فریده افشان میگوید: به استاد گفتم علاقهای به فردوسی و شاهنامه ندارم و اضافه کردم اصلا چرا باید افسانههای فردوسی را بخوانیم؟ آن روز استاد یک ساعت وقت گذاشت و به من توضیح داد که شاهنامه چه تاریخچهای دارد.
دختران فعال اجتماعی و فرهنگی محله فردوسی دور هم جمع شدهاند و برای امسال محله برنامهریزی میکنند. آنها میخواهند بقیه دختران نیز همراه شوند تا محلهای پویاتر داشته باشند. هدف این دختران موفقیت است چه در درس و چه در فعالیتهای فرهنگی و ورزشی.
خانه کودک و شاهنامه در اتاقی در انتهای باغ آرامگاه قرار گرفته است. خیلی سخت هفتدیوار و زاویه برایش تعریف کردهاند تا یکی هفتخوان رستم را روی آن نقش بزند.
خانهای در کنار خانه ابدی فردوسی، به افتخار کودکان و برای پیوندشان با پشتوانه غنی ادبی ایران، «کودکوشاهنامه» نام گرفته است. کودکان محله فردوسی به این خانه پناه میآورند و با داستانهای شاهنامه آشنا میشوند.
اسناد تاریخی میگویند بنای آرامگاه فردوسی در اردیبهشت۱۳۴۷ با طراحی تکمیلی که هوشنگ سیحون انجام داده است، گسترش مییابد و باغ اطراف آن بههمراه موزه کنارش ساخته میشود.
مهدی اخوان ثالث در تمام عمر در تنگدستی بهسر برد، ولی هرگز دیده یا شنیده نشد که تن به ذلت دهد و «آبروی فقر و قناعت» ببرد.
قاسم ارفع از قدیمیها توس است و ساخت بنای باشکوه آرامگاه فردوسی نقش داشته است. او برایمان از روزی که قبر فردوسی را شکافته و استخوانهایش را بیرون آورده میگوید