کد خبر: ۱۲۳۰۲
۲۶ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
چاه موتور مومنی، استخر ما بود!

چاه موتور مومنی، استخر ما بود!

مهدی بذری می‌گوید: کل این محدوده به چاه مؤمنی معروف بود و یکی از دو شاخه جوی این چاه به زمین‌های کشاورزی پشت خانه ما می‌رسید که حالا زمین بایر شده است. روز‌های تابستان‌ در استخر چاه موتور مؤمنی آب تنی می‌کردیم.

مهدی بذری، جوان تنومند و ورزشکار کشتی‌‎گیر با‌چوخه محله انصار است. او ۴۵‌سال سن دارد، اما با بدنی ورزیده کم‌سن‌و‌سال‌تر به نظر می‌رسد. تمام خاطرات کودکی و جوانی او با این محله و محدوده گره خورده است؛ از روز‌هایی که تابستان‌ها را در استخر چاه موتور مؤمنی آب تنی می‌کرد تا روزی که به توصیه یکی از ورزشکاران هم‌محلی از کشتی روی تشک به کشتی در گود چوخه روی آورد.

کل این محدوده به چاه مؤمنی معروف بود و یکی از دو شاخه جوی این چاه به زمین‌های کشاورزی پشت خانه ما می‌رسید که حالا زمین بایر شده است. در دوران کودکی همیشه می‌رفتیم داخل باغ تره‌ها و آنجا گوجه فرنگی می‌خوردیم. پیرمردی اینجا کار می‌کرد به نام «حاج‌کاظم» که همیشه می‌خواست مچمان را وقت گوجه‌خوردن بگیرد ولی نمی‌توانست!

 

خاطرات شنیدنی مهدی بذری از روزهای  کودکی تا جوانی‌اش در محله انصارحوضی که استخر ما بود

دوران دبستان را در مدرسه «شهدای تخریب» حاشیه بولوار حر درس خواندم. خاطرم هست یک سال زمستان در حیاط این مدرسه مشغول سُر خوردن روی یخ‌ها بودم که به هم‌کلاسی‌ام برخورد کردم و سرش شکست، اما مادر و پدرش چیزی نگفتند و به خیر گذشت. حالا آن مدرسه تبدیل به دو مدرسه ابتدایی و دبیرستان شده است.

 

خاطرات شنیدنی مهدی بذری از روزهای  کودکی تا جوانی‌اش در محله انصارحوضی که استخر ما بود

از زمانی که یادم می‌آید، فعالان هیئتی مسجد جواد‌الائمه (ع) در کوچه شهید‌وجدانی محله انصار، هر سال تاسوعا و عاشورا دیگ‌های شله را برپا می‌کنند. این نذری با آتش کنده‌ها پخته می‌شود و برای اهالی محله خیلی ارزشمند است. من هم در چمبه‌زدن این شله کمک می‌کنم.

 

خاطرات شنیدنی مهدی بذری از روزهای  کودکی تا جوانی‌اش در محله انصارحوضی که استخر ما بود

در خیابان حر‌۵۶ و جایی که حالا دبستان «پیشرفت» قرار دارد، سال‌ها قبل، کارگاه پیله‌کشی قرار داشت. این کارگاه حوض‌های بزرگ آب‌جوش داشت و پیله‌ها را داخل آن می‌انداختند. دو تا از برادرانم اینجا کار می‌کردند و به‌خاطر آنها من هم در کارگاه رفت‌و‌آمد داشتم و با اردک‌های جلو کارگاه بازی می‌کردم.

 

خاطرات شنیدنی مهدی بذری از روزهای  کودکی تا جوانی‌اش در محله انصارحوضی که استخر ما بود

حوض چاه موتور مؤمنی نبش خیابان حر‌۶۸ قرار داشت. هر‌سال در فصل گرم، تفریحمان آب‌تنی در این حوض بود؛ البته که جوی آب هم که از این حوض تا نبش حر‌۵۶ ادامه داشت، عمیق بود و در آن هم آب‌تنی می‌کردیم.

 

خاطرات شنیدنی مهدی بذری از روزهای  کودکی تا جوانی‌اش در محله انصارحوضی که استخر ما بود

ابتدای دوران راهنمایی در باشگاه کشتی ثبت نام کردم. مدتی بعد به پیشنهاد یکی از دوستان به باشگاه کشتی و جودو در خیابان حر ۱۹ آمدم. اینجا به پیشنهاد استادم، شهید عباسی که بعد‌ها در درگیری با اشرار مرزی استان سیستان‌وبلوچستان شهید شد، تمریناتم را در رشته‌های جودو و کشتی چوخه ادامه دادم. سال‌۱۳۸۲ اولین قند کشتی چوخه را در گود کشتی چوخه جاده قدیم بحرآباد بردم.

 

* این گزارش دوشنبه ۲۶ خردادماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۲۷ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:44