کد خبر: ۱۲۲۴۱
۱۸ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۰
درِ مسجد صاحب‌الزمان(عج) به همت غلامرضا معینیان همیشه باز است

درِ مسجد صاحب‌الزمان(عج) به همت غلامرضا معینیان همیشه باز است

نماز جماعت و تعقیباتش که تمام می‌شود، حاج‌آقا معینیان که افتخار بیش از سه دهه خادمی مسجد را دارد، تازه ابتدای کارش است. از حیاط مسجد شروع می‌کند به جارو زدن تا برسد به سر کوچه. کتری بزرگی هم دارد که آب آن همیشه جوش است برای پاکبان‌ها.

کاری به رفتار این و آن ندارد؛ به اینکه در بسیاری از مساجد شهر، چند‌دقیقه بعد‌از سلام نماز جماعت، در‌ها قفل و بند می‌شود تا وعده نماز بعدی. غلامرضا معینیان، اعتقادات خودش را دارد و می‌گوید که درِ خانه خدا نباید به روی مردم بسته بماند، هر‌چند که لازمه‌اش به‌زحمت‌افتادن خدمتگزار مسجد باشد.

او که در ساختمان مسجد سکونت دارد، حدود سه دهه می‌شود که سر اعتقادش ایستاده است تا چراغ مسجد صاحب‌الزمان (عج) در محله شهیدقربانی را پیوسته روشن نگه دارد، از پیش از اذان صبح، تا پاسی از شب.

 

مساجدی به نام امام‌عصر(ع)

خودش هم نمی‌داند چه شد که قرعه روزگار این‌طور به نامش افتاد و در تقدیرش، خدمت به مساجدی نوشته شد که همگی مزین به نام حضرت مهدی (عج) هستند. شاید آمین‌های زلال و کودکانه‌اش پای منبر‌های مسجد جامع امام‌زمان (عج) در روستای نوقند از توابع شهرستان بیرجند بود که به اجابت رسید، وقتی مداح داشت برای ماندن اهالی در راه پیروی از امام‌عصر (ع) دعا می‌کرد؛ «وقتی به دنیا آمدم، بیست‌و‌چند‌سال به پیروزی انقلاب اسلامی مانده بود.

همان‌جا در روستایمان ازدواج کردم و بچه‌دار شدم. خرج زندگی‌ام بیشتر با کشاورزی روی زمین‌های خانوادگی‌مان می‌گذشت، با چیدن زرشک از درختچه‌هایی که کاشته بودیم. اوضاع خوب بود تا اینکه سیل خانمان‌براندازی آمد و همه‌چیز را با خودش برد.»

او و اهالی روستا توقع زیادی از استانداری وقت نداشتند؛ ماشین سنگین می‌خواستند برای اینکه جاده را درست کند تا لااقل اگر از اهالی کسی به دوا و دکتر نیاز داشت، در مسیر مالرویی که حالا صعب‌العبورتر از همیشه شده بود، تلف نشود، اما پهلوی دوره‌ای نبود که گوش کسی به خواسته روستایی‌جماعت بدهکار باشد؛ بنابراین غلامرضا مثل خیلی دیگر از اهالی، ترک روستا را به ماندن ترجیح داد.

 

درِ مسجد صاحب‌الزمان(عج) به همت غلامرضا معینیان همیشه باز است

 

بذل اموال برای توسعه مسجد

تعریف می‌کند: مدت کوتاهی را بنّایی می‌کردم برای مردم. بعد خدا برایم حواله کرد و شدم خادم مسجد قائمیه در محله شهید‌قربانی. پنج‌شش‌سالی که خدمت کردم، خانه‌ام را آوردم پنجتن‌۷۶. با مسجد صاحب‌الزمان (عج) آشنا شدم و شدم یکی از اعضای هیئت امنای آن.

آن زمان، مسئولیت حاج‌آقا معینیان، رسیدگی به دخل‌و‌خرج مسجد بود. دوران جنگ بود و برای امور جاری مسجد، کمک چندانی دریافت نمی‌شد، چه رسد به اینکه کسی بخواهد به فکر توسعه مساحت آن باشد. در این شرایط، باید دلش را می‌زد به دریا و از اموالش برای باقیات‌الصالحات، سرمایه‌گذاری می‌کرد. او خانه و یک پارچه از زمین‌هایش را فروخت و پول نقد داد به یکی از همسایه‌های قدیمی مسجد تا راضی شود خانه را بفروشد و مسجد وسیع شود.

سختی‌های راضی‌کردن همسایه، به نتیجه مطلوب رسید و چهارصد‌متر‌مربع افزایش مساحت مسجد، بستر را برای تبدیل آن به قطب فعالیت‌های مذهبی، فرهنگی و آموزشی در محله شهیدقربانی مهیا کرد.

 

درِ مسجد صاحب‌الزمان(عج) به همت غلامرضا معینیان همیشه باز است

 

خدمت شبانه‌روزی

دمدمه‌های اذان صبح بیدار می‌شود و اذان را از بلندگوی مسجد پخش می‌کند. نماز جماعت و تعقیبات آن که تمام می‌شود، نمازگزاران مسجد هم می‌روند تا به استراحتشان برسند، اما حاج‌آقا معینیان که افتخار بیش از سه دهه خادمی مسجد را دارد، تازه ابتدای کارش است.

از حیاط مسجد شروع می‌کند به جارو زدن و کارش را ادامه می‌دهد تا برسد به سر کوچه. بعد نوبت نظافت سرویس‌های بهداشتی مسجد است. کتری بزرگی هم دارد که آب آن همیشه جوش است برای پاکبان‌هایی که در تاریک و روشن هوا کارشان را شروع می‌کنند و اول صبح، به یک استکان چای برای رفع خستگی نیاز دارند.

خورشید که بالا می‌آید، کلاس‌های مختلف در طبقه بالای مسجد شروع می‌شود و جست‌و‌خیز بچه‌های محله در مسجد نیز. خط قرمز او، نه سر‌وصدای بچه‌ها، بلکه دعوا‌کردنشان با هم و کار‌هایی است که می‌تواند سلامتی‌شان را به خطر بیندازد.

حاج‌آقا معینیان خانه و زمین‌هایش را فروخت و داد به همسایه‌ قدیمی مسجد تا راضی شود خانه را بفروشد 

به قول خودش، آینده مسجد دست همین بچه‌ها‌ست، باید بیایند و بروند تا به این فضا انس بگیرند، جوری که نتوانند از آن دل بکَنند. درست مثل خودش که حاضر نیست از این مسجد با برنامه‌های شبانه‌روزی‌اش جدا و خادم مسجدی دیگر شود؛ از همان‌هایی که چند‌دقیقه بعد‌از سلام نماز جماعت، در‌ها را قفل و بند می‌کنند تا وعده نماز بعدی.

 

یک عمر آشنایی

مسلم میخوش، مدیر کانون فرهنگی هنری شهید‌بابانظر

سی‌سال زمان کمی نیست؛ معادل عمری است که من آقای معینیان را می‌شناسم. یک گوشه از تصاویری که از دوران نوجوانی‌ام در ذهن دارم، خادم مسجد صاحب‌الزمان (عج) نیز هست؛ مردی که شبانه‌روزش را وقف مسجد کرده است و عشق دارد به امور آن.

مسجد ما شلوغ و پر‌برنامه و پر‌رفت‌و‌آمد است و من ندیده‌ام که او برای همکاری در کارها، به‌دنبال نشان‌دادن خودش باشد یا بابت به‌هم‌ریختگی مسجد، پس‌از پایان هر مراسم، زبان را به شکایت باز کند.

او به‌معنای واقعی، امین مسجد و اهالی محله است. آن‌قدر که خاطرمان جمع است اگر کسی بخواهد از قرآن‌های حزبی مسجد امانت ببرد، مراسمی در مسجد برگزار کند، یک امانتی تحویل مسجد بدهد و چیز‌هایی از این قبیل، نیازی به هماهنگی نیست؛ درِ مسجد باز است و روی او گشاده. در سن و سالی که خیلی‌ها حوصله بچه‌ها و نوه‌های خودشان را هم ندارند، او با شیطنت بچه‌ها صبورانه برخورد می‌کند و اگر ضرورتی به تذکر باشد، غیر‌مستقیم و از‌طریق مدیران مسجد، بیان می‌کند.

 

* این گزارش یکشنبه ۱۸ خردادماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۱۸ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
آوا و نمــــــای شهر
03:44