
شاید تا وقتیکه عکس برخی از چهرههای معروف ورزشی کشور روی یک نشریه محلی حاشیه شهر نقش نبسته بود، کسی نمیدانست آنها بچه مناطق حاشیهای و پایینشهر هستند. اما وقتی عکس بزرگی از حسین طیبی، طهماسبی، نجاتی، عنایتی، خداداد عزیزی و... را در بهترین صفحه نشریه چاپ کردیم، خیلی از بچه محلهایمان در پایینشهر بادی به غبغب انداختند و با افتخار از هم محلهایهایشان حرف زدند. برخی هم که اصلا پایینشهر را نمیشناختند، ابرویی بالا انداختند و با تکان دادن سرشان لحظهای به فکر فرو رفتند درحالیکه زیرلب زمزمه میکردند: آفرین بچههای پایینشهر...
باقر احمدی ساکن محله ایثار مشهد یکی از همان فوتبالیستهای مطرحی است که توپ زدن را از پایینشهر و زمینهای خاکی شروع کرد و پس از تمریناتی که در فضای محلی انجام داد، سال ۷۳ در مسابقات المپیاد خراسان شرکت کرد و با ورود به تیم پیام مقاومت، فوتبال او شکل رسمیتری به خود گرفت.
باقر احمدی سال ۷۶ به تیم ملی جوانان وارد شد و در سال ۷۸ به تیم ملی بزرگسالان راه یافت، اگرچه دچار مصدومیت شد و برگشت، اما تا سال ۸۰، زمانیکه پیام در اوج خود بود در این تیم ماند و بازیهای خوبی هم انجام داد و در سال ۸۰ پیشنهاد خوبی از استقلال اهواز دریافت کرد؛ پیشنهادی که به قول خودش میتوانست او را گرانترین بازیکن آن زمان کند، اما بنا به دلایلی آن پیشنهاد را رد کرد و چهارسال در اهواز، دوران پرفراز و نشیبی را پشت سرگذاشت.
ورزشکار محله ما سال ۸۱ عنوان دومین بازیکن لیگ را بعد از محرم نویدکیا از آن خود کرد، اما دوباره دچار مصدومیتهای پیدرپی شد. با این حال سال ۸۳ برای او همراه با پیشنهادات خوبی از تیم ملی و چهار کشور خارجی بود. او سال ۸۵ وارد تیم استقلال شد، دو سال در این تیم مطرح بازی کرد و بعد از آن به دعوت خداداد عزیزی به ابومسلم خراسان پیوست.
باقر احمدی سال ۸۵ وارد تیم استقلال شد، دو سال در این تیم مطرح بازی کرد
اگرچه مصدومیتهای سنگین تا حد زیادی زندگی ورزشی احمدی را تغییر داد اما دلیل دیگری که باعث شد او فوتبال را برای مدتی رها کند، بیماری مادرش بود: به عنوان کوچکترین و تنها فرزند مجرد خانواده تصمیم گرفتم به مادرم رسیدگی کنم.
احمدی این روزها با گذراندن دوره مربیگری قصد دارد دوباره به فوتبال حرفهای کشور بازگردد. از آنجا که شاهد درخشش این هممحلهایمان در تیمهای بزرگ بودهایم و اکنون نیز قرار است با مربیگری، دین خود را به فوتبال محلات، جاییکه در آن رشد پیدا کرده، ادا کند گفتگویی در ارتباط با فوتبال محلات با وی ترتیب دادهایم.
- از دوران کودکی خود و زمانیکه مثل بچههای همسن و سالتان فوتبال بازی میکردید، بگویید؟
من در محله ایثار زندگی میکردم. از کودکی مثل بقیه بچهها به فوتبال علاقه داشتم و هنگامیکه وارد مقطع راهنمایی شدم با انتخاب رشته ورزشی، اولین گامم را در این رشته برداشتم و بعد هم ناخودآگاه به زمین های خاکی کشیده شدم.
- از فضای قدیم فوتبال محلات بگویید؟
فوتبال محلات در قدیم جایگاه خاصی داشت و پایه و اساس فوتبال لیگ بود و خیلی از چهرهها از همین طریق در فوتبال لیگ و حرفهای درخشیدند. با این حال چیزیکه این فضا را صمیمی میکرد، عشق بچهها به فوتبال بود. ما در آن زمان نه به فکر پول بودیم و نه آینده اما ناخودآگاه وارد فوتبال حرفهای شدیم.
- چقدر بازی میکردید؟
همیشه بازی میکردیم و همیشه هم کمتوقع بودیم، برای مثال صبح تا ظهر یک بازی انجام میدادیم و با یک کیک و نوشابه ظهر را سپری میکردیم، دوباره بعدازظهر بازی میکردیم تا شب.
- علت این همه فشرده بازی کردن چه بود؟
دست خودمان نبود، قدم به میدانی گذاشته بودیم که عشق، صفا و صمیمیت در مرکز آن بود و با اینکه از نظر مالی هیچ سودی برایمان نداشت اما همه وقتمان در فوتبال محلات میگذشت.
بچههای پایینشهر خیلی وقتها بیکارند و از بیکاری به تمرین و ورزش روی میآورند، از قضا استعداد خوبی هم دارند
- فضای فوتبال در محلات قدیم با امروز چه تفاوتی کرده است؟
همانکه گفتم؛ صفا، صمیمیت و زحمات بیدریغ مربیانی که گاه هزینههای زیادی برای مسابقات پرداخت میکردند در آن فضا به عنوان اصل و پایه حرکت بچهها موردتوجه بود اما امروز بهخاطر بیتوجهی مسئولان به این فضا، هیچ انگیزهای برای بچهها باقی نمانده است.
- ازخاطراتتان بگویید؟
همین را بگویم که با وجود پانزده سال بازی در لیگ، بهترین خاطرههایم از محلات است. در لیگ اگر قراردادها مشکلی داشت یا پولمان دیر پرداخت میشد، اعتراض میکردیم، اما در محلات هیچ انتظاری نداشتیم و با عشق کار می کردیم، برای همین همیشه همدل و یکرنگ بودیم و همه خاطراتمان هم مربوط به همین یکرنگیهاست.
- مرکز فوتبال محلات چه مکانی بود؟
زمین خاکی قدس در المهدی مرکز فوتبال محلات بود. هر هفته 2 تا 3هزار تماشاچی، این زمین خاکی وسیع را دوره میکردند و بازیها را میدیدند.
- نحوه مدیریت در بازیهای محلی چطور بود؟
در آن زمان اصلا مدیریت خاص یا مسئولانی که حمایت خاصی داشته باشند، وجود نداشت. برای اینکه بهتر توضیح دهم، دوباره زمین قدس را مثال میزنم که مدیریتش با شخصی به نام اصغر کریمی بود. چند تیم قوی هم به نامهای متحد کاشانی، آیت و... حضور داشتند.
در حقیقت کسی از بیرون، فوتبال محلات را اداره نمیکرد و خود تیمها سعی میکردند باشگاه را اداره کنند تا هیچوقت مسابقات محلات تعطیل نشود. آنها با اینکه سعی میکردند هزینههایی نیز جذب کنند اما در حقیقت هزینه زیادی را تقبل میکردند تا برخی مسابقات شکل گیرد، برخی اردوها برگزار شود و برای بچهها لباس تهیه کنند. درحقیقت صداقت این افراد به حرکتها جهت میداد و همه ورزشکاران مطرح امروز از آنها به نیکی یاد میکنند.
- مدارس فوتبال چقدر توانسته جای خالی فضای قدیم فوتبال محلات را پرکند؟
نمیدانم در آینده چه اتفاقی میافتد، ولی الان مدارس فوتبال نمیتواند به اندازه فوتبال محلات قدیم بازیکنان حرفهای تحویل لیگ بدهد، زیرا فقط افراد خاص با پشتوانه مالی میتوانند در آن مدرسهها شرکت کنند و این درحالی است که هنوز خیلی از بچههای خوب و قوی از زمینهای خاکی بلند میشوند نه از مدارس فوتبال.
- چرا محلات حاشیهای اینقدر فوتبالیست دارد؟
شاید یک علت آن وجود معضلات اجتماعی مانند بیکاری باشد. بچههای پایینشهر خیلی وقتها بیکارند و از بیکاری به تمرین و ورزش روی میآورند و چون استعداد زیادی دارند خوشبختانه راه خود را در این ورزش مشخص میکنند، اما بچههای بالای شهر برایشان برنامهریزیهای شغلی و اقتصادی میشود و کمتر فرصت فوتبال بازی کردن دارند.
- نظرتان در رابطه با مسابقات محلی که شهرداری برگزار میکند، چیست؟
دقیقا نمیدانم این مسابقات به چه شکلی برگزار میشود اما ماهیت آن بسیار خوب است و شاید اگر به آن بها داده شود، حرکتی باشد به سمت ایجاد فضای خوب فوتبال محلات قدیم.
- نام چند فوتبالیستکه در فوتبال محلات قدیم رشد کردهاند را بگویید؟
تعدادشان واقعا زیاد است، آنقدر که نمیشود اسم همه آنها را ذکر کرد، اما نام افرادی چون خداداد عزیزی، غلامرضا عنایتی، مهدی واعظی ، رمضان شکری و برگیزه خود نشاندهنده عمق تاثیر محلات در رشد چهرههای ورزشی است.
* این گزارش یکشنبه، ۹ تیر ۹۲ در شماره ۶۰ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است