کد خبر: ۱۱۹۵۰
۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۰
مسجد خردو سه‌در محله سرشور  یادگار عهد قاجار است

مسجد خردو سه‌در محله سرشور یادگار عهد قاجار است

در‌میان مردم، مسجد خردو هنوز به همان نام قدیمی «سه‌در» شناخته می‌شود. اما در سال‌های اخیر به نام «صاحب‌الامر» مزین شد. با اینکه سال‌ها از ساخت این مسجد می‌گذرد، بنای آن همچنان بدون تغییر باقی مانده است.

در لهجه مشهدی، «خُردو» به معنای کوچک و نقلی است و قدیم‌تر‌ها مساجد خیلی کوچک بین مردم به مسجد خُردو معروف بود. یکی از همین مسجد‌ها که قدمتش به دوره قاجار بازمی‌گردد، در محله سرشور و نبش کوچه چهنو‌۱۶ جا خوش کرده است.

نمای سیمانی سفید و ساختمانی نقلی و بی‌زرق و‌برق که همچنان ساده و بی‌تکلف باقی مانده است، در نگاه اول به چشم می‌آید. در نمای آن، نشانی از کاشی‌کاری یا گنبد و دیگر عناصر رایج در معماری مساجد نمی‌توان دید؛ فقط تابلویی بالای درِ ورودی نصب است که نام «مسجد صاحب‌الامر» بر آن دیده می‌شود. این نام در چند سال اخیر به مسجد داده شده است، هرچند اهالی و کسبه، آن را به نام «مسجد سه‌در» می‌شناسند.

فقط ۳۲‌متر‌مربع مساحت دارد و شبیه اتاقی کوچک است؛ فضایی که احتمالا زمانی بخشی از یک خانه یا شاید خانه‌ای کوچک بوده و بعد‌ها به مسجد تبدیل شده است. همین اتاق کوچک، با گذر سال‌ها همچنان جایی برای اقامه نماز جماعت و خلوت زائران و مجاوران است.

در این گزارش تلاش کردیم با رجوع به اسناد، اداره‌کل اوقاف و تماس با مشهدپژوهان به اطلاعات مستندتری درباره این مسجد دست پیدا کنیم، اما جز اشاره کوچکی در کتاب تاریخ معاصر مشهد و روایت‌های شفاهی اهالی، مدرک مکتوب یا رسمی دیگری یافت نشد.

 

فلسفه سه در

درِ چوبی و قهوه‌ای‌رنگ قدیمی که فقط در حافظه پیرمرد‌ها و پیرزن‌های محله یافت می‌شود، حالا جایش را به دری آهنی و سبز داده، اما درون مسجد همان است که همیشه بود. مسجد سه‌در، تنها یک اتاق است با دو فرش ساده که در یک گوشه‌اش روشویی کوچکی برای وضوگرفتن گذاشته شده است و در سمت دیگر، میزی دیده می‌شود که سماور و قوری روی آن چیده‌اند؛ اینجا فضای جداگانه‌ای برای بانوان ندارد. با‌این‌حال، همین فضای کوچک، پر از رفت‌وآمد و سرو‌صدا و خاطره است و در حافظه جمعی اهالی جای محکمی دارد.

به‌جز در اصلی سبز‌رنگ، یک در چوبی قدیمی هم در یک طرف مسجد دیده می‌شود که سال‌هاست بسته است و کسی از آن رفت‌وآمد نمی‌کند، اما خبری از در سوم نیست.

مسجد سه‌در، تنها یک اتاق است با دو فرش ساده که در یک گوشه‌اش روشویی کوچکی گذاشته شده است

حسین محمدخانی، مردی است جا افتاده، اما هنوز در گفتارش رد پای کودکی‌هایی شنیده می‌شود که در کوچه‌پس‌کوچه‌های محله سرشور جا مانده است. او ۶۴‌سال پیش در خانه‌ای متولد شده که تنها یک کوچه با مسجد سه‌در فاصله دارد.

بخشی از خاطرات کودکی‌اش مربوط به وقتی است که گوشه چادر مادر را در مشتش می‌گرفت و پا‌به‌پایش، وارد مسجد می‌شد؛ مسجدی که از همان روز‌های دور تا به امروز، برایش معنای آرامش و پناه داشته است. او می‌گوید: از وقتی یادم می‌آید، همین شکلی بود. مادرم شب‌های چهارشنبه، چادرش را سر می‌کرد و می‌آمد مسجد برای روضه زنانه. این روضه هنوز هم برپاست.

او با ذهنی کودکانه، باور کرده بود که این مسجد تنها برای زن‌ها ساخته شده است؛ «سه‌چهار‌سالم بود. همیشه همراه مادرم برای نماز قضا یا روضه به مسجد می‌آمدم؛ برای همین فکر می‌کردم اینجا مخصوص خانم‌هاست. بزرگ‌تر که شدم، خودم هم برای نماز یا مجلس اباعبدالله(ع) به مسجد می‌آمدم. از همان قدیم تا الان همه‌چیز مسجد صمیمی و ساده است.»

او درِ چوبی کنار مسجد را نشانم می‌دهد؛ دری که نشان از روز‌های دور است؛ «وقتی بچه بودم، این در باز بود. هنوز هم وقتی به آن نگاه می‌کنم، خاطرات بسیاری در ذهنم مرور می‌شود. شنیده‌ام قدیم‌ها، یک در دیگر هم پشت مسجد بوده است که انگار آن را بسته‌اند و جایش دیوار آجری چیده‌اند.»

او در جواب اینکه چرا مسجدی به این کوچکی باید سه در داشته باشد، لبخند می‌زند و می‌گوید: قدیم مثل حالا نبود. زن‌ها آزادی بیرون رفتن نداشتند. برای اینکه راحت‌تر بتوانند به مسجد بیایند، سه تا در برای مسجد ساخته بودند. همه این در‌ها هم چوبی بودند. الان فقط دوتایش مانده که در چوبی قفل است. دیگری هم در اصلی مسجد است که حالا فلزی شده. در سوم هم کور شده است.

 

مسجد سه‌در یادگاری از عهد قاجار

 

در سوم کجاست؟

علی قاسمی، از قدیمی‌های محله سرشور و صاحب هتل‌آپارتمانی نزدیک مسجد سه‌در است. او که سال‌ها شاهد رفت‌وآمد مردم به این مسجد بوده، سخنان همسایه قدیمی‌اش را پی می‌گیرد و به نکته‌ای دیگر اشاره می‌کند؛ «برخی معتقدند که درِ سومی در کار نبوده است و آنچه به‌عنوان در سوم از آن یاد می‌شود، اشاره‌ای نمادین به درِ ارتباط با خداوند است.»

قاسمی از باور‌های دیرین اهالی می‌گوید؛ باوری که نسل‌به‌نسل منتقل شده و در جان مردم محلی ریشه دوانده است؛ «این مسجد را محل اجابت دعا می‌دانند. می‌گویند هرکس با دلی امیدوار وارد آن شده، بی‌جواب بازنگشته است.»

قدیم زن‌ها آزادی بیرون رفتن نداشتند. برای اینکه راحت‌تر بتوانند به مسجد بیایند، سه تا در برای مسجد ساخته بودند

او می‌گوید: در طول این سال‌ها بار‌ها دیده‌ام زائرانی را که هنگام تشرف به حرم، با شنیدن صدای اذان و دیدن درِ باز مسجد، بی‌درنگ وارد می‌شوند؛ وضویی سریع در همان روشویی کوچک می‌گیرند و به اقامه نماز می‌ایستند. یا کسبه‌ای که شاید در شلوغی بازار و مشغله کاری، از نماز اول وقت جا مانده‌اند، وقتی درِ مسجد را باز می‌بیند، برای نماز به مسجد می‌آیند.

قاسمی که رئیس شورای اجتماعی محله سرشور هم هست، در ادامه به موضوع قدمت بنا نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: تا چند سال پیش، کتیبه‌ای بر دیوار بیرونی مسجد نصب شده بود که بر‌اساس نوشته‌های آن، قدمت مسجد به بیش از ۱۲۰‌سال پیش می‌رسید. اما متأسفانه این کتیبه به سرقت رفت و دیگر اثری از آن باقی نمانده است.

او تأکید می‌کند که اطلاعات دقیقی درباره سازنده یا واقف این مسجد در دست نیست؛ «اهالی نمی‌دانند چه کسی این مسجد را ساخته یا وقف کرده است. تنها چیزی که از گذشته باقی مانده، همان محافلی است که در مسجد برگزار می‌شد که برخی از آنها قدمتی دیرینه دارد.»

 

مسجد سه‌در محله سرشور مشهد یادگاری از عهد قاجار

 

وقف کارساز حاج قاسم

قاسم موسوی از قدیمی‌ترین ساکنان محله سرشور است. پیرمرد هشتاد‌و‌چهارساله‌ای که سال‌هاست برای اقامه نماز، یا به مسجد سه‌در می‌رود یا به مسجد بقیه‌الله(عج).

او خاطره‌ای در ذهن دارد که هر‌بار از آن یاد می‌کند، لبخندی آرام بر لبانش می‌نشیند؛ «حدود سی‌سال پیش بود. از جلو مسجد سه‌در رد می‌شدم که دیدم حاج‌مجید، یکی از همسایه‌ها، کولری را جلو در گذاشته است. کنجکاو شدم و پرسیدم چه می‌کنی؟ گفت می‌خواهد کولر را بفروشد. همان‌جا پیشنهادی به او دادم؛ گفتم این کولر را وقف مسجد کن، ثوابش بیشتر است. پذیرفت. فقط گفت: در عوضش دعا کن صاحب‌خانه شوم.»

با گذشت کمتر از یک‌سال، حاج‌مجید به خانه خودش نقل مکان کرد؛ و حالا، پس‌از گذشت سه دهه، همان کولر هنوز در مسجد است و در روز‌های گرم تابستان، فضای کوچک مسجد را خنک می‌کند.

 

از منبر حجت‌الاسلام ساعدی تا کلاس‌های طب سنتی

مهدی یساول، رئیس هیئت‌امنای مسجد سه‌در، سال‌هاست برای اقامه نماز به این مسجد می‌آید؛ اما از حدود پنج‌سال پیش، با پذیرفتن مسئولیت هیئت‌امنا، حضورش رنگ تازه‌ای به خود گرفته است. او می‌گوید: وقتی وارد این فضا می‌شوید، تصور شما از یک مسجد کاملا دگرگون می‌شود. شاید اینجا تنها یک اتاق کوچک باشد، اما همین فضای محدود، روزگاری محل حضورحجت‌الاسلام محمدباقر ساعدی، از علمای برجسته مشهد، بوده است.

او ادامه می‌دهد: حجت‌الاسلام ساعدی که در مدارس نیز تدریس می‌کرد، ارتباط خوبی با نسل جوان داشت و در همین مسجد کوچک، بسیاری از جوان‌ها را با مفاهیم دینی و معارف اهل‌بیت (ع) آشنا می‌کرد، آن‌چنان که افرادی از محله‌های دیگر برای حضور در مجالس و منبر او، خود را به مسجد سه‌در می‌رساندند.

به گفته یساول، در این مسجد کوچک، اما پررونق، هر سه نوبت نماز جماعت برگزار می‌شود. فضای محدود و امکانات اندک، مانعی برای فعالیت‌های متنوع آن نشده است. نشست‌های مشاوره، حلقه‌های تلاوت قرآن برای همه گروه‌های سنی و حتی کلاس‌هایی در‌زمینه طب سنتی و شناخت گیاهان دارویی، در همین مکان برگزار می‌شود.

او درباره نام مسجد چنین توضیح می‌دهد: در‌میان مردم، این مسجد هنوز به همان نام قدیمی «سه‌در» شناخته می‌شود. اما در سال‌های اخیر، به‌دلیل برگزاری جلسات تبیین وظایف منتظران در دوران غیبت، مسجد به نام «صاحب‌الامر (عج)» مزین شد.

با اینکه سال‌ها از ساخت این مسجد می‌گذرد، بنای آن همچنان بدون تغییر و بازسازی باقی مانده است؛ «هزینه‌های مسجد به کمک اهالی و کسبه تأمین می‌شود و اهالی برای پخش نذورات یا برنامه‌ها به اندازه وسع و توانشان کمک می‌کنند.»

 

مسجد سه‌در یادگاری از عهد قاجار

 

وصیت طوبی خانم

مجتبی اصغری، خادم مسجد سه‌در، ریشه در خاندانی دارد که نسل‌به‌نسل دل‌باخته اهل‌بیت (ع) بوده‌اند. پدر، پدربزرگ و عموهایش همه از شبیه‌خوانان عاشورا بودند و او از همان کودکی، در سایه این عشق بزرگ شد. نوجوانی‌اش با خدمت به مجالس عزاداری گره خورد؛ شستن دیگ‌های نذری، جارو‌کشیدن حیاط حسینیه و هم‌نشینی با ذاکران، بخشی از زندگی اش شد. مدتی هم خادم مسجد روستایشان بود.

او تعریف می‌کند: قبل از من، خانمی به نام طوبی، خادم مسجد بود. گاهی کار‌های مردانه مثل خرید را برایش انجام می‌دادم. وقتی بیمار شد، من و همسرم را صدا کرد، کلید مسجد را به ما سپرد و گفت «این شما و این مسجد». انگار وصیتش بود که حواسمان به مسجد باشد.

از آن روز، آقای اصغری و همسرش خود را وقف این بنای کوچک کردند. او می‌گوید: از همان روز اول، همه حرف‌هایی را که مردم درباره قداست این مکان می‌گفتند، با گوشت و پوست حس کردم. حالا ۲۵‌سال است که خادم این مسجد هستم. نمی‌دانم بانی و سازنده‌اش چه کسی بوده، اما بی‌شک نیتش پاک و خالص بوده است.

او با لبخندی از سر رضایت ادامه می‌دهد: از وقتی که خادم این مسجد شدم، برکت در زندگی‌ام جریان گرفت. با همین درآمد اندک خادمی، دخترهایم را راهی خانه بخت کردم. چیزی که داشتم، کم بود، اما کافی بود.

هر وقت در مسجد محفل روضه زنانه‌ای برگزار می‌شود، او یا همسرش برای خدمت‌رسانی، حضور دارند؛ «دهه اول محرم یا ایام شهادت امام‌رضا (ع) حال و هوای مسجد تغییر می‌کند، انگار جان تازه‌ای می‌گیرد و پر از رفت‌وآمد عاشقان اهل‌بیت (ع) می‌شود.»

او می‌افزاید: بار‌ها از زائران شنیده‌ام که نماز‌خواندن در این فضا برایشان دل‌نشین و متفاوت بوده است؛ گویی در همین چند متر، جایی برای خلوت بی‌ریا با خدا پیدا کرده‌اند.

بار‌ها از زائران شنیده‌ام نماز‌خواندن در این فضا برایشان دل‌نشین و متفاوت بوده است

 

کشته‌شدن یک نفر مقابل مسجد سه‌در

تنها سند مکتوب و معتبری که نامی از مسجد سه‌در، در آن برده شده و تا‌حدودی می‌تواند قدمت آن را روشن کند، مربوط به جلد اول کتاب تاریخ معاصر مشهد نوشته یوسف متولی‌حقیقی است. در این کتاب اشاره کوچکی به این مسجد در واقعه تاریخی مخالفت مشروطه‌خواهان با محمدعلی شاه قاجار شده است.

در این مجلد آمده است: «در جریان سرکوب اعتراضات مردم مشهد توسط رکن‌الدوله در آذرماه‌۱۲۸۷ و به‌دنبال شلیک توپ از ارگ، یکی از گلوله‌ها با فاصله کمی به جلوی مسجد سه‌در خورد و باعث کشته‌شدن پیرمرد خرده‌فروشی شد.»

این مدرک مستند نشان می‌دهد که قدمت مسجد برابر با اواخر دوره قاجار است، هرچند که ممکن است قدمتی بیشتر از این داشته باشد.

مسجد سه‌در همچنان ایستاده است؛ نه به‌خاطر شکوه معماری‌اش، بلکه به‌واسطه حضور مردمی که سال‌هاست بی‌وقفه به آن جان بخشیده‌اند. بی‌ادعا، نُقلی، با دری گشاده به روی هر‌کسی که برای نماز، دعا یا اندکی آرامش پا به آن می‌گذارد؛ مسجدی که نه در تاریخ رسمی، که در حافظه جمعی یک محله زنده مانده است.

 

* این گزارش سه‌شنبه ۹ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۰۸ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44