کد خبر: ۱۱۳۷۰
۰۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۰
کتاب، بهانه خوب دورهمی در محله مهرگان

کتاب، بهانه خوب دورهمی در محله مهرگان

آوازه این دورهمی کتابخوانی که با خوانش جمعی یک کتاب شروع می‌شود و با مباحثه درباره نکات آن ادامه پیدا می‌کند، از محله مهرگان فراتر رفته است و کم‌کم دارد پای دختران محله قرقی نیز به آن باز می‌شود.

همه راضی‌اند؛ هم دختر‌هایی که شنبه‌شب‌ها ساعت‌۱۸ خودشان را می‌رسانند به مسجد آسمان در محله مهرگان، هم مادرانشان، هم مربی آنها و هم فرمانده پایگاه بسیج خواهران حضرت‌رقیه (س) که بانی این پاتوق کتاب‌خوانی است.

جرقه این دورهمی دخترانه که عمر آن به شش هفته رسیده است، از یک اردو شروع شد و به اتفاقاتی مبارک ختم شده است که رویش‌هایش همچنان ادامه دارد.

 

همه دختران من

«آذر امسال با کمک مرکز رسیدگی به امور مساجد، دختران محله را به باغ‌سرای خاتون بردیم. دخترم که دانشجوی رشته مشاوره است، به این اردو آمده و با دختر‌های نوجوان ارتباط گرفته بود. آن‌قدر آن روز به همه خوش گذشت که دلشان می‌خواست این با‌هم‌بودن ادامه داشته باشد. پیشنهاد برگزاری پاتوق دخترانه را دخترم داد. من هم موافق بودم. چه جایی امن‌تر از مسجد آسمان و چه بهانه‌ای بهتر از کتاب؟!» اینها را صدیقه زیدی، فرمانده پایگاه بسیج خواهران حضرت رقیه (س) می‌گوید.

 ۱۰ سال سابقه سکونت در محله مهرگان و سه سال مسئولیت فرماندهی پایگاه بسیج، از او چهره‌ای معتمد برای اهالی ساخته است و او با کمک به برگزاری برنامه‌هایی مثل این پاتوق کتاب‌خوانی، از اعتبارش برای رشد دخترانی استفاده می‌کند که مثل فرزندان خودش، دوستشان دارد؛ دخترانی نُه تا هفده‌ساله که تعدادشان در جلسات نخست، پانزده‌نفر بود و اکنون از ۳۵‌نفر عبور کرده است.

آوازه این کلاس از محله مهرگان فراتر رفته است و پای دختران محله قرقی نیز به آن باز شده است

 

خوانش جمعی کتاب

«اردوی خوبی بود. هم بازی و شادی داشت، هم نشستن پای درددل‌های دخترانی که در سن بلوغ بودند. چیزی که برایم عجیب بود اینکه چقدر روی نداشته‌هایشان تمرکز کرده بودند و چقدر برداشت‌هایشان از رفتار والدینشان نادرست بود. دانش آنها کم بود وگرنه همگی دختر‌های باهوشی بودند. باید برایشان کاری می‌کردم.»

گوینده این جملات، ریحانه صدیقی است؛ دانشجوی سال دوم رشته مشاوره. پیشنهادش برای برگزاری پاتوق کتاب‌خوانی، هم به دل مادرش که فرمانده پایگاه بسیج مسجد آسمان است، می‌نشیند و هم به کام دختران محله شیرین می‌آید؛ آن‌قدر که پس از برگزاری نخستین جلسه، هرکدامشان سفیر می‌شوند برای آوردن بقیه به این کلاس نود‌دقیقه‌ای.

آوازه این کلاس که با خوانش جمعی یک کتاب شروع می‌شود و با مباحثه درباره نکات آن ادامه پیدا می‌کند، از محله مهرگان فراتر رفته است و کم‌کم دارد پای دختران محله قرقی نیز به آن باز می‌شود. انتخاب درست موضوع مبتنی‌بر نیاز‌های دختران، یکی از دلایل آن است و فضای صمیمی آن، دلیل دیگرش.

 

به روایت دختران

جلسات اول، از همدیگر خجالت می‌کشیدند. برای همین کسی حاضر نمی‌شد بند‌های کتاب «معجزه شکرگزاری» نوشته راندا برن را با صدای بلند بخواند. در این چند جلسه، هر‌کس خودش را پیدا کرده است، طوری که همه برای خواندن کتاب در کلاس، داوطلب‌اند؛ مثل یکتا کرامتی، دانش‌آموز پایه ششم دبستان شهید‌احمدی‌روشن. او در تمام جلسات پاتوق حاضر بوده و سه نفر از دوستانش را نیز با خود همراه کرده است.

از شیرینی مباحث کلاس و تکالیفش این‌طور می‌گوید: من به‌خاطر خواندن این کتاب و انجام‌دادن تمرین‌هایش، حس خیلی خوبی دارم. شکرگزاری‌هایم را هر‌روز می‌نویسم. این خوشی‌ها قبلا هم بودند، اما من حواسم به آنها نبود.

مشابه صحبت‌های او را از مطهره ذوقدار نیز می‌شنویم. با ادبیاتی کودکانه و متناسب با ۹‌سال سنش از اصرارش به ادامه شرکت در پاتوق کتاب‌خوانی می‌گوید.

طاهره نیازمند، مادر مطهره، نیز روی این اصرار و علاقه صحه می‌گذارد و می‌گوید: آن‌قدر پاتوق را دوست دارد که یک بار جای جمعه و شنبه را اشتباه گرفته و به خیال اینکه کلاس را از دست داده است، ناراحت شده بود.

 

* این گزارش یکشنبه ۷ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ در شماره ۶۰۲ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44