
محرم فقط شله مشهدی میپزیم
زراعتکاران| همهکاره است. همه کار میکرده. نزدیک به ۶۰ سال دارد و به قول خودش، درد و مرضی نمانده که سراغش نیامده باشد ولی سرِ پاست. راه میرود. حتی رانندگی میکند. با همه اینها، اما براتعلی عباسی بهخاطر عمل قلبباز، فعلا نه میتواند جوشکاری کند و نه کارهای سنگین دیگر. بیشتر از ۴۰ سال جوشکاری میکرده و آهنبهآهنِ مسجد محلهشان را روی هم گذاشته و جوش داده. خانهاش پشت مسجد است ولی توفیری نمیکند، چون همه عمرش را برای مسجد گذاشته و حتی چند روز سال را هم خانه نمیآید و با دیگران در مسجد بیتوته میکنند.
نشسته بود کنار مغازهای که کرکرهاش تا نیمه باز بود و بعد با هم رفتیم توی مسجد. گفتم: جایی بنشینیم که شما را به حرف بیاورد و بتوانیم بنشینیم و گپ بزنیم. در خانه نمیشود. گفت: برویم مسجد. پی مسجد را گرفتیم. روبهروی عَلَم سنگین مسجد نشستیم. مدام سرش بالا بود و به سقف مسجد نگاه میکرد؛ شاید یاد روزهایی افتاده بود که بالا روی اسکلت، این و آن پا میکرده و توی گرما آنها را جوش میداده.
اولاد و زن خوب نعمت بزرگی هستند
معروف به «اُستا برات» است. متولد سال ۱۳۳۷ و آنقدر اینجا در قلعه ساختمان زندگی کرده که میداند وسط خیابان حر ۱۶ زمانی کاریز وجود داشته. آنقدرکه با علامت دست، جریان کاریز را روی آسفالت برایم ترسیم میکند. میگوید بچههایش خیلی هوایش را دارند و حالا که از کار افتاده، از همه لحاظ حمایتش میکنند؛ «شش تا بچه دارم. سه پسر و سه دختر که همهجوره من را حمایت میکنند. زنم هم که فوقالعاده است. داشتن این اولاد و زن خوب از برکت همین مسجد و سفره امام حسین (ع) است. کل جوشکاری این مسجد را خودم انجام دادم. خاطرهها از این مسجد و کارکردن داخلش دارم.» بعد میرویم سر بحث اصلی خودمان.
او آشپزی کارکشته است. وجوب شله را هم بهصورت تئوری و هم عملی اثبات میکند و میگوید برنجدادن در این روزها فایده ندارد؛ «ما فقط شله میپزیم. فلسفه دادن شله، این است که به همه برسد. برنج کم و زیاد دارد. ترس دارد. البته خرج شله درستکردن بهمراتب از برنج بیشتر است. در سال سهروز خانه نمیروم. آخر صفر هم همینطور. همینجا میمانیم و کارهای پختوپز را انجام میدهیم. بچهها هم میآیند و باقی جوانها و خلاصه خوش میگذرد به ما.» آدم سرِ دیگ باشد معلوم است که خوش میگذرد. صفا دارد. از آبگردانش بگیر تا مراحل و فرایندهای دیگر.»
از سال۷۰ خودمان هم چندتایی دیگه میگذاریم؛ محرم که میشد، میرفتیم از همسایهها پول جمع میکردیم
محرم که میشود از همسایهها پول جمع میکنیم
میگوید: از سال۷۰ خودمان هم چندتایی دیگه میگذاریم؛ سه تا. محرم که میشد، میرفتیم توی کوچهپسکوچهها از همسایهها پول جمع میکردیم. حالا به هر مقداری. بعضیها مسخرهمان میکردند که «برو بابا دلت خوش است!» ولی کمکهای خوبی جمع میشود.
کمکهایی که میتواند سه بار مسجد را برای خوردن شله از جمعیت پُر و خالی کند. از آقای عباسی درباره معجزههای سرِ دیگ میپرسم. شاید برای برخی اینها جز توهم چیزی نباشد؛ شاید هم واقعا برخیها گفتنش را اغراق بدانند و دسته سوم هم این حرفها را بازار گرمکنی عنوان کنند ولی او میگوید از دیگ غذای امام حسین (ع) هیچ چیزی بعید نیست؛ «یک چیزی را همین اول بگویم که هر چیزی بریزی در غذای امام حسین (ع) خوشمزه میشود. بههرحال احتمال دارد بین آن همه مواد و حبوباتی که داخل غذا میریزیم، ناهماهنگیهایی به وجود بیاید ولی آخرش چیز دیگری درمیآید.
این را با تمام اعتقاداتم میگویم که برخی موقعها سرِ دیگ را که برمیداریم، نوشتههایی شبیه به ابوالفضل (ع) یا امام حسین (ع) روی برنج نقش میبندد. نه همیشه، نه همه جا. ولی هست و اتفاق میافتد. اصلا زندگی خیلیها از همین دیگهای غذا برکت گرفته است. خیلیها حاجتروا شدهاند. اینها را میبینیم. موقعی که غذای نذری میدهیم، حتی یک ذرهاش هم نمیماند. بعضیها برای شفای بیمارانشان میبرند، برخی برای رفع مشکلی که دارند.
اینها بیشتر از هر چیز، یک مسئله اعتقادی است. شما نگاه کن؛ صاحب آن عَلَم که آن گوشه مسجد افتاده، حالا در کربلا دفن شده؛ یعنی همان جا فوت میکند و همان جا دفن میشود. اینها شانس و اقبال نیست؛ بلکه صاحبش عاشق این دَم و دستگاه بوده.»
براتعلی چیزی شبیه به همین آرزو را دارد؛ اینکه عمرش با همین اعتقاد تمام شود و فعالیتی هم اگر دارد، در همین راه انجام دهد. موقع برگشتن فکر میکنم اگر کاریز هنوز توی این خیابان بود، چقدر میتوانست به محرم امسال کمک کند.
*این گزارش دوشنبه، ۱۹ مهر ۱۳۹۵ در شماره ۲۱۷ شهرآرامحله منطقه ۶ چاپ شده است.