«دستگرد» نامی عمومی است که از دوره ساسانی در ایران رواج دارد. علامه دهخدا در «لغتنامه»، دستگرد را «زمین هموار، زمین و ملک زراعتی و بنایی مانند کوشک که گرد آن خانهها باشد» معنا کرده است.
برخی نام دستگرد را به اراضی سلطنتی در دوره ساسانیان مربوط میدانند و معتقدند هرجا به نام دستگرد برخورد کردیم، باید آن را در زمره املاک فرمانروایان دودمان ساسانی بدانیم؛ بااینحال، صحت این ادعا چندان معلوم و مشخص نیست وایبسا، نام دستگرد در دوره اسلامی نیز به دفعات بر روی مناطق مختلف شهری و روستایی ایران گذاشته شده باشد؛ بههمیندلیل میتوان در دانشنامه اسامی شهرها و روستاهای ایران، به دهها منطقه برخورد کرد که نام «دستگرد» را بر خود دارند و گاه با تبدیل تلفظ، آن را «دستجرد» نیز خواندهاند.
این نام در تاریخ هزارودویستساله مشهد نیز نامی آشنا و قابل مطالعه و بررسی است. احتمالا قدیمیترین سند تاریخی که در آن به نام «دستجرد» در حوالی مشهد امروز اشاره شده، کتاب «معجمالبلدان»، اثر «یاقوت حموی» (درگذشته ۶۲۴ قمری)، است که در آن، دستجرد را نام ۱۰ منطقه در ایران آن عصر معرفی میکند و هنگام معرفی این ۱۰ ناحیه، مینویسد: «دهکدهای در نوغان توس است و آن را دستجرد میگویند.»
شهابالدین عبدالله خوافی، مشهور به «حافظ ابرو» (درگذشته ۸۳۳ قمری) نیز از «دستجرد» بهعنوان یکی از محلات مشهد در ابتدای قرن نهم هجری نام برده است. امروزه نام دستجرد برای مشهدیها شناختهشده نیست و حتی بسیاری از آنها نمیدانند که روی اراضی این مزرعه یا روستای قدیمی سکونت دارند.
در گزارش پیشِرو قصد داریم درباره دستجرد و پیشینه آن کنکاش مختصری داشته باشیم و شما علاقهمندان را به سفری تاریخی و البته متفاوت در گذشته مشهد مقدس ببریم.
در اینکه مکان اصلی مزرعه دستجرد کجا بوده، اختلاف است. مهدی سیدی در کتاب ارزشمند «نگاهی به جغرافیای تاریخی مشهد» مینویسد: «این روستای تاریخی که اراضی آن متعلق به چند موقوفه مهم بوده، در اوایل سده حاضر خورشیدی (منظور ۱۳۰۰تا۱۴۰۰خورشیدی است) جزو شهر شده است و خیابان عنصری و بخشی از خیابان امامرضا (ع) (تهران قدیم) در اراضی همین روستا شکل
گرفتهاند. اراضی این روستا هنوز در سند منازل واقع در اراضی آن ذکر میشود.» باتوجهبه این گزارش، قاعدتا نمیتوان دستجرد ذکرشده در کتاب حافظ ابرو را همین دستجردی دانست که مهدی سیدی محدوده آن را باتوجهبه اسناد در دسترس، تعیین کرده است؛ زیرا دستجرد موردنظر شهابالدینعبدالله خوافی در محدوده شهری قدیم مشهد، پیش از احداث باروی شاهتهماسبی قرار میگرفت.
استفاده از نام دستجرد برای معرفی یکی از محلات مشهد، در ادوار تاریخی مختلف رواج داشت؛ به غیر از متن کتاب حافظ ابرو که به آن اشاره کردیم، میتوانیم از متن وقفنامه اولادی «میرزامحسنرضوی»، مربوط به سال۱۰۵۵ قمری یاد کنیم که در آن نهفقط به نام محله دستجرد، بلکه به برخی اجزا و مناطق آن هم اشاره شده است.
در متن این وقفنامه که در کتاب «بیست وقفنامه از خراسان» آمده است، میخوانیم: «یک سُدُس [(یک ششم)]مشاع از مزرعه مقون [(مقان)]بلوک مزبوره مع [(با)]باغ محله دستجرد، مجرای هفت آلاز [(شعله و شاید چشمه)]آب و اراضی متعلقه در خارج شهر... قنات گلشنخان یک سهم از هشت سهم مع نصف باغگاه مشهور به میرعبدالله در محله دستجرد.»
افزون بر این وقفنامه، در وقفنامه مدرسه علمیه «نواب» هم که مربوط به دوره صفویه است، میتوان رد و نشانی از دستجرد یافت. نام «قنات دستجرد» در متون وقفی دوره افشاریه و قاجاریه، مانند «طومار علیشاهی» و «طومار عضدالملک» نیز وجود دارد.
گزارش موجود در «طومار عضدالملک» گزارشی تقریبا منحصربهفرد درباره حدود مزرعه دستجرد است که میتوان به متن آن در کتاب «آثارالرضویه» دست یافت. در متن «طومار» آمده است: «مزرعه دستجرد از جمله ۲۴سهم مقررا دو سهم المقرر حدود: حدی به اراضی مزرعه الندشت/ حدی به قبرستان خارج دروازه عیدگاه/ حدی به اراضی مزرعه تقیآباد/ حدی به خندق شهر بین ارگ و دروازه عیدگاه.»
از سوی دیگر، احتشام کاویانیان در «شمسالشموس» مزرعه دستجرد را یکی از املاک وقفی آستانقدس در «حومه مشهد» میداند که «جزو شهر شده و برای منازل به اشخاص اجاره داده شده [است].»
بررسی این اطلاعات نشان میدهد که درباره محله خواندن یا مزرعه خواندن دستجرد باید احتیاط کرد و آن را دو منطقه جدا از هم دانست که از نظر تاریخی و جغرافیایی در امتداد یکدیگر قرار دارند.
بهنظر میرسد در ابتدا و پیش از آنکه حدود اراضی شهر مشهد با باروی بزرگ شاهتهماسبی مشخص شود، دستجرد مزرعهای بزرگ بوده که اراضی اش در محدوده جنوبی اطراف باروی قدیمی «شرفالدین ابوطاهر قُمی» (بناشده در سال۵۱۵ قمری و دوره سلطان سنجر سلجوقی) قرار داشته و بدین سبب، محلهای را که در جوار اراضی دستجرد قرار داشته است، به این نام میخواندهاند.
درست مانند آنچه که احتمالا درباره محله نوغان مشهد روی داد و آن را بهدلیل قرار گرفتن در امتداد مسیر منتهی به شهر بزرگ نوغان قدیم، چنین نامگذاری کرده بودند. بعدها و با ساخته شدن باروی شاهتهماسبی، عملا بخشهایی از اراضی دستجرد، داخل محدوده شهری قرار گرفت.
برخی باغهای نامبردهشده در اسناد موقوفات، مانند «باغگاه میرعبدالله»، احتمالا در زمره آن بخش از اراضی بودند که در دو سوی باروی شهر قرار میگرفتند. بر روی این اراضی، زیرساختهای شهری ایجاد شده بود و جمعیت معتنابهی در آن سکونت داشتند.
در سندی که با شماره۲۷۹۳۴ در مرکز اسناد آستانقدسرضوی نگهداری میشود و مربوط به سال۱۰۱۶قمری است، صحبت از «حمام دستجرد» و دیگر تأسیسات عمومی آن به میان آمده که درخورتوجه و بررسی است.
به اعتقاد نگارنده، بخشهایی از مزرعه بزرگ دستجرد که در داخل باروی شهر قرار گرفته بود، بهتدریج و در گذر تاریخ دچار تغییرنام و عنوان شد و محدوده و موقعیت آن، در فضای شهری مشهد مستحیل گردید، اما بخش عمده اراضی این مزرعه بسیار قدیمی، پشت باروهای شهر باقی ماند و طی قرنهای بعد بهتدریج به محدوده شهری مشهد پیوست.
درباره اتفاقات سدههای اخیر بر روی اراضی مزرعه بزرگ دستجرد، اسناد متعددی وجود دارد که بهعنوان نمونه، به سندی مربوط به پنجم ربیعالاول سال ۱۳۳۴ قمری (۲۰دیماه ۱۲۹۴خورشیدی) اشاره خواهم کرد.
این سند که با شماره۱۰۴۱۵۴ در مرکز اسناد آستانقدسرضوی نگهداری میشود، مربوط به تقاضای «ظهیرالاسلام»، متولیباشی وقت آستانقدسرضوی، از «الکتاه»، رئیس وقت بانک استقراضی روس (شعبه مشهد)، است.
ظاهرا بانک مذکور جادهای اختصاصی را برای خود و بر روی اراضی مزرعه «دستجرد» کشیده بود و باید بهصورت سالانه، مبلغی را بهعنوان «حقالارض» به مستأجر مزرعه مذکور پرداخت میکرد. اما در زمان تنظیمِ نامه، دوسالی بود که بانک ابدا مبلغی به مستأجر نداده و به اعتراض وی هم وقعی ننهاده بود. بانک استقراضی روس در آن دوران، جایی نزدیک بازار مشهد و در مجاورت خیابان تهران (امامرضا (ع) فعلی) قرار داشت.
احتمالا دلیل خودداری بانک از پرداخت حقالارض، شرایط بغرنج حاکم بر ایرانِ بعد از آغاز جنگ جهانی اول بود که نهایتا به فروپاشی روسیه تزاری، تأسیس اتحادجماهیرشوروی و واگذاری حقوق بانک استقراضی روس به دولت ایران، براساس قرارداد ۱۹۲۰ میلادی انجامید.
* این گزارش سهشنبه ۴ دیماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۳۹۱ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.