حتما شما هم نام تلگرد را شنیدهاید. مثل همه محلههای این حوالی مردمانش در گذشتههایی نه خیلی دور، هیچکدام از امکانات زندگی شهری را نداشتهاند. اینها بین صحبتها و تعاریف اهالی مشترک است و وقت و بیوقت و در دورهمیهای افراد به زبان میآید.
یکی از اعضای صنف جاروبافان از گذشته این محله پرده برمیدارد. محمد عبداللهی تا امروز به این فکر نکرده که پنجاهسالگی را هم با یک گذشته شیرین و پرفرازونشیب پشت سر گذاشته است.
حالا انگار فرصتی شده است تا آن را مرور کند: «از زمانی که چشم باز کردم، خودم را بین زمینهای کشاورزی محله پیدا کردم، با مردمانی که بیشترشان پسوند فامیلشان تلگردی بود و هنوز هم این پسوند همراه نامشان است. همان گذشته هم نقل بود. اینجا تمام دشتی سبز بوده که مزرعه و پالیزهای گندم، جو، علوفه، خربزه و هندوانه
داشته است؛ بهخصوص طالبیهای گرد و پرآوازه که تیلی و شیرینیاش زبانزد است. تا آنجا که من مطالعه کردهام و میدانم، واژه «تل» به معنای تپه و گرد به معنای کروی بودن آن است و تلگرد به معنای تپه کروی و گردان است. بعضیها معتقدند تل وتیل به لهجه مشهدی طالبی است و گرد به معنای کروی و تلگرد به معنای طالبی کروی است. البته نظرها در اینباره متفاوت است و برخیها میگویند تلگرد به معنای جمع شدن آب بهصورت مدور و دایرهای است.»
اطلاعات عبداللهی نسبت به دیگر ساکنان محل بیشتر است و البته هرآنچه را میداند، در اختیار ما میگذارد: «آن زمان ارباب زمین، محمود احمدزادههروی، پدر طاهر احمدزاده، نخستین استاندار خراسان بعد از انقلاب اسلامی، بود. احمدزاده برای ساماندهی کارگران قلعه بزرگی را در اول تلگرد بنا کرد.
قلعه دارای خانههای کاهگلی بزرگی بود که به زندگی کارگران اختصاص داشت و خانوادههای زیادی در آن ساکن بودند. درب قلعه آنقدر بزرگ بود که خیلیها درباره آن از در قلعه خیبر یاد میکردند.»
او تعریف میکند: «قنات تلگرد پرآب و بزرگ بود و آب زمینهای زراعی منطقه را تأمین میکرد. این قنات در گذر زمان خشک شد و در جغرافیای شهری کمکم جای آن را ساختمانهای مختلف گرفتند و این محل به درمانگاهی تبدیل شد که به 22بهمن معروف است.
حمام تلگردی و قنات باعث حضور ساکنان روستاهای دور و نزدیک از نوکاریز و نیکروز گرفته تا نیزه و عیشآباد و... در تلگرد شده بود. خاطرم هست نام حمامی، حاج محمدرضا پیروی بود که بعدها شخصی به نام شاهحسین آن را خرید و صاحب حمام شد. حمام تلگرد آن روزها شلوغ و پررفتوآمد بود.»
این ساکن قدیمی محله ادامه میدهد: «این موضوع که از چه زمانی محله به جاروبافها معروف شده است، برمیگردد به اینکه برخی از کشاورزان تخمهای جارو را از عشقآباد شوروی آوردند و در زمینها کشت کردند. این بذرها خیلی زود بارور شد و طولی نکشید که زمینها پر از محصول شد و جاروبافی رونق گرفت. بعدها ملا دوستمحمد تلگردی هم بذرهای جارو کاشت.
او و میرزا قاسم هنرور جزو اولین افرادی بودند که نام تلگرد را در مشهد به نام محله جاروبافها بر سر زبانها انداختند و همان جاروهای تولیدی این منطقه را در نقطههای مختلف مشهد توزیع کردند و به فروش رساندند. گفته میشود قیمت جاروها از یک ریال شروع شده و کمکم بیشتر شده است. بعدها همه کسانی که در این محله به دنیا آمدند و بزرگ شدند، جاروبافی را بهعنوان شغل و پیشه انتخاب کردند. کمکم جمعیت زیاد و زیادتر شد و تولیدات هم بیشتر. این بود که نام محله با جاروبافها شهره شد. تا آنجا که 60درصد از جاروی کشور در مشهد و محلهای به نام تلگرد تولید میشد که البته کنار این حصیربافی هم دارد و میشود گفت یکی از موقعیتهای گردشگری مشهد است.
شاید به همین دلیل است که هنوز هم تلگرد را به نام محله جاروبافها میشناسند .