٢٥سال بیشتر ندارد، اما در همین سن و سال کولهباری از تجربه و خاطره روی شانههایش دارد. در کودکی به واسطه پدر و برادر کشتیگیرش به این رشته ورزشی علاقهمند میشود و پس از آن در ردههای مختلف موفق به کسب مدالهای رنگارنگ میشود. اما همه چیز به همین خوبی و خوشی پیش نمیرود و مصدومیتی ناخواسته در روزهای اوج زندگی ورزشیاش، انرژی و انگیزه او را میگیرد و از میادین دورش میکند.
اما او که آدم کنار کشیدن و یک جا نشستن نبوده دوباره سرپا میایستد و این مسیر را به شیوهای دیگر طی میکند. او دبیر سابق هیئت کشتی خراسان رضوی، مدرس چند دانشگاه، مدیر پایگاههای استعدادیابی هیات کشتی مقاومت خراسان رضوی و... است. مهمان امیر رضا وظیفهدان، جوان ساکن محله شهید رستمی، هستیم تا پستی و بلندیهای زندگیاش را از زبان خودش بشنویم.
«در خانوادهای کشتیگیر چشم به جهان باز کردم.» امیررضا داستان زندگیاش را با این جمله آغاز میکند. میگوید از زمانی که به یاد دارد کشتی را میشناخته و به آن علاقهمند بوده است. اولین الگوهای زندگی او هم برادر و پدر کشتیگیرش بودند. پدر کشاورز مهربان و دلسوزی که امیررضا او را به معنای واقعی پهلوان میداند. کسی که کشتی را از زمینهای خاکی شروع میکند و بعد به درجات بالاتر هم میرسد، مقابل کشتیگیرانی مثل فردین مسابقه میدهد و...، اما او مهمترین ویژگی پدرش را همان مرام و مسلک پهلوانیاش میداند. اینکه حواسش به همه افراد محله بوده، از نیازمندان دستگیری میکرده و...
برادر بزرگتر امیررضا که پیش از او بهواسطه پدر وارد این عرصه میشود هم همین اخلاق و روحیه را داشته است. با اینکه قهرمان تیم ملی در ردههای مختلف بوده و در مسابقات لیگ برتر مقام کسب کرده همیشه متواضع و فروتن بوده است. امیررضا تعریف میکند: «کشتیگیرِ کاردرستی بود، اما هیچ وقت از خودش تعریف نمیکرد. کلی مدال داشت، اما مدالهایش را به جای آویزان کردن به در و دیوار توی پستو نگه میداشت و چیزی از موفقیتهایش نمیگفت. کارش را بدون سر و صدا انجام میداد بدون اینکه به کسی بگوید. مثلا میگفت چند روزی میرود سفر بعد ما توی تلویزیون روی تشک او را در حال مسابقه میدیدیم. همه اینها باعث شده بود که برادرم یکی از الگوهای زندگی من باشد.»
همه اینها باعث میشود که او از همان کودکی به این رشته ورزشی علاقهمند شود و پا در میدان آن بگذارد. پدر و برادر بزرگتر او که از علاقه امیررضا باخبر میشوند از همان سنین کودکی او را به کلاسهای کشتی میفرستند. اولین مربی او هم آقای هاشم عفتپناه بوده است. مربی دلسوز و قهرمانپرور این منطقه که امیررضا از او بهعنوان یکی از بهترین مربیهای عمرش یاد میکند.
تعریف میکند: «یکی از شانسهای زندگی من آموزش دیدن زیر نظر مربی دلسوزی، چون هاشم عفتپناه بود. ایشان قهرمانان زیادی را در همین منطقه پرورش داده و کاملا با اصول کشتیگیری آشناست. من هم از همان ابتدا این رشته را درست و اصولی زیر نظر ایشان آموختم. رقابت با بچههای کشتیگیر این منطقه از دیگر عوامل پرورش و بالندگی من شد. این منطقه پر از بچههای مستعد و باانگیزه و ورزشدوست است که با دست خالی برای رسیدن به اهدافشان تلاش میکنند. قرار گرفتن در کنار این بچهها از شانسهای زندگی من بود.»
امیررضا اولین مسابقه زندگیاش را این طور تعریف میکند: «اولین مسابقه من مسابقات جام رمضان بود که در آن موفق به کسب مقام سوم شدم. برای من تجربه شیرینی بود که در اولین مسابقات مدال کسب کردم. تا مدتها شبها موقع خواب مدال را توی بغلم میگرفتم و آن را همه جا همراه خودم میبردم. با اینکه بعدها مدالهای مهمتری کسب کردم و در مسابقات بزرگتری شرکت کردم، اما شیرینی آن برد هنوز زیر زبانم هست و هنوز هم این مدال را پیش خودم نگه داشتهام. آن موقع ٣٨کیلو بودم که برای اولینبار پایم را روی تشک مسابقات گذاشتم و حالا ١٢٥کیلو هستم! مسیری که طی کردم مسیر پرفراز و نشیبی بود، اما آن اولین تجربه از شرکت در مسابقات یکی از پررنگترین تجربههای زندگی من بود.»
بعد از آن امیررضا در رده سنی کودکان و نوجوانان مقامهای زیادی را کسب میکند. مقام پنجم در مسابقات روز جهانی کودک در گرگان، کسب مقام قهرمانی پهلوانی کشور در رده نوجوانان و... او تا رده سنی جوانان زیر نظر عفتپناه و در باشگاه شیرودی فعالیتش را ادامه میدهد، اما بعد به دلیل نبود حریف تمرینی هموزن او در آن باشگاه به باشگاه صحرایی میرود و زیر نظر آقای حمید قشنگ کشتی را ادامه میدهد.
از آن پس امیررضا یکی یکی مدالها و مقامهای مختلف را در رده سنی جوانان کسب میکند. قهرمان مسابقات المپیاد دانشگاههای کل کشور، نایب قهرمان کشور در کشتی آزاد، انتخابی برای مسابقات کشتی پهلوانی آسیا در عراق، قهرمان سنگین وزن مسابقات پهلوانی کشور در سال ٩٣ و مهمترین آنها هم قهرمانی جام جایزه بزرگ مسابقات کشتی پهلوانی در شهر بالستیک لهستان در سال ٢٠١٥ میلادی.
او اعزام به لهستان و شرکت در این دوره از مسابقات را یکی از خاطرهانگیزترین و مهمترین تجربیات زندگیاش میداند. مسابقات بزرگی که بیش از ٢٥کشور دنیا در آن شرکت میکنند و او در این مسابقات موفق به کسب مقام اول میشود.
پس از بازگشت از این اردو امیررضا بلافاصله تمرینهایش را برای مسابقات بعدی از سر میگیرد، اما در سال٩٥ هنگام همین تمرینها درست در اوج انرژی و انگیزه، در روزهایی که برای رسیدن به آرزوهایش با جان و دل تلاش میکرده، حادثهای مسیر زندگی او را تغییر میدهد. میگوید: «در حال تمرین بودم که بر اثر ضربهای محکم از سوی حریف زانوی راستم از ناحیه رباط صلیبی پاره شد. ساده بگویم، انگار پای من به یک پوست بند بود! دو بار عمل جراحی شدم و کلی دارو و درمان و آبدرمانی و فیزیوتراپی! نمیخواستم این اتفاق پیشبینی نشده را که در زندگیام رخ داده بود بپذیرم، میخواستم هر طور شده به میدان برگردم، اما پای من دیگر پای سابق نشد و همین باعث شد که کشتیگرفتن را رها کنم....»
روزهای جوانیام داشت از جلوی چشمهایم میگذشت. روزهایی که برای یک ورزشکار فعال میتواند خیلی مهم باشد، اما کاری از دستم برنمیآمد
او آن دوره را دوره سیاه و سفید زندگیاش میداند! سیاه از این نظر که روزهای سختی را میگذراند و سفید به این معنی که در دل همان روزهای سخت، تصمیمات خوب و مهمی برای زندگیاش میگیرد: «برای ورزشکاری که در دوران اوج خودش قرار دارد رهاکردن ورزش خیلی سخت است! باید توی گود باشی تا سختیاش را بفهمی. من به شدت آسیب دیده و از میدان مسابقات به اجبار به خانه کشیده شده بودم. روزها میگذشت و من افسوس میخوردم. روزهای جوانیام داشت از جلوی چشمهایم میگذشت. روزهایی که برای یک ورزشکار فعال میتواند خیلی مهم باشد، اما کاری از دستم برنمیآمد. به اجبار ساعتها و روزها بیحرکت بودم و قدم از قدم برنمیداشتم، اما از یک جایی به بعد شروع کردم به هدفگذاری و برنامهریزیهای جدید.
تصمیم گرفتم بچسبم به درس و تحصیل و همین مسیری را که طی میکردم به شیوه دیگری طی کنم. دوره کارشناسیام را در رشته علوم ورزشی در دانشگاه امام رضا (ع) گذراندم. بلافاصله بعد از آن برای کسب مدرک کارشناسیارشد اقدام کردم و توانستم در رشته مدیریت راهبردی در سازمانهای ورزشی مدرک کسب کنم.» او درباره این رشته توضیح میدهد: «رشته مدیریت راهبردی سازمانهای ورزشی در واقع چشمانداز تصمیمگیری برای سیاستهای سازمانهای ورزشی است. این رشته برای افرادی که میخواهند باشگاه و فدراسیونهای ورزشی را اداره کنند، ورزشکاران را در راستای اهدافشان مدیریت و راهنمایی کنند و ... بسیار مناسب است.»
علاقه او به رشتهاش، تجربیاتش و نمرات و عملکرد خوبی که در دانشگاه دارد باعث میشود که او تدریس در دانشگاه را خیلی زود شروع کند: «سال ٩٦ بود که تدریس را آغاز کردم. هنوز دانشجوی کارشناسیارشد بوده و مدرکم را نگرفته بودم، اما به دلیل سوابق و نمرات و عملکردی که داشتم توانستم خیلی زود پا به این عرصه بگذارم. حالا در دانشگاه عطار، امام رضا (ع)، خاوران، حکیم طوسی، آموزشگاه سما واحد مشهد و... درسهای تئوری و عمومی ورزشی را تدریس میکنم.»
او تجربه خود از این چهار سال تدریس را اینطور بیان میکند: «با اینکه این عرصه هم سختیهای خودش را دارد و من در هر کلاسی پا میگذارم از خیلی از دانشجوها کمسن و سالتر هستم، اما این حوزه را بسیار دوست دارم. تدریس به نوعی به من هم درس میدهد! با توجه به اینکه حالا از مسابقات و تشک کشتی دور شدهام، قرار گرفتن در محیط فعال و پویای دانشگاه برایم غنیمت است و اینجا هم برای من شبیه یک میدان است. سعی میکنم همیشه اطلاعات خودم را بالاتر ببرم، کیفیت تدریسم را ارتقا بدهم تا خودم هم رشد کنم.»
اما یکی از پررنگترین عناوینی که امیررضا کسب کرده است دبیری هیئت کشتی خراسان رضوی است. او درست در سن ٢٥سالگی موفق به کسب این مسئولیت بزرگ میشود! اتفاقی که در هیئت ورزشی بیسابقه بوده است. درباره چگونگی رسیدن به این جایگاه میپرسم و او توضیح میدهد: «سال ٩٧ بود که دکتر غنیزاده از قهرمانان کشوری و رئیس هیئت کشتی مشهد به من پیشنهاد دادند که به عنوان مشاور فعالیتم را در هیئت شروع کنم. من با جدیت فعالیتم را آغاز کردم و وقتی که عملکرد من را دیدند به عنوان سرمربی تیم نوجوانان کشتی پهلوانی استان انتخاب شدم. این برای اولینبار بود که مربیگری را در این سطح تجربه میکردم، بااینوجود آن سال تیم ما در مسابقات کشوری موفق به کسب مقام اول شد.
پس از آن مدرک مربیگری هم گرفتم. کلاسهایی از طرف انستیتو فدراسیون کشتی برگزار شد و در این کلاسها آزمونهای مختلفی گرفته میشد. این آزمونها سه آیتم داشت. تئوری، عملی و فنی. این آزمونها بسیار سخت بود، اما سرانجام توانستم مدرک مربیگریام را بگیرم. من مربیگری را دوست دارم و به نظرم مربی بودن سختتر از ورزشکار بودن است، چون تنها نباید خودت را در نظر بگیری و مسئولیت یک تیم روی شانههای تو قرار میگیرد.
باید مشخصات و روحیات و تمام جزئیات اعضای تیمت را بدانی و دقیقتر باشی. با همه اینها و با وجود اینکه مربیگری را دوست داشتم بعد از گرفتن مدرک بیشتر به کارهای اجرایی رو آوردم و مربیگری نکردم. چون یکی از اعضای هیئت هستم و خیلی وقتها در داوریها حضور دارم و سر و کار کشتیگیران به من میافتد دلم میخواهد پیشفرضی درباره کشتیگیرها نداشته باشم و کاملا عادلانه رفتار کنم و تصمیم بگیرم. به همین دلیل پی مربیگری نرفتم.»
حالا که از مسابقات و تشک کشتی دور شدهام، قرار گرفتن در محیط دانشگاه برایم غنیمت است و اینجا هم برای من شبیه یک میدان است
در این دو سال تجربه دبیری هیئت کشتی امیررضا اقدامات زیادی داشته است. از او میخواهم آنها را نام ببرد: «در این دو سال ایدههای زیادی را با هدایت دکتر ریاضی رئیس هیئت کشتی استان خراسان رضوی اجرا کردیم. خیلی از آنها حاصل کار گروهی بوده و برخی هم انفرادی.
به عنوان مثال یکی از مؤثرترین اقدامات بازدید از شهرستانهای اطراف و بررسی و رسیدگی به وضعیت باشگاهها و تجهیزات و امکانات کشتی بود. ما از بسیاری شهرستانها بازدید کردیم. متأسفانه در بیشتر آنها امکانات برای ورزشکاران این رشته بسیار محدود و ابتدایی بود مثلا در بسیاری از این باشگاهها که تشک کشتی نداشتند از تاتامی که مخصوص رشتههای رزمی است استفاده میکردند. همین موضوع باعث میشد که سر و صورت این ورزشکارها پر از زخم و خراش باشد. با دیدن این کمبودها بودجهای را به این موضوع اختصاص دادیم و برای سالنها در شهرستانهای مختلف تشک کشتی تهیه کردیم. از دیگر اقداماتمان میتوانم به برگزاری اردوهای مختلف ورزشی در ردههای سنی متفاوت اشاره کنم. برایشان وسیله ایاب و ذهاب و مربی و بدنساز و... تدارک دیدیم.»
وی ادامه میدهد: «دو دوره مسابقات هم داشتیم که در نوع خودش خاص و کمنظیر بود. اولین دوره مسابقات باشگاههای کشور در فضای باز و جلوخان آرامگاه فردوسی بود که در اواخر سال ٩٨ برگزار شد. بینندهها میتوانستند مسابقات را از نزدیک ببینند و از شبکههای مختلف هم پوشش داده شد.
مسابقات بعدی مسابقاتی فرهنگی و ورزشی بود و هدفی مهم داشت. تیم خراسان در این دوره با نام تیم کشتی (#تا ثبت جهانی توس) با حضور وزشکارانی مثل حسن یزدانی، جبرئیل حسن اف و آرمن هارتونیان در این مسابقات شرکت کرد و در پایان این مسابقات هم جبرئیل حسن اف دارنده پنج مدال جهان و المپیک اولین ورزشکار خارجی بود که مدالهایش را به موزه آستان قدس رضوی اهدا کرد.»
او مدتی هم مسئول استعدادیابی کشتی استان بوده که در این باره توضیح میدهد: «ما ارتباطات خوبی با آموزش و پرورش داشتیم و سعی میکردیم بچههای مستعد بهویژه در مدارس پایینشهر در سنین ده تا دوازده سال را شناسایی و روی آنها سرمایهگذاری کنیم، اما متأسفانه برنامههای استعدادیابی بودجه کلان میخواهند و بسیار هزینهبر هستند. در همه جای دنیا بهویژه در حوزه ورزش روی استعدادیابی از سنین کودکی سرمایهگذاریهای کلان میشود، اما در کشور ما بهویژه در ورزش کشتی که آنقدر درآمدزا نیست اقدام خاصی در این زمینه صورت نمیگیرد. از دیگر دلایل هرز رفتن استعداد بچهها حمایتنکردن خانوادههاست. خانوادهها به استعداد ورزشی بچهها اهمیتی نمیدهند، این موضوع بهویژه در مناطق حاشیهای که سطح آگاهی پایینتر است پررنگتر هم دیده میشود. همه اینها دست به دست هم داده که بحث استعدادیابی در کشور ما به کلی فرمالیته باشد.»
امیررضا وظیفهدان در پایان گفتگو رسیدن به جایگاهی که حالا در آن قرار دارد را مدیون چند فاکتور مهم میداند و میگوید: «حامیهای مهم زندگی من پدر و مادر و برادرم هستند. افرادی که اگر نبودند شاید من در این مسیر قرار نمیگرفتم. به یاد دارم که پدرم از کار و زندگیاش میزد تا من را به باشگاه برساند، مادرم موقع مسابقات از خودم بیشتر استرس داشت و گاهی از شدت نگرانی کارش به درمانگاه هم میکشید! برادرم با آن روحیه پهلوانیاش بزرگترین الگوی زندگی من بود! جدا از خانواده خودم روحیه ماندن و هیچ کاری نکردن نداشتم، وقتی که بر اثر آسیبدیدگی خانهنشین شدم، تهدید زندگیام را تبدیل به فرصت کردم. متوقف نشدم و مسیر مشابهی را برای خودم مشخص کردم.»
او از دیگر عوامل موفقیتش در این سن و سال را برنامهریزی درست، هدفمندبودن و تلاش و ممارست میداند و میگوید با اینکه جوان است جوانی کردن را بر خودش حرام کرده است و تمام اوقاتش را به تلاش و حرکت در راستای اهدافش میگذراند. او ادامه میدهد: «همه چیز حتی جوانی کردن را بر خودم حرام کردم. از زمانی که به خاطر دارم حوزه ورزش و کشتی را انتخاب کردم و هر کاری که در زندگی انجام دادم در راستای پیشرفت در همین حوزه بود.
از زمانی که به یاد دارم یا سر تمرین بودم، یا اردوی ورزشی یا در حال مبارزه در میدان مسابقه بودم، بعدتر هم که پی درس و دانشگاه را گرفتم و دبیری هیئت کشتی و... من خیلی از تفریحاتی را که جوانان انجام میدهند، انجام ندادم تا به اهدافم برسم. هدف و آرزوهای بسیاری هم در سرم دارم. چیزهایی که اگر بیانشان کنم شاید به من بخندید، اما دلم میخواهد روزی رئیس جمهور شوم و کارهای مهمی برای ارتقای ورزش در سطح کلان انجام بدهم.»