زندگی در کلانشهرها انسان را با واقعیتهای تلخی آشنا میکند؛ ازجمله آسیبهای اجتماعی بسیاری که در اطرافمان میبینیم یا از نزدیکانمان میشنویم؛ آسیبهایی نظیر اعتیاد والدین، بزهکاری و... که پیامدهای تلخ و سنگینی دارد.
کودک بدسرپرست یا بیسرپرست، کسی است که از رسیدگی، تربیت و سرپرستی اولیای صالح و شایسته محروم است و این محرومیت بهعلت شرایط سنی کودک، بسیار خطرناک است و او را آسیبپذیر میکند.
دراینمیان هستند کسانی در اطراف ما که مشاهده این کودکان، خواب راحت را از آنان گرفته است و سعی کردهاند با همتی عالی درصدد رفع مشکلات کودکان بیسرپرست و بدسرپرست برآیند.
نصرت تنباکوچی و خانوادهاش، از خیّران شهر هستند که با تاسیس و مدیریت «انجمن نیکوکاری مهندس شادی یزدانبخش» آیندهای روشن برای کودکان آسیبپذیر و آسیبدیده رقم میزنند.
وارد ساختمان انجمن نیکوکاری مهندس شادی یزدانبخش میشویم و مدیرعامل انجمن، نصرت تنباکوچی به استقبالمان میآید. او نهتنها مدیر که مادر بچههای تحتپوشش خیریهاش است. از سرآغاز این کار نیک اینطور میگوید: اینجا انجمنی مردمنهاد (سَمَن) است که آذرماه سال۱۳۸۷ بعداز فوت دختر و نوهام در بیمارستان، تاسیس شد.
این اقدام خانواده در درجه نخست برای تسکین دردِ فراق شادی و نوزادش بود و بعد برای خدمت به همنوعان
این مرکز نیکوکاری که مجوز سازمان بهزیستی را دارد، درراستای ایجاد پیوند دوستی بین انسانها و نشر فرهنگ همنوعدوستی، حمایت از کودکان بهویژه کودکان دهساله در چهارراه کوشش تشکیل شده است.
مادر مرحوم شادی یزدانبخش، از غم بزرگی که هشت سال پیش به خانواده آنها وارد شده هنوز منقلب است. او از دخترش یاد میکند و میگوید: شادی، فرزند دومش را باردار و برای انجام عمل سزارین در بیمارستان بستری بود.
ما در تدارک جشن تولد دومین نوهمان بودیم، اما درعینناباوری از کادر پزشکی بیمارستان خبر فوت شادی و نوزادش را شنیدیم؛ خبری که روزهای رنگیمان را سیاه کرد. یک ماه بعداز فوت عزیزانمان، کاری را که از سالها قبل دوست داشتیم انجامش دهیم، آغاز کردیم.
برای تاسیس انجمن نیکوکاری به ساختمانی نیاز داشتیم که دفتر کارمان باشد. برای این منظور، ساختمانی را که از قبل در چهارراه کوشش داشتیم، بازسازی و کار را همانجا شروع کردیم.
تنباکوچی ادامه میدهد: این اقدام خانواده ما در درجه نخست برای تسکین دردِ فراق شادی و نوزادش و یادبودی برای آنها بود. غیر از آن دوست داریم خدمتی اجتماعی به همنوعانمان ارائه دهیم. افراد باید بهگونهای خلأهای زندگیشان را پر کنند و ما بعداز رفتن شادی، با کمک به دانشآموزان مستعد نیازمند سعی میکنیم این خلأ را پر کنیم.
محور فعالیتهای انجمن نیکوکاری شادی، کمک به دانشآموزان مستعدِ نیازمند است. خانم تنباکوچی کارهای انجامشده در همین راستا را توضیح میدهد: در سال نخست، پساز تاسیس انجمن، با مدیران مدارس مناطق حاشیه شهر ارتباط گرفتیم و ضمن بازگوکردن اهداف انجمن نیکوکاری شادی، از آنها خواستیم دانشآموزانی را که در درسشان ممتازند ولی خانوادهشان از توانایی مالی خوبی برخوردار نیستند، به ما معرفی کنند.
ما از مدیران مدارس خواستیم، دانشآموزان پایه سوم ابتدایی را که تقریبا ازنظر تحصیلی به ثبات نسبی رسیدهاند، معرفی کنند. در مرحله بعد، بهاتفاق اعضای هیئتامنا بهعنوان مهمان به خانه این افراد رفتیم و از وضعیت زندگیشان مطلع شدیم.
در این تحقیقها به شغل پدر دانشآموز و حقوق ماهیانهاش، تعداد اعضای خانواده و وضعیت هر کدام از آنها از نظر سلامتی، تحصیلی یا شغلی و...، وسایل زندگیشان و خانهای که در آن زندگی میکردند، توجه کردیم. درنهایت کار را با تحتپوششگرفتن ۵۰ دانشآموز که خانوادهشان را نیز شامل میشد، شروع کردیم.
با توضیح مدیرعامل انجمن خیریه شادی متوجه میشویم بیشتر دختران و پسران تحت پوشش، از خانوادههایی با مشکلات خاص هستند؛ خانوادههایی که یکی از والدین خانه را ترک کرده اند، پدر یا مادر در زندان به سر میبرند، معتاد دارند و...
او با اشارهبه اینکه توجهبه خانوادههای سالم نیازمند خواسته اولیهشان بوده، میگوید: اوایل، توجهمان فقط معطوف به دانشآموزان ممتازی بود که درآمد خانوادهشان اندک است و از این کمبود رنج میبرند، اما با دیدن خانوادههایی که مشکلات فراوان دیگر، گریبانگیرشان است، نتوانستیم روی خواستهمان بمانیم و در حال حاضر هم خانوادههای سالم و هم آسیبدیده را تحت پوشش داریم.
هر کدام از این خانوادهها بهنوعی از آسیبهای اجتماعی رنج میبرند و به همین دلیل، فرزندانشان با داشتن استعداهای خوب در شرایط مناسبی ازنظر تربیتی، تحصیلی و مذهبی به سر نمیبرند.
با تنباکوچی به اتاقهای مختلف انجمن نیکوکاری میرویم. یکی از اتاقها به وسایلی اختصاص دارد که خیّران اهدا کردهاند؛ از پوشاک گرفته تا کتابهای درسی و کمکدرسی و لوازم خانه. او اتاق بزرگ دیگری را نشانمان میدهد که محل برگزاری جلسههای گردهمایی، مشاوره و کلاسهای تقویتی است.
دراینمیان با توضیحات خانم مدیرعامل متوجه میشویم نهتنها برنامههای معمول انجمن نظیر رفتوآمد خیّران و افراد تحتپوشش، جلسات هیئتمدیره و... بلکه مراسم مذهبی، تولد، تقدیر از دانشآموزان، جشنهای پایان دوره تحصیلی و تابستانی نیز در همین اتاق برگزار میشود.
او عنوان میکند: روانشناسهایی هستند که با ما همکاری میکنند و روزهای پنجشنبه به اینجا میآیند و به افراد مشاوره میدهند. البته مشاورهدادن به خانوادهها فقط محدود به آمدن به اینجا نمیشود و گاهی افراد را به مراکز مشاورهای که در سطح شهر وجود دارند، معرفی میکنیم تا آنجا به مشکلشان رسیدگی شود.
این بانوی نیکاندیش میافزاید: هدف ما در اینجا برنامهریزی برای ازدواج دختران و تهیه جهیزیه آنها نیست؛ هدف رسیدگی به وضعیت تحصیلی دانشآموزان مستعد است.
اما نمیشود به ازدواج هم بیتوجه بود؛ در همینجا افرادی تحت پوشش داریم که با نمرات خیلی خوب براثر فشار خانواده یا علاقه خودشان پیشاز تمامکردن دوره دبیرستان و ورود به دانشگاه، تصمیم به ازدواج میگیرند.
در این مدت، چندنفر از بچههای ما ازدواج کردهاند و ما هم از آنها برای تشکیل خانواده حمایت میکنیم ولی بیشتر دوست داریم به درس ترغیبشان کنیم.
از خانم تنباکوچی میپرسیم بهجز ازدواج درچهصورتی بچهها از فهرست انجمن شما حذف میشوند که پاسخ میدهد: بیشتر از ازدواج، بچهها درقالب فرزندخواندگی یا مهاجرت خانواده از اینجا میروند. دختری که مادرش فوت کرده بود و با پدربزرگش زندگی میکرد، بهخاطر برگشتن پدربزرگش به روستا و نداشتن سرپرست دیگری از پیش ما رفت.
اعتقاد ما این است که هیچجا برای فرد، خانه خودش نمیشود. ما هرقدر هم خوب باشیم و به بچهها محبت کنیم، آنها به خانواده احتیاج دارند، بهویژه دخترها که آسیبپذیرتر از پسران هستند. برای همین باعث جداماندن افراد تحت پوشش از خانوادهها نمیشویم.
انجمن نیکوکاری شادی درعینحالکه امکانات مالی متوسطی دارد، بهخوبی اداره میشود؛ وقتی از بخشهای مختلف طبقه اول بازدید میکنیم، متوجه میشویم مدیریت و کادر اینجا بهخوبی از حداقل امکانات، بیشترین بهره را میبرند.
باوجوداین، تهیه حداقل امکانات هم برای خیریهها چالش بزرگی است؛ ازاینرو سوال بعدیمان به حامیهای مالی انجمن برمیگردد که تنباکوچی عنوان میکند: جمع ما یک جمع فامیلی است؛ هیئتموسس و هیئتمدیره نیز همینطور است.
افراد خیّری هستند که از کمکهای مختلف نقدی و غیرنقدی آنها بهرهمند میشویم. بعضی از آنها، من را میشناسند و به خاطر آشنایی کمک میکنند. کمکهای مردمی نیز ازطریق صندوقهای ما در سطح شهر جمعآوری میشود.
درآمد بازارچههای نیکوکاری که دو بار در سال و به کوشش بانوان هنرمند بهنفع خانوادههای تحت پوشش انجمن نیکوکاری شادی در برج ساپکو برگزار میشود، از دیگر درآمدهای ماست.
افراد دیگری هم در این مکان حضور دارند و فعالیت میکنند؛ درباره آنها سوال میکنیم که جواب میدهد: محیط کار ما جمعوجور است؛ خدا را شکر همکاران خوبی دارم و از مربیانی که برای کلاسهای تقویتی و مشاوره به اینجا میآیند، راضی هستم و از آنها ممنونم.
او با ناراحتی از برخی معضلات اجتماعی و بیعدالتیها میگوید: برخی بچههای تحت پوشش انجمن ما هوش و استعداد بسیار دارند؛ آنها نمیتوانند با خانواده نابسامان خود کنار بیایند و آسیبدیده هستند. گاهی حتی مشکلات عصبی پیدا میکنند و احساس بیپناهی میکنند. رسیدگی به آنها برای بهبود شرایط زندگیشان به من آرامش میدهد.
در حال حاضر ۲۰۰ دانشآموز از حاشیه شهر مثل کال زرکش، قلعهساختمان، شهرک شهیدرجایی، جاده سرخس و سیمان، سهراه فردوسی و برخی محلات تحت پوشش داریم و تعدادی از جمعیتی که در نخستین مرحله به ما پیوستند، در مقطع پیشدانشگاهی تحصیل میکنند.
او در تشریح بخشی از فعالیتهای انجامشده عنوان میکند: توجه ما فقط معطوف به دانشآموزان نیست، بلکه از خانواده آنها نیز حمایت میکنیم؛ چراکه معتقدیم رشد علمی و تربیتی در بستر خانواده محقق میشود.
این بانوی نیکاندیش میگوید: ما بررسی کردیم افراد شناساییشده چه احتیاجاتی دارند؛ متوجه شدیم تغذیه مهمترین مسئله آنهاست. در همین راستا به کل خانواده آذوقه میدهیم و در ابتدای هر فصل، خواروبار خانواده را تامین میکنیم.
همچنین مخارج کودکانی را که بیماری حادی دارند، میپردازیم. در ابتدای سال تحصیلی کیف، پوشاک و نوشتافزار محصلان را تهیه میکنیم؛ و در طول سال هم از آنها حمایت کامل میکنیم طوریکه حتی هزینه اردوهای تفریحی آنها را میپردازیم.
فعالیتهای مستمر و موثر این بانوی خیّر در شناسایی خانوادههای نیازمند و مدیریت انجمن، ذهنم را مشغول میکند تا از علاقهاش به این کار بپرسم. او خاطرهای را بیان میکند: در نخستین سالی که به خانوادهها افطاری دادیم، خانمی پیش من آمد و درحالیکه گریه میکرد، گفت تا پیشاز آشنایی با شما هرجا میرفتیم تحقیرمان میکردند ولی شما به ما احترام میگذارید و درکنارتان احساس راحتی میکنیم.
میپرسیم با مشکلات متعددی که این افراد دارند، چطور خلأهای زندگیشان را پر میکنید که با لبخندی میگوید: با محبت. با اینکه بیشتر این خانوادهها از بیماری، تنهایی و مشکلات مادی رنج میبرند، آبرودار هستند. ما سعی میکنیم با آنها رابطه عاطفی برقرار و خلأ کمبود محبت بچهها را پر کنیم.
تنباکوچی به قاب عکس بزرگی که چهرههای خندان و سرزنده شاگرد اولهای انجمن نیکوکاری شادی در آن، جای گرفته نگاه میکند و میگوید: وجود اینها به من آرامش میدهد و تا روزی که بتوانم، کارم را ادامه خواهم داد.
* این گزارش سه شنبه، ۱۹ مرداد ۹۵ در شماره ۲۰۴ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.