هیئت جوادالائمه (ع) درخت تنومندی است که حالا حالاها میوه میدهد، حتی شاخههای دیگری میزند و این شهر را از ثمره خود بهرهمند میکند؛ و این اتفاق عجیبی نیست که از محلهای قدیمی، چون چهنو به بار آید.
هنگام تحمل دردهایم که از شدتش چشمهایم را به هم میفشردم، میدیدم خانواده و اطرافیانم در حال تهیه و دوختن لباس سیاه هستند. آنها باور کردهبودند که سه چهارروز دیگر میمیرم.
شهیدعلی اسفندیاری قبل از اینکه به جبهه اعزام شود نام بروبچههای محله طلاب را به شعر درآورد تا خاطره آنها را برای خود و محله زنده نگه دارد. او در زمان انقلاب جزو فعالان بسیجی بود.
علیاصغر آذری غیر از اینکه خبرنگار بود، قدیمیترین نمایندگی مطبوعات را در مشهد داشته است. او بعد از ۵۵ سال که از کار بازنشسته و خانهنشین شد همه خاطراتش را در مغازهای کوچک در بولوار طبرسی دوم گردهم آورد.
شهید حسن آرام حائری با فرمان امام خمینی (ره) جزو اولین نفراتی بود که در تشکیل بسیج مشارکت کرد و در ادامه برای دفاع از میهن اسلامی در جبهههای دفاع مقدس حاضر شد.
دبیرستان آیتالله کاشانی در محله طلاب مشهد بیش از صدشهید داشت، صدشهیدی که از مدرسه راهی جبهه شده بودند، کم کاری نیست آدم از پشت نیمکت مدرسه و با کیف و کتابش به فکر جبهه رفتن باشد.
پایگاه بسیج شهید محقق را خیلیها میشناسند. مکان مقدسی که در زمان جنگ سپری در مقابل تهاجم دشمن بود و با آرام شدن اوضاع، تربیت نخبگان، قاریان و مسئولان در ردههای مختلف رسالت خود را ادامه داده است.
هووی گُلی چهار فرزند به دنیا میآورد. او که از نظر ذهنی کمی دچار مشکل است نمیتواند بهخوبی مسئولیت بزرگ کردن فرزندانش را انجام دهد و در این مدت گُلی آنها را تروخشک میکند.
در چهارراه آسایشگاه خیابان المهدی یک ردیف دیوار سیمانی تا وسط کوچه کشیده شده و سه درِ فلزی بزرگ از میانش باز شده که راه ورود به خانههای جذامیان است. آدمهایی که جذام، دست و پاهایشان را خورده است.