زینب میگوید: وقتی دیدم دوستم از لحاظ روحی خیلی به هم ریخته، فوری نسخه راهیان نور را برایش پیچیدم. او هم پذیرفت، اما، چون میدانستم نمیتواند همه مبلغش را بپردازد، هزینه سفر را با کمک خیران جور کردم.
محله رده قدمتی بیش از۲۵۰سال دارد و تا ۳۵سال پیش جزو زمینهای پیرامونی مشهد حساب میشد. قلعه قدیمی رده دارای حدود هشتاد خانوار و شامل سه ده بهنامهای قلعه نو، قلعه گنابادیها و قلعه کهنه بوده است.این محله در سمت راست بولوارشمالی طبرسی و ضلع شمالشرقی میدان فجر و بزرگراه شهید بابانظر قرار گرفته است.
امیرعلی رزمخواه، نوجوان نخبه دهه هشتادی میگوید: من پیشرفت را فقط برای خودم دوست ندارم. دوست دارم همراه جمعی به رشد و پیشرفت برسیم.
هویت رده، اصولا با شناخت و بررسی همین قلعهها معنا پیدا میکند. طبق این گزارش و اظهارات اهالی قدیمی رده با سن بیش از نود سال، تعداد قلعههای این مزرعه بیشتر از سه تا بوده است.
ساعتی با اعضای گروه سرود «ادواردو آنیلی» که در لیگ سرود، رتبه دوم کشور را کسب کردند. این گروه شانزدهنفره در محله میثمشمالی، نام یک شهید ایتالیایی را برای جمع خود انتخاب کردهاند.
آنطور که قدیمیهای محله میگویند، قلعه رده، مدرسهای داشته که دو اتاق کاهگلی با سقف چوبی برای درس و اتاقی نیز برای معلمها داشته است که از سپاه دانش برای درسدادن به اینجا میآمدند.
اگر خاطرههای این محله را مرور کنید، حتما عمواسماعیل را با کمان لحافدوزیاش، وقتی آمدنش را با صدای بلند در این کوچه و آن کوچه خبر میداده است، به یاد خواهید آورد.
بچههیئتیها، خانه حاجمحمدرضا را خانه خودشان میدانند؛ جایی که درش همیشه به روی بچههای محله باز است و چایش همیشه بهراه.