
سیدعلی حسینی مبارز| وقتی به انتهای طبرسیشمالی در محله رده مشهد قدم ميگذاری مغازهها یا بهتر میتوان گفت کارگاههای آهنآلات خودنمایی میکنند. کارگاههایی که آهنهای سخت و بیجان از بین دیوارهایشان سربر آوردهاند. بی اختیار قدم در این مکانها میگذاریم تا با گوشهای از دنیایشان آشنا شویم.
استادی جزو اولین کسانی است که در این منطقه کارگاه آهنفروشیاش را داير کرده است، این را همکاران او میگویند و خودش در اینباره میگوید: ابتدا در اطراف، زمینهای فراوانی وجود داشت که کسی از آنها استفاده نمیکرد و از آنجاییکه کارهای آهنفروشی همیشه با سروصدای فراوانی همراه است و براي همسايهها مزاحمتهایی ناخواسته از نظر سر و صدا دارد، مغازه و کارگاه خود را در اینجا داير کردم اما حالا خانهها و خیابانهای شهر، ما را احاطه کردهاند.
قبلا اینجا بیابان بود اما حالا خانهها و خیابانهای شهر، ما را احاطه کردهاند
او که ۴۷سال از عمرش را پشت سرگذاشته میگوید: هشت سالی است که به کار آهنفروشی مشغولم البته از همان دوران نوجوانی با توجه به علاقهای که به جوشکاری داشتم به این کار روآوردم و بعد از چند سال کار کشاورزی، دوباره با آهنفروشی کارم را ادامه دادم.
وقتی پای صحبتش مینشینیم از سختی کارش هم میگوید امّا آنچه همیشه زیر لب دارد شکر خداوند است. استادی در این باره میگوید: هرکاري سختی خودش را دارد اما این کار زحمت بیشتری دارد و سختی آن را باید به جان خرید و اگر زحمت نکشیم نميتوانيم نان درآوريم. کاسبی را خدا میرساند و خود خداوند فرموده« از تو حرکت از من برکت. »
هادی شاهانی دومین کسی است که کارگاه آهنفروشیاش را در انتهای طبرسیشمالی دایر کرده است. او که ۵۳بهار را پشت سر گذاشته است اکنون۶سالی است که مشغول آهنفروشی است. او هم که کارش را با جوشکاری شروع کرده است، میگوید: در این محل در حال حاضر حدود ۱۵آهنفروش هستیم که کار میکنیم.
در حال حاضر در انتهای طبرسی شمالی حدود ۱۵آهنفروش هستیم که کار میکنیم
وقتی از کنار کارگاههای آهنفروشی عبور میکنم یکی مشغول جوشکاری و دیگری مشغول جابه جایی تیرآهن است. به گفته یکی از کارگران هرکاری که با آهنآلات سروکار دارد از کار جوشکاری اسکلت ساختمان، در، پنجره یا پُتک زدن بر روی تیرآهن گرفته تا کار جابهجاکردن تیرآهنها سخت است.
شاهانی که کارش تعمیر در و پنجره است در این باره میگوید: در این محل ما با هم همکاری میکنیم، گاهی پيش ميآيد که بیش از چهار بار دري را برای مشتری بالا و پایین میکنیم. او که به همراه پسرش کار میکند ادامه میدهد: مثلاً بعضی اوقات در صد کیلوگرمی را با پسرم جابهجا میکنیم و این كار در طول روز بارها اتفاق میافتد.
استادی که شغل اصلیاش تخریبکاری است در این مورد اشاره میکند: گاهی برای من یا همکارانم بار سنگین آهنآلات آورده میشود که این بار ممکن است از تخریب ساختمان یا مغازهای باشد و ما با همکاری هم آن را تخلیه میکنیم زيرا همه ما نیاز به این همکاری داریم. او تاکید میکند: کار ما به دستان قوی نیاز دارد و هرکسی از پسِ این کار برنمیآید.
آهنآلات برای خود شمارهبندی دارد مثلاً تیرآهنها که از آنها بیشتر در سقف ساختمانها استفاده ميشود شماره۱۰، ۱۲، ۱۴، ۱۸و۲۰ دارند، به همین تناسب قوطیها هم شمارهبندی دارند، قوطیها به عنوان ستونها در ساختمانها به کار میروند که دراصطلاح به آنها شمع گفته میشود و شامل قوطی۱۰ در۱۰، ۴۰ در۴۰ و ۲۰ در۲۰ است و به جنس سبک و سنگین تقسیم میشوند.
او ادامه میدهد: از انواع دیگر آهنآلات میتوان به نبشی که لب برجسته است وکاربرد زیادی در ساختمانها دارد اشاره کرد، به عنوان مثال از این نبشیها در سقفهای کاذب استفاده میشود و نقش فراوانی در جوشکاری دارد.
او از دیگر آهنآلات به تسمه، بولت، ميلگرد، انواع لولههای آهنی، کلاف و انواع ورق شامل ورق روغنی، سیاه، اسیدی، گالوانیزه و آلیاژی و صفحه یا پلیت که درپایه ستونها بهکار برده میشوند، اشاره میکند و توضیح میدهد: در تیرآهنها به هر ۶متر یک شاخه گفته میشود، دروپنجره هم انواع مختلف دارد، آهنی که براي در و پنجره آهنی استفاده ميشود به سبک و سنگین تقسیم میشوند.
شاهانی به قیمت در و پنجره اشاره میکند و بیان میدارد که قیمتها درحال حاضر سه برابر و بلکه بیشتر شده است امّا از آن طرف جنس در و پنجرههای آهنی سبکتر شده است زيرا جنس سبکتر ارزانتر است. او یادآور میشود آهنآلات هر چه سنگینتر باشد استقامتش بیشتر و در نتیجه دوامش بیشتر است. به عنوان مثال پنجره ۲ در ۲، سنگین قیمتش بین۲۶۰ تا ۲۷۰هزارتومان است و سبکتر آن بین ۱۲۰ تا ۱۲۵هزار تومان است و اینها وزن میشوند.
استادی میگوید: همسایههای اطراف ما از کارمان گلايهاي ندارند ما هم سعی میکنیم که تا حدّ امکان مراعات آنها را بکنیم. به همین دلیل ما ساعت ۱۲ تا ۳بعدازظهر سروصدا ايجاد نميكنيم. او عنوان میکند: کار با ارّه آتشی که کارش برش زدن است را تعطیل میکنیم و شب هنگام هم با تاریک شدن هوا کار را تعطیل میکنیم. شاهانی اضافه میکند: به همین خاطر است که کار ما از ساعت۸ و ۹صبح، هنگامی که مردم از خواب بیدار شدهاند شروع میشود.
یکی از کارگران آهنآلات در مورد بازار این کار میگوید: کار ما در چهار فصل دایر است، امّا بیشترین تعطیليمان در زمستان است در كل كار ما بستگی به ساختوسازها دارد، هر چه کار ساختوسازها بیشتر باشد کار ما هم رونق خوبی دارد.
حامد که به همراه پدرش کار میکند و از شرکت آلومینیوم به اینجا آمده است میگوید: کارگاههای اینجا از تمام نقاط شهر مشتری دارند، به ویژه از روستاهای اطراف، از مُلکآباد و حتّی از شهرستانها، چون تعداد آهنآلات این منطقه بیشتر است.
هر کاری خاطرات ریز و درشتی دارد امّا آنچه که تمام آهنفروشهای انتهای طبرسی شمالی از آن یاد میکنند حوادث تلخ و ناگواری است که ناخواسته برایشان اتفاق افتاده است. اصغر میگوید: یکی از کارهای سختی که انجام میدهم کار با پُتک، کلنگ و ارّه آهنبر است. او دستش را نشان میدهد و میگوید: پنج سال پیش فرز، دستم را برش زد که از آن به بعد با این وسیله با احتیاط برخورد میکنم.
او از اتفاقهای دیگری که برایش افتاده است تعریف میکند و از ضعیفی چشمهایش میگوید: بيشتر برشکارها و جوشکارها چشمهایشان ضعیف است زيرا دود و برق یا همان نور جوشكاري برای چشم ضرر دارد.
به چهرهشان که نگاه میاندازی صورت بعضی از آنها را میبینی که پوست انداخته و دستهای پینه بسته، سیاه و زخمخورده دارند که در اثر بریدگیهای پیدرپی به وجود آمده است، همچنین لباسهای سیاه و روغنی آنان همیشه تنشان است. هادی در این باره میگوید: با این لباسکار، گاهی لازم میشود که سوار ماشین شویم، بعضيها ما را از ترس کثیف شدن ماشینشان سوار نمیکنند.
بیشتر مغازهها و کارگاههای آهنآلات انتهای طبرسی شمالی اجارهایاند و برخی از آنها را تا ماهی ۵۰۰ هزار تومان هم اجاره میدهند و این درحالی است که حتی هزینه دیوار کردن ملکشان را هم ندارند و برای بالابردن دیوارهای مِلکشان از درها و آهنهای کهنه استفاده کردهاند زیرا دیوار کارگاهشان کوتاه است.
هنگامیکه به کارگاهها نگاهی بیندازی درها و پنجرهها از بالای دیوارها خودنمایی میکنند و در این بین یکی از کارگران به سدّ معبر شهرداری اشاره میکند که گاهی در و پنجره آنان را میبرند، او این را به عنوان مشکلی میداند که برایشان ایجاد شده است.
آهنفروشان مانند دیگر اصناف برای خود دارای اتحادیه هستند. استادی در این باره میگوید: کار ما خرید و فروش آهنآلاتی است که از تخریب ساختمانها به دستمان میرسد و آنها را تعمیر میکنیم و به دست مشتری میرسانیم، براي اين كار زیرنظر اتحادیه نیستیم زيرا اتحادیه فقط مغازههایی که آهنآلات نو و غیرمستعمل را به فروش میرسانند تحت حمایت قرار میدهد و ثبت میکند. امّا شاهانی دلیل دیگری را اضافه میکند و میگوید: چون شهرداری به ما مجوز نمیدهد نمیتوانیم زیرنظر اتحادیه باشیم.
حسن یکی دیگر از جوانانی است که در کنار پدرش مشغول کار با آهنآلات است. او که از قبل از خدمت سربازیاش همراه پدرش بوده است و حال بعد از خدمت هم در کنار او مشغول این کار است از سختی کار میگوید اما آنچه که او را مصمّم به ادامه کرده علاقهاش به این کار است.
وي در اینباره میگوید: هرچند درآمد جوشکاری نسبتا خوب است اما کسی که به كار با آهنآلات میپردازد باید نکات ایمنی را همراه با کار رعايت كند. او یکی از عوامل موفقیت در این کار سخت را همراهي خانواده میداند که با تمام مشکلات موجود برای آهن فروشان و جوشکاران و برشکاران آنها را حمایت میکنند و این بالاترین سرمایه آنهاست.
حامد نیز که در کنار پدرش به سختی کار میکند توصیهاش این است: جوانانی به سراغ این کار بیایند که بازوان و دستانی قوی دارند تا از پسِ این کار برآیند. او مشغول بودن به این کار را مایه افتخار خود بيان ميكند و بدترین چیز برای یک جوان را بیکاری میداند.
داخل کارگاه آهنآلات، پر از در و پنجره فلزی و نردههای زنگخورده است. آنطرفتر در و پنجره چوبی با شیشههای رنگی شکسته وجود دارد. کف زمین هم تکّههای آهن ریخته شده است، بعضیهایش رنگ شده و بعضیها زنگ زده است. وقتی در کنار در و پنجرههای کهنه بیجان قرار میگیری به یاد میآوری همینها بودند که روزی بر روی آدمهای زیادی باز میشدند و زندگی را با همه پستی و بلندیاش هدیه میدادند.
*این گزارش یکشنبه، ۱۵ اردیبهشت ۹۲ در شماره ۵۲ شهرآرامحله منطقه ۳ چاپ شده است.