رزمنده

خلعت فرزندم را در آب سناباد می‌شستم
مادرشهید محمدرضا مجربی از ساکنان قدیمی سناباد می‌گوید: از روی ناآگاهی لباس‌های بچه‌ام را در آب قنات سناباد می‌شستم تا اینکه یک شب خواب دیدم می‌گویند در این آب حضرت‌رضا(ع) را غسل داده‌اند، دیگر لباس‌های بچه‌ات را نشور.
خلیل خرازی نفس‌هایش را در جنگ جا گذاشت
خلیل خرازی جانباز شیمیایی جنگ تحمیلی است که سال‌ها قبل و بعد از جانبازی‌اش را در خدمت ارتش گذرانده است و حالا با صدای خش‌دار و خس‌خس سینه راوی جنگ شده است.
بازگشت از نیم‌سانتی‌متری شهادت
حیدر رمضانی‌نژاد، جانباز محله فاطمیه از ابتدا تا پایان جنگ، خط مقدم را رها نکرده بود.
تصمیم سخت مهدی در عملیات خیبر
مهدی میرزایی وقتی به جبهه رفت، هنوز پشت لبش سبز نشده بود. اما هشت‌سال بعد، مردی تمام‌عیار بود که در‌کنار فرماندهانی چون قالیباف، چراغچی و‌... سرد و گرم‌ها چشیده‌بود.
شهید حسن محمودی را به نام «سرباز ضدگلوله» می‌شناختند
شهید حسن محمودی می‌گفت: غصه نخور مادر من ضدگلوله هستم. تا حالا چند توپ و ترکش در چندسانتی‌متری من منفجر شده و من حتی یک خراش هم برنداشته‌ام.
بخت عجیب برادران شهید بختی
مصطفی و مجتبی بختی، همان دوبرادر مشهدی هستند که اردیبهشت سال ۹۴، برای دفاع از زینبیه در برابر عناصر تکفیری، راهی سوریه شدند و بعد از ۷۵ روز مبارزه، به آسمان پرکشیدند.
جواد کوهساری ۶ روز بعد از اعزام در فلوجه به شهادت رسید
صبح یکشنبه، بیست‌ویکم تیرماه ۱۳۹۴ و درحالی که ۲۵ روز از ماه رمضان می‌گذشت، جواد کوهساری با خانواده‌اش وداع کرد و برای دفاع از حرم اهل بیت به عراق رفت، او تنها ۶ روز بعد در شهر فلوجه به شهادت رسید.