باوجود سندی قدیمی که میگوید متولی وقف از حدود صد سال پیش، سقای دهستانی بوده، ساکنان قدیمی کوچه بهادرخان معتقدند این محدوده دستکم صدسال است که بهنام بهادرخان و تکیه نیز به همین نام شناخته میشود.
روزنامه «نوبهار» مورخ ۱۹ دیماه سال ۱۲۸۹ خورشیدی گزارش داده است که مردم در مجالس تعزیه اباعبدالله بهجای قند و چای، قهوه با عسل مینوشیدند. مردم حتی در خلوت خود هم به این موضوع پایبند و از چای و قند رویگردان بودند.
۲۷ بهمن ۱۲۸۵، مجلس شورای ملی دوره اول، شاهد قرائت نامهای بود که جمعیت حاضر بار رنج و ذلت آن را تحمل نکردند و به تلخی گریستند. اینبار ناموس ایرانی به غارت رفته بود و در کریهترین حالت ممکن، ننگینترین واقعه تاریخ معاصر ایران را رقم میزد.
بهار و تابستان سال ۱۳۰۸ مرزهای مشهد و خراسان در قرق راهزنان بود. یکی از این راهزنان بزرگ، زلفو است که با همدستی سه برادرش، برای چندسال در اطراف خراسان و مشهد دست به چپاول اموال مردم زد.
اصل بوته چای از آسیای شرقی است، اما از دوران مظفرالدینشاه به کوشش شاهزاده محمدمیرزا، ملقب به کاشفالسلطنه(شاهزاده قاجاری) در ایران نیز کشت شد و محمدمیرزا با آوردن نهال چای از هند و کشت آن، پایهگذار این محصول در ایران میشود.
قرار داشتن مسجدی کوچک که روی نخستین حوضانبار در این کوچه ساخته شده بود، سبب شد در سالهای بعد، ابتدا کوچه به عنوان کوچه «مسجد روحوضی» شناخته شود، اما با تکمیل و گسترش مسجد، نام جدید به کوچه «مسجد دوازدهامامیها» تغییر کرد.
گذر «حوضلقمان» که بعدها به «کوی سعادت» رسید، قدیمیترین کوچه خیابان عبادی است که مشهدیها آن را با نام «محمد قصاب» میشناسند.