کد خبر: ۱۳۰۶۲
۰۹ مهر ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۲
زیبایی‌های حرم در سفرنامه ناصرالدین‌شاه

زیبایی‌های حرم در سفرنامه ناصرالدین‌شاه

ناصرالدین‌شاه قاجار، در مجموع، سه بار به مشهد سفر کرد و برای بار سوم، سفرنامه مفصلی نوشت. برای بهبود اوضاع فرمان‌هایی صادر کرد و دستور‌های سفر قبل را نیز با دقتی فراوان ارزیابی و از اجرای آنها مطمئن می‌شد.

ناصرالدین‌شاه قاجار، در مجموع، سه بار به مشهد سفر کرد؛ بار نخست در سال ۱۲۵۱ قمری (۱۲۱۴ خورشیدی) و در دوران سلطنت پدرش محمدشاه قاجار و به‌عنوان ولیعهد، بار دوم در سال ۱۲۸۳‌قمری (۱۲۴۵ خورشیدی) که سفرش قریب به شش ماه طول کشید و بار سوم در ۱۳۰۰‌قمری (۱۲۶۲ خورشیدی) که این سفر نیز حدود چهار ماه ادامه داشت.

او در سفر سوم، چنان که عادت وی بود، سفرنامه مفصلی به رشته تحریر درآورد که توسط میرزارضا‌کلهر، خطاط نامدار دوره قاجار، مجددا با خط نستعلیق نوشته و منتشر شد. ناصرالدین‌شاه در این سفرنامه به جزئیات فراوانی از وضعیت مشهد آن روزگار و نواحی هم‌جوار آن پرداخته که از هر‌نظر ممتاز و بی‌مانند است.

او در نوشته‌هایش به وضعیت آستان‌قدس و حرم‌مطهر‌رضوی هم اشارات دقیقی دارد که می‌توان از آن برای مطالعات مربوط به این حوزه در دوره قاجار، به‌خوبی استفاده کرد. شاه قاجار در گزارش خود، حتی به جزئیات سازمانی آستان‌قدس هم می‌پردازد، فی‌المثل در توصیف کشیک‌های پنج‌گانه خادمان حرم‌رضوی، از ۱۲۰۰ خادمی سخن می‌گوید که در این کشیک‌ها به خدمت در عرصه‌های گوناگون مشغول بوده‌اند.

گزارش‌های ناصرالدین‌شاه، صرف‌نظر از رویکرد‌های توصیفی، بار تحلیلی خوبی هم دارد، به این معنا که وی برای بهبود اوضاع فرمان‌هایی صادر کرده و دستور‌های سفر قبل را نیز با دقتی فراوان ارزیابی و از اجرای آنها مطمئن شده است.

در این نوشتار قصد دارم مروری بر فراز‌های اطلاعات ارائه‌شده درباره حرم‌مطهر، در این سفرنامه تاریخی و بسیار ویژه داشته باشم. نکته مهمی که باید در این بررسی مد‌نظر قرار گیرد، این است که این گزارش توسط شاه قاجار ارائه می‌شود؛ شخصی که می‌توانست در هر‌موضوعی تحقیق مستقیم انجام دهد و از جزئیات مسائل به‌صورت بسیار‌دقیق آگاه شود.

 

خیابانی که به حرم می‌رسد

ناصرالدین‌شاه در سفر سال ۱۳۰۰‌قمری (۱۲۶۲ خورشیدی) مانند دفعات پیشین از دروازه بالاخیابان وارد مشهد شد و به سمت حرم‌رضوی رفت. این دروازه در جبهه غربی شهر و در مسیر کاروان‌هایی قرار داشت که از سمت تهران به مشهد عزیمت می‌کردند.

گزارش شاه قاجار، تصویری نسبتا‌کامل از مسیری ارائه می‌کند که زائران در بدو ورود به مشهد با آن روبه‌رو می‌شدند؛ تصویری که در سال‌های بعد به‌تدریج زیر فشار خشک‌سالی رنگ باخت و دگرگون شد: «خیابان چنار‌ها و اشجار قوی دارد و آب چشمه‌گیلاس و ... از همین بالاخیابان می‌رود و از صحن مطهر گذشته به پایین‌خیابان جاری و از شهر خارج شده به طرق می‌رود و در آنجا زراعت می‌شود.»

بنیان نهر خیابان (مشهور به نهر نادری و نهر شاهی) در دوره تیموری و توسط امیرعلیشیر‌نوایی گذاشته شد و در دوره صفویه، در عهد شاه‌عباس‌یکم، توسعه و تقویت و وقف حرم‌مطهر شد. بخش عمده درآمد موقوفه نهر خیابان، صرف اطعام در مهمان‌سرای حضرتی می‌شد.

 

الحق عجب بنایی است!

ناصرالدین‌شاه در سفر ۱۳۰۰‌قمری، از بنای مسجد گوهرشاد بار‌ها دیدن و آن را توصیف کرده است. این تکرار بازدید، نشان‌دهنده جلب‌شدن نظر وی به کیفیت ساخت و عظمت این مسجد تاریخی است. شاه قاجار به معماری مسجد توجهی ویژه دارد و آن را با مساجد جامع دیگر‌شهر‌ها مقایسه می‌کند: «داخل مسجد گوهرشاد شدیم. مسجد معتبر بسیار بزرگی است ولی مسجدی که میرزاحسین‌خان سپهسالار مرحوم در تهران بنا کرده و هنوز ناتمام است از اینجا بزرگ‌تر است.»

آینه‌کاری در حرم‌مطهر‌رضوی از اواخر دوره صفویه باب شد، اما در عهد قاجار توسعه فراوانی پیدا کرد

پیداست که شاه قاجار باوجود عرض ارادت ظاهری به حرم‌رضوی، دوست ندارد بنا‌های دیگر‌شهرها، از ابنیه دارالخلافه‌اش بزرگ‌تر و ممتازتر باشند؛ با‌این‌حال، نمی‌تواند در برابر عظمت مسجد گوهرشاد سکوت اختیار کند و اقرار می‌کند که «الحق عجب بنایی است».

 

مشوق توسعه آینه‌کاری

ناصرالدین‌شاه به‌دفعات از عملیات آینه‌کاری برای تزیین حرم‌مطهر یاد کرده است. آینه‌کاری در حرم‌مطهر‌رضوی از اواخر دوره صفویه باب شد، اما در عهد قاجار توسعه فراوانی پیدا کرد. این هنر ممتاز نه‌فقط بر زیبایی فضای داخلی رواق‌ها و روضه منوره می‌افزود، بلکه مشکل بسیار‌مهم و اساسی تأمین نور را هم در فضای داخلی این مکان مقدس، تا‌حدی مرتفع می‌کرد.

در دوره قاجار، بخش مهمی از فضای داخلی رواق‌ها آینه‌کاری شد و استادان برجسته‌ای در این فن شناخته شدند. هر‌چند که این اقدام، اسباب محو‌شدن آثار هنری پیشین را فراهم کرد که عمدتا مربوط به هنر نقاشی بود؛ از آن جمله می‌توان به نقاشی بسیار نفیس آقاحسن نقاش در فضای زیر گنبد روضه منوره -مربوط به دوره شاه‌تهماسب‌صفوی- اشاره کرد که در پی آینه‌کاری‌های دوره قاجاریه، به‌کل از نظر‌ها پنهان و محو شد.

ناصرالدین‌شاه در‌این‌باره می‌نویسد: «حرم‌مطهر خیلی با‌روح بود. بعضی آینه‌کاری‌ها و تعمیرات تازه شده بود که در هجده سال قبل نبود. بعد سر قبر نایب‌السلطنه مبرور (منظور عباس‌میرزاست که در رواق دارالسیاده مدفون شده) رفتیم؛ مقبره حسام‌السلطنه مرحوم هم نزدیک آنجاست. مقبره میرزاحسین‌خان سپهسالار‌ثانی هم در جای خوبی است که خودش ساخته و آینه کرده است. مستشارالملک حی [=زنده]مقبره برای خودش ساخته و آینه‌کاری و حاضر نموده است.»

او در جای دیگری به رواج آینه‌کاری در حرم و رقابت دولتمردان قاجار برای این کار اشاره می‌کند و می‌نویسد: «دارالسعاده بنایی عالی است و گنبد بزرگی دارد. اللهیارخان آصف‌الدوله بنا کرده است. امین‌السلطان مرحوم هم در اینجا دفن است. امین‌السلطان حالیه قصد دارد دارالسعاده را آینه‌کاری کند. اگر بشود، جای بسیار باصفای خوبی می‌شود.»

پیداست که ناصرالدین‌شاه از هنر آینه‌کاری لذت می‌برده و آن را تشویق می‌کرده است. همین تشویق اسباب توسعه هنر مذکور را در حر‌م‌رضوی فراهم کرد، به‌طوری‌که در همان چند‌ماه حضور شاه قاجار در مشهد، چوب‌بست آینه‌کاری دارالسعاده زده و عملیات اجرایی آن آغاز شد.

 

حرم‌رضوی به قلم «سلطان صاحب قران»

 

توصیف تعمیرات

بخش دیگری از مشاهدات ناصرالدین‌شاه از حرم‌مطهر که در سفرنامه سال ۱۳۰۰‌قمریِ وی انعکاس یافته است، به انجام عملیات ترمیم و تعمیر در حرم‌رضوی مربوط می‌شود. به‌جز تعمیرات عمومی مربوط به ابنیه که تقریبا علی‌الاتصال جریان داشته و شاه قاجار نیز به برخی از آنها (مانند عملیات ترمیم در مسجد گوهرشاد و صحن عتیق) اشاره کرده است، موارد دیگری هم مورد‌توجه قرار گرفته که عمومیت نداشته و وقوع آنها به‌ندرت اتفاق می‌افتاده است؛ یکی از این موارد تعمیر ضریح مطهر امام‌رضا (ع) بود.

ناصرالدین‌شاه در‌این‌باره می‌نویسد: «نماز ظهر و عصر را در [مسجد]بالای سر خواندیم. یک طرف ضریح فولاد را زوار شکسته بودند. زرگر مشغول ساختن بود ولی روز نمی‌توانند بسازند شب‌ها که خلوت است باید بسازند.»

گوهرشاد؛مسجد معتبر بسیار بزرگی است ولی مسجدی که میرزاحسین‌خان سپهسالار مرحوم در تهران بنا کرده از اینجا بزرگ‌تر است

ضریح مورد‌اشاره شاه قاجار، همان ضریح مشهور فولاد جوهردار است که ظاهرا شاه‌عباس‌یکم بر روی مرقد مطهر امام‌رضا (ع) نصب کرد و تا سال ۱۳۳۴ خورشیدی و جایگزینی آن با ضریح شیر‌و شکر، بر جای خود باقی بود. فتحعلی‌شاه بر روی این ضریح، دری مرصع نصب کرد که البته جنبه تزیینی داشت و از آن به‌عنوان در استفاده نمی‌کردند.

این ضریح در دوره‌های مختلف تاریخی، بار‌ها و بار‌ها ترمیم شد. داخل آن ابتدا ضریح چوبی شاه‌تهماسبی قرار داشت که در سال ۱۳۱۱ خورشیدی، به‌دلیل پوسیدگی شدید جمع‌آوری شد. افزون‌بر‌این، ضریح مرصع نادری را هم در دوره «عادلشاه افشار» داخل ضریح فولادی جا داده بودند که در سال ۱۳۷۶ خورشیدی و ضمن نصب ضریح سیمین و زرین، جمع‌آوری شد و پس از ترمیم به سرداب مقدس انتقال پیدا کرد.

نکته جالب در گزارش ناصرالدین‌شاه، نقش هنر زرگری در ترمیم ضریح مقدس است؛ زیرا با آوردن عنوان «فولادی» برای آن، چنین به ذهن می‌رسد که عملیات ترمیم باید توسط آهنگران صورت پذیرد، در‌حالی‌که چنین نیست و در طول تاریخ حرم‌رضوی، ترمیم چنین اجزایی همیشه با زرگران زبردست بوده است.

 

چشم‌انداز مقبره شیخ بهایی

قبر شیخ بهایی پیش از آنکه در دهه‌۱۳۴۰ خورشیدی به‌صورت رواقی مستقل درآید، بخشی از یک تیمچه با تعدادی مغازه بود. مقبره درون یکی از این مغازه‌ها قرار داشت و روی آن ضریحی کوچک گذاشته بودند.

ناصرالدین‌شاه فضای داخل تیمچه شیخ بهایی را که اعتمادالسلطنه در «مطلع‌الشمس» و در نقشه حرم‌رضوی مکان آن را معلوم کرده است، چنین توصیف می‌کند: «مقبره شیخ [بهایی]هم نزدیک به دارالسعاده است و در گوشه همان گنبد خودش واقع شده است. از آنجا گذشته داخل یک حیاط کوچک شدیم که زمینش سنگ‌فرش است و حوض و باغچه هم دارد. دورش همه حجرات و دکاکین است. از آنجا گذشته داخل مسجد گوهرشاد شدیم.»

گزارش ناصرالدین‌شاه نشان می‌دهد که بر فراز حجره محل قرار گرفتن مقبره شیخ بهایی، گنبد کوچکی قرار داشته که آن را از دیگر فضا‌های اطراف ممتاز می‌کرده است.

 

* این گزارش چهارشنبه ۹ مهرماه ۱۴۰۴ در شماره ۴۵۸۹ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44