در مناسبت های مذهبی، حال و هوای زورخانه شهید احمدی و پهلوانان آن که سال ها به عشق مولای متقیان زندگی و ورزش کرده اند با روزهای دیگر سال متفاوت است. حالا فکر کنید مناسبت بزرگی چون عید غدیر هم در پیش باشد که منتسب به حضرت علی(ع) است.
اگرچه در سال های اخیر شیوع ویروس کرونا تا اندازه ای برنامه های پهلوانان زورخانه را برای این روزهای بزرگ بر هم زده، نتوانسته است ذره ای از اشتیاق آن ها برای برگزاری رسمی دیرینه در روز امامت و ولایت بکاهد. از نخستین بار که آن ها در تکاپوی برگزاری جشن عید غدیر در زورخانه سابق محله خیرآباد بودند 38 سال می گذرد. زورخانه آن زمان در سالنی ورزش ی قرار داشت که پهلوانان محدوده بولوار طبرسی با همت خود بنیانش گذاشته بودند.
عطایی از قدیمیهای صنف لوازم ورزش ی است و 46سال از عمرش را در این راه صرف کرده است. او از دوران نوجوانی کارش را با فروش لوازم ورزش ی شروع کرده و حالا در زمینه تولید لوازم و پوشاک ورزش ی فعالیت دارد. او برایمان تعریف میکند: «از دهه50خیابان امام خمینی(ره)با دو مغازه به بورس لوازم ورزش ی تبدیل شده بود. مغازه مرحوم حاج آقای خادم و فروشگاه پرسپولیس که هنوز هم با همین نام فعالیت دارند، جزو اولین مغازههای این راسته بودند.» این کاسب قدیمی ادامه میدهد: «با آنکه در آن سالها مانند امروز سالن ورزش ی و زمین چمن نبود، اما خرید لوازم ورزش ی بسیار زیاد بود. خاطرم هست، اول مهر که میشد دم مغازههای لوازم ورزش ی صف بود. آن سالها کنار برادرم کار میکردم و برای اینکه بتوانیم پاسخگوی مشتریها باشیم پنج نفر پنج نفر مشتری به داخل مغازه راه میدادیم.»
محسن دلاور، نوجوان دوازدهساله ساکن محله پورسینا، از پنجسالگی وارد دنیای ورزش های رزمی میشود و از آن به بعد، دیگر آن را رها نمیکند. تا اینجای کار، کلی مدال رنگارنگ به دست آورده است و مقامهای مختلفی در کارنامه ورزش ی اش دارد اما مهمترینش مدال طلای استان است که سال ٩٨ به دست آورده است.
رحیم برگی از چهارسالگی پا در عرصه ورزش گذاشت. آنزمان پدرش باشگاه کشتی داشت و در این باشگاه فوت و فن این ورزش را تمرین میکرد. کلاس دوم دبستان که بود با ورزش های رزمی آشنا شد و از آنزمان کیوکوشین کاراته را به کشتی ترجیح داد و بر آن متمرکز شد. باشگاهی در نزدیکی خانهشان بود که به آنجا میرفت و تمرین میکرد. او خیلی زود استعدادش در این رشته را نشان داد و سال79 به مسابقات استانی راه پیدا کرد و مقام سوم را به دست آورد.
هلیا ابراهیمی نوجوان سیزدهساله محله چهارچشمه است که توانسته در مسابقه ریاضی جابربن حیان که سال گذشته در نیشابور برگزار شد رتبه برتر گروهی را به دست آورد. او از نسل همین دانشآموزانی است که با درس ریاضی ارتباط خوبی برقرار کردهاند. میگوید: پارسال یک گروه پنج نفری در مدرسه تشکیل دادیم و با مشورت و همفکری سؤالاتی راکه سطح پیشرفتهای داشت حل کردیم و توانستیم رتبه اول را به دست بیاوریم، چون از قبل همه موضوعها را یاد داشتیم. اگر تمرین کافی نداشتیم و مباحث را خوب بلد نبودیم نمیتوانستیم برنده مسابقه شویم.
پرچم افغانستان در دست جوانان میرقصید و حاضران یکصدا فریاد میکشیدند: «گلشهر، گلشهر، گلشهر». استقبال پرشوری از ورزش کاران تیم ملی فوتسال افغانستان شده بود. این تیم در مسابقات زیر 20 سال آسیا مقام دوم را به دست آورد.
یکی از اعضای این تیم، سیدحسین موسوی، هجدهساله و ساکن شفیعی 56 و محله نیزه است. او در مسابقات آسیایی 6 گل به ثمر رسانده و در جدول برترین گلزنان مسابقات، دومین است. فوتبال حرفهایاش را در زمینهای خاکی گلشهر از سال 91 شروع کرده است؛ تیمی با عنوان جوانان کابل. میگوید: اوایل فوتبال بازی میکردم و 2 سال است که فوتسالیست شدهام.
برای گرفتن هر امتیاز، توپ تا 5دقیقه روی میز جا به جا میشد. استرسم آنقدر بالا بود که اشک ناخودآگاه از چشمانم میریخت دوباره هر دو10 شدیم. فقط از خدا خواهش میکردم که ببرم. 11 بر 10 به نفع من شد و برای امتیاز آخر فقط اشک میریختم. داورها میدیدند چطور اشک میریزم. 12 به10 بازی تمام شد. حریفم ناراحت و عصبی شد و راکت را به سمت میز پرتاب کرد و از سالن بیرون رفت. آنقدر خوشحال شده بودم که فقط میپریدم و احساس میکردم چند سانتی قد کشیدم. این روایتی است که ریحانه رسولی از هیجان روز مسابقه و قهرمانیشان بیان میکند.