اولینباری که وارد باشگاه جودو شد هشتسال داشت و از آن روز فقط گریههایش را بهخاطر دارد. رزمیکاران بزرگسال را که دیده بود، وحشتزده گریه میکرد. به قول خودش ترسیده بود مبادا این مردان قویهیکل کمربند مشکی آسیبی به او بزنند. از آخر هم پدرش با او وارد کلاس شد تا ترسش بریزد. سینا اکرمی اکنون 18سال دارد و همچنان در ورزش جودو فعالیت میکند. او در این مدت سه مدال طلای استانی، سه مدال طلای باشگاهی و بیست مدال نقره و برنز استانی و باشگاهی به دست آورده است.
تا چهلسالگی سراغ ورزش نرفته، مادری کرده و به قول خودش بچهها را از آب و گل درآورده است. اما وقتی به پیشنهاد همسرش که اهل ورزش باستانی و رفتن به زورخانه است ورزش را شروع میکند، متوجه میشود که در این حوزه استعداد خوبی دارد. دو دخترش را هم همراه خود میکند و حالا در چهلودوسالگی توانسته در مسابقات هنرهای نمایشی به همراه رومینا و رکسانا مقام کشوری بهدست بیاورد.سودابه زنگنه حالا به پیشنهاد مربیاش یک قدم فراتر رفته و شانسش را در رشته رزمی تاپفولکونتاکت هم امتحان کرده است و در آخرین دوره از مسابقات به عنوان فایتر(مبارز) حضور پیدا کرده است.
کسی اسم او را نمیداند و همه به «آقایی که طناب میزند» میشناسندش. ورزش ش حتی یک روز هم تعطیل نمیشود، حتی در روزهای بارانی. در روزهای سرد شال مشکی به پیشانی میبندد و لحظهای در طول مسیرش نمیایستد.
در حالی که ما هنوز کسل و خموده پشت میزهایمان برای شروع یک روز کاری خودمان را آماده میکنیم، او با طنابش بوستان کوهسنگی را یک دور زده و در حال بازگشت است. تصمیم میگیریم او را دعوت کنیم تا مهمانمان شود. فردای آن روز «سیدمحسن طباطبایی» بعد از ورزش ش مقابلمان برای گفتوگو نشسته است.
پنج سال قبل که جودو را شروع میکند، هیچکدام از بچههای همسنوسالش در اقوام، علاقهای به این ورزش نشان نمیدادند. اما از زمانی که او در دورهمیهای فامیلی حرکات و فنون جودو را به نمایش گذاشت، چند نفر از کودکان جمع به این ورزش علاقهمند شدند و حالا یکی از جودوکاران باشگاهی هستند. از این بابت با اینکه سن و سالی ندارد او را در جمعهای فامیلی با لقب استاد صدا میزنند. امیر ارسلان بلون متولد سال1389ساکن محله شهید مطهری است.
آنطور که عبدالجواد حاجبی میگوید: در دهه۶۰ فقط یک زمین ورزش ی خاکی در بوستان ملت وجود داشته و خبری هم از شهربازی نبوده است. عبدالجواد حاجبی را میتوان جزو اولین نفراتی دانست که در گروههای ورزش ی بوستان ملت حاضر شده است. در سالهای۶۵ و ۶۶ بوده که برخی ورزش کاران از ورزش انفرادی و قدمزدن در اطراف پارک به ورزش های گروهی روی میآورند. چند نفری ورزش های گروهی را در قالب نرمش صبحگاهی و حرکات ورزش ی شروع کرده بودند. من هم به آنها اضافه شدم. افراد مختلفی از محلههای اطراف برای ورزش به این پارک میآمدند.
جعفرقادرآبادی آموزش گروه سنی بزرگسالان را برعهده دارد. میگوید: این ورزش بر پایه تقوا و انسانیت است. با این ورزش جوانها دچار آسیبهای اجتماعی نمیشوند. جوانان مناطق محروم و حاشیه شهر هیچ دلخوشیای جز ورزش ندارند. اگر همت این مربیان نبود این سالن تعطیل میشد و احتمالا جوانان درگیر اعتیاد و بزهکاریهای دیگری میشدند که میتواند باعث فروپاشی خانوادهها شود.
کوچه خاقانی13 بخشی از محله رضاشهر است، معبری که در سیر تاریخی شهر مشهد تا سال1345 جزو محدوده شهری نبوده و پس از آن بهتدریج وارد محدوده شده است. کوچه خاقانی13 و معابر اطرافش جزو محدودههای قدیمی و بااصالت شهر مشهد محسوب میشوند و بخشی از ساکنان این معابر از خانواده خدمه درمانی و کارکنان بیمارستان امام رضا(ع) هستند که پس از انقلاب در این کوچه ساکن شدهاند.