ورزش

منتخب جامانده از «عصر‌جدید»
سارینا موجریان از پنج‌سالگی ورزش را با ژیمناستیک و تکنیک‌های پایه در باشگاه ورزش ی طهماسبی شروع می‌کند. در شش‌سالگی وارد هنرهای رزمی شده و رشته ووشو را تحت مربیگری پدرش (استاد عزیزالله موجریان) ادامه می‌دهد. خودش می‌گوید: با تشویق پدرم برای انعطاف و آمادگی جسمانی بیشتر کارم را با ژیمناستیک شروع و بعد از یک‌سال ورزش ووشو را شروع کردم. برادرم نیز به‌عنوان حریف ورزش ی در خانه با من تمرین می‌کرد. ما با هم‌ رزم دونفره انجام می‌دادیم. در کنار خانواده معلم‌های مدرسه هم برای حضور در میدان‌های ورزش ی تشویقم کردند.
کاراته‌کار هشت‌ساله محله الهیه در اردوی تیم‌ملی
مجتبی پورغلام آن‌قدر در کاراته زبده و آب‌دیده می‌شود که در همان سن کم وقتی پا به میدان مسابقات می‌گذارد، بیشتر حریفانش را در همان راند اول ناک‌ می‌کند و در نهایت هم سر از اردوی تیم ملی درمی‌آورد، او حالا در هشت‌سالگی به درخشیدن در پیراهن ملی و قهرمانی در المپیک می‌اندیشد. خودش با زبان کودکانه‌اش روزهای اول را این‌طور تعریف می‌کند: مبارزه‌کردن را خیلی دوست دارم. دلم می‌خواهد شب و روز مبارزه کنم. وقتی آمدم اینجا و مبارزه بچه‌ها را دیدم خیلی خوشحال شدم. از آن روز به بعد هر روز منتظر بودم تا عصر شود و به باشگاه بیایم.
دونده بلندپرواز
خاطرات کودکی یلدا صفائیان پر است از همراهی‌هایش با پدر در کوه‌های هزارمسجد و زمین‌های شالیزار برنج. در آن طبیعت‌گردی‌ها، آقای صفائیان به دخترش می‌گفت: تو هم مثل من استعداد ورزش داری. خودش غیر ازآنکه به اقتضای شرایط زندگی کوهنورد و طبیعت‌گرد بود، والیبال هم کار می‌کرد. بعد که به مشهد آمدند دخترش را به سالن دوومیدانی استاد باغبان‌باشی در مجموعه ورزش ی شهید بهشتی برد و گفت از او امتحان بگیرند. یلدا تعریف می‌کند: گفتند کفش مناسب نداری، نمی‌شود امتحان بدهی. گفتم خب کفش‌هایم را درمی‌آورم. اشتیاقم را که دیدند اجازه دادند با همان کفش‌ها امتحان بدهم.
پایان خوش ماجرای سرقت خودرو قهرمان پاراالمپیک
اگر اهل فضای مجازی باشید شاید مطلع شده باشید که خودرو پراید مهرداد محمدپور را یک ماهی بود که دزدها سرقت کرده بودند. او هم از ظرفیت شبکه‌های اجتماعی برای پیداکردن خودرویش که تنها سرمایه‌اش بود، کمک گرفت. هر چند وسیله پیدا نشد، اما اتفاق‌های بسیار خوبی برایش رقم خورد که در ادامه می‌خواهیم این موضوع را از زبان خودش بشنویم.
 سرسختی «امید» و هم‌تیمی‌ها
امید لکزیان با تمام مشغله‌ای که در این سن و سال دارد فوتبال را اولویت زندگی‌اش قرار داده است. تابستان‌ها در مکانیکی محله کار می‌کند تا خرج مدرسه و تحصیلش را دربیاورد، در طول سال تحصیلی هم تمام تلاشش را می‌کند که بهترین نمرات را کسب کند. فوتبال اما برنامه هر روزه او محسوب می‌شود. هر کجای دنیا که باشد بعدازظهرها خودش را به سالن شهید رجایی می‌رساند تا فوتبال بازی کند. همان یکی دو ساعت تمرین را بهترین لحظات زندگی‌اش می‌داند. ریشه این عشق و علاقه برمی‌گردد به دوران کودکی امید. از همان سال‌ها در کوچه و خیابان با بچه‌های محله در زمین‌های خاکی اطراف فوتبال بازی می‌کرده است.
لوازم یدکی با چهچه قناری!
عکس پدرش، دعا، نام امیرالمؤمنین (ع)، تصویر شهید حسنی کارگر و روزنامه کهنه‌ای که خبر فوت پهلوان سلیمانی را چاپ کرده است! اما آنچه این مکان را خاص کرده است، صدایی است که لحظه‌ای خاموش نمی‌شود. نشاطی که در حال و هوای لوازم یدکی مهدیزاده جاری است نمی‌گذارد رخوت به جان فضا بیفتد. این را وقتی می‌فهمی که وارد اتاقک کوچک بالای فروشگاه می‌شوی جایی که دور تا دورت را قفس‌ها و پرنده‌های خوش آب و رنگ محصور کرده‌اند. صدای پرنده‌ها در لوازم یدکی فروشی آن‌قدر سرشار است که خیال می‌کنی وارد یک پرنده فروشی شدی، اما نه اینجا فقط یک لوازم یدکی ماشین‌های سنگین است که صاحبش عاشق قناری است.
تلاش مربی جوان برای پرورش فوتبالیست‌های آینده در منطقه سیدی
سیدعلی حسینی، فوتبالیست سابق محله سیدی، یکی از همین افراد است که تلاش می‌کند باعث رشد و پیشرفت نوجوانان و جوانان محله خود باشد.سالن ورزش ی گوهرشاد در بوستان قائم محل تمرین ده‌ها نوجوان و جوان محدوده‌ سیدی است. پنجشنبه‌ها این ورزش کاران با ورود به این سالن و بر تن کردن لباس ورزش ی، گوش به حرف مربی باسابقه خود می‌دهند، به این امید که با دانش او به اهداف و آرزوهایشان دست پیدا کنند.