حجت کرامتی سال۱۳۶۹ در محله فردوسی بهدنیا میآید. او که برادر کوچکتر مهدی (عضو سابق تیم ملی جودو ایران) است بر اثر یک اتفاق و شوخی برادرانه به دنیای ورزش حرفهای گام نهاد. حجت میگوید: یک روز من، پدر و برادرم در حال دیوارچینی بودیم. پدرم بنّا بود و برادرم آجر میداد و بقیه کارها را من انجام میدادم. من نوجوانی دهساله بودم و توان و جثه کاری به آن سنگینی را نداشتم؛ به همین دلیل گاهیوقتها کارم عقب میافتاد. برادرم با فریاد میگفت: «یره زودباش ملات بیار، حتما باید یک فن جودو روت اجرا کنم؟» مهدی چند دفعه این تذکر را داد و من باز هم عقب میماندم. در همین لحظه او با یک تکنیک جودو به سمتم آمد. من هم سعی کردم در مقابلش گارد بگیرم، اما تأثیری نداشت. همین شوخی برادرانه باعث شد تا حسابی به من بربخورد و سعی کنم که ورزش کار شوم.
سراغ تیم گمنام و تازهنفسی رفتهایم که مجوز رسمی آکادمی فوتسال بانوان را دارد. حسین زرنگ، رئیس شورای اجتماعی محله طلاب، این را میگوید و تیم دوازده نفرهای را معرفی میکند که این روزها درگیر آمادهشدن برای مسابقات است. تیم آکادمی طیرانی که سن اعضای آن بین ۱۶ تا ۳۶ سال است. هم دانشجو دارند و هم محصل و کدبانو و خانهداری که درهفته چندساعت از وقتش را میگذارد تا از میدان با همتیمیهایش پیروز بیرون بیاید. نزدیک به ۲ سال از فعالیت این فوتسالیستها میگذرد و پشتکار و اشتیاق آنها باعث شده است تا در کنار آنها تیمهای محلی دیگری به میدان بیایند و برای رسیدن به پیروزی بجنگند.
زورخانه شهدا در محله عیدگاه جزو قدیمیترین زورخانهها محسوب میشود و پیشکسوتان پیشتر از آن استفاده میکردند، اما استقبال جوانان باعث شد زورخانه دیگری در محله پایینخیابان مخصوص تمرین و آموزش جوانان و به همان سبک زورخانه شهدا با نام استاد ریاحی بهوسیله شهرداری مشهد در مجموعه ورزش ی وحدت افتتاح شود. 2مکانی که این روزها تنها زورخانههای اطراف حرم مطهر رضوی هستند.
انگار گود زورخانه عبادتگاه و خلوتگاهی میان او و خداست که نجواهای دلشان را به آسمان میبرد. محمدی از خودش میپرسد کدام ورزش است که این چنین مرا به خدا نزدیک کند. تقدسی که در روح زورخانه جاری است او را مشتاق میکند تا دیگر دل از آن برندارد. ۴2 سال است که هر روز پیش از اینکه بسمالله بگوید و کرکره مغازهاش را بالا بدهد به میان گود زورخانه میرود و مدد از ذکر یاعلی میگیرد.
ریحانه دلشاد میگوید: با آخرین ضربه حریف به صورتم، چنان بیحال نقش زمین شدم که داورها اعلام استراحت دادند. حالم خیلی بد بود و تصمیم گرفتم اگر قرار به باخت هم هست، پیروزمندانه باشد و باید تلاش میکردم. زمان استراحت تمام شد و دوباره وسط زمین رفتم. با سوت داور شروعکردم به زدن ضربات شکمی و اینقدر ادامه دادم تا حریف تعادلش را از دست داد و از زمین بیرون رفت. در کمال ناباوری همه من برنده آن روز میدان بودم.
سحرشادلو خراسانی میگوید: با راهنمایی یکی از دوستان با ورزش کاراته آشنا شدم. تحت مربیگری خانم صدرالحافظین و استاد حجت جاویدی بعد از چند هفته تمرین در اولین مسابقه کاراته که در باشگاههای شهر مشهد برگزار شد شرکت کردم. بعد از آن نیز در مسابقات استانی و کشوری حاضر بودم و تقریبا از 8سال قبل بهجز درمواردی که بیمار و درگیر امتحانات بودم به عنوان نماینده ثابت باشگاه جاویدان در لیگ برتر شرکت داشتم.
مثل بسیاری از پسربچهها از همان کودکی وقتی با دوستانش دور هم جمع میشدند، فوتبال بازی میکردند، اما علاقه او به این ورزش در حدی بود که در همان سن کم و از هشتسالگی در باشگاه ثبتنام کرد تا بهصورت حرفهای آموزش ببیند. بعد از 4سال تصمیم گرفت رشته ورزش یاش را به فوتسال تغییر دهد. مهدی ریحانی که اکنون 17سال دارد، یکی از نوجوانان موفق هنرستان فنیوحرفهای امام جواد(ع) در محله سرشور است که توانسته در مسابقات سوپرلیگ فوتسال استان مقام اول را کسب کند.