قصه پدر و دختر قهرمان حالا در محله التیمور زبانبهزبان میچرخد و آنها را برای ادامهدادن راه مصمم میکند. پدر که قهرمان والیبال نشسته کشوری است، الگوی مبینا در مسیر نوجوانی شده و موفقیتش را در رشته رزمی رقم زده است.
درکنار کسب مقامهای مختلف استانی که حاصل چهار سال تمرین و ممارست مبینا چوپانی است، کسب مقام سوم کشوری رشته کونگفو در سال گذشته برای او خاطرهانگیزترین رتبه ورزشی را رقم زده است.
مبینا از دوازدهسالگی در رشته کونگفو فعالیت میکند و اکنون چهارسال است که آن را ادامه میدهد. خوشحال است درکنار رقبای باسابقهای که تجربه نُه و دهساله در این ورزش را دارند، توانسته است حرفی برای گفتن داشته باشد.
میگوید: نسبتبه آنها من تازهوارد محسوب میشوم، اما خوشحالم که از میدان رقابتهای استانی و کشوری پیروز بیرون آمدهام. مبینا در رشته کونگفو شالبند بنفش دارد و ارشد کلاس است.
زندگی ورزشی و تمرینهای پدر در علاقهمندشدن مبینا به دنیای پرهیاهو و پرنشاط ورزش بیتأثیر نبوده است. هرچند در ابتدا برای سرگرمی و با پیشنهاد یکی از دوستان وارد باشگاه ورزشی شد و رشته کونگفو را انتخاب کرد، بعدها هدفمند این مسیر را ادامه داد.
میگوید: اوایل برای پرکردن اوقات فراغت به باشگاه میرفتم و تمرین میکردم و آن را زیاد جدی نمیگرفتم. در اولین رقابتی که شرکت کردم، شکست خوردم و همین موضوع تلنگری شد تا با تلاش بیشتر، کار را دنبال کنم.
پدرم هم تشویق و حمایتم میکرد. یکی از دلایلی که باعث رشدم در باشگاه شد، دلگرمیهای اوست. بین ماجراهای متفاوت، خاطره آمادهشدن برای یک مسابقه سرنوشتساز و حساس را فراموش نکرده است.
تعریف میکند: یادم میآید برای شرکت در مسابقه کشوری باید تست کرونا میدادیم. این کار را کردم و تست حلقی دادم و جواب مثبت شد. خبر را که به مربیام دادم، گفت احتمال اینکه جواب درست نباشد، هست و پیشنهاد کرد که دوباره آزمایش بدهم. من ناامید شده و پذیرفته بودم که نمیتوانم در آن رقابت شرکت کنم. به خانه آمدم و موضوع را برای پدرم تعریف کردم. پدر اجازه نشستن نداد و گفت «تست از راه بینی را هم انجام بده؛ اگر جواب مثبت بود، نرو.»
خلاصه از پدرم اصرار و از من انکار تا اینکه مجبور شدم دوباره تست بدهم و خوشبختانه این بار منفی بود و توانستم در مسابقات شرکت کنم و با یک پیروزی شیرین از این رقابتها برگشتم.
میگوید: قهرمانی در ورزش، تنها کسب رتبه در میدان مسابقات نیست؛ اخلاق هم خیلی مهم است. من هم مثل خیلیهای دیگر شاید بعداز پیروزی در مسابقات کمی غرور پیدا کنم، اما بلافاصله به خودم نهیب میزنم و میگویم غرور آفت زندگی ورزشکار است. بههمیندلیل تلاش میکنم نه خودم را دستکم بگیرم و نه از یاد ببرم.
مبینا رابطهای صمیمانه و دوستانه با همکلاسیها و همسنوسالانش در محله دارد و به آنها سفارش میکند ورزش را از یاد نبرند. میگوید: شاید سن و سالم به اندازهای نباشد که بخواهم دیگران را نصیحت کنم، ولی فرق بین افراد ورزشکار و غیر آن را در سنین بالا دیدهام و متوجه هستم که ورزش چقدر برای سلامت بدن مفید است؛ پس تا میتوانید، ورزش کنید.