حاج نورمحمد عُرفانی که عمری برقکار بوده قدمهای زیادی برای آبادانی محله فردوسی برداشته است.
برای مجید آراسته که سه نسل قبل از خودش هم زاده اینجا هستند، توس یعنی بهترین جای دنیا؛ نقطهای که پدر و پدربزرگ و اجدادش هم با وجود تمکن مالی فراوان دل از آن نکندند. مجیدآقا هم پا جای پایشان گذاشت و وفادار به این خاک ماند.
قدرتالله رحمانی در آستانه ۷۰سالگی بخشی از هویت توس است، محدودهای تاریخی که در گذر زمان تغییرات زیادی را به خود دیده است، از افزایش جمعیت گرفته تا تغییر شغل مردم و بافت این محدوده حالا شهری که به نام محله فردوسی شناخته میشود.
علی اکبر عباسنژاد اولین کار مستقل خود را با کاشی کاری رواقهای اضلاع مختلف صحن گوهرشاد آغاز کرد و بعد از آن کاشی کاری داخل آرامگاه فردوسی را به دستش سپردند.
مسیل انتهای بولوار شاهنامه، یکی از نازیباترین مناظر توس است. عظیم حمامی میگوید: وجود چنین کالی هنگام ورود به شهر توس، زیبنده و در شأن شاعر بزرگی، چون فردوسی نیست.
فقط دوازده سال دارد و آن مدالهای رنگارنگ حاصل هنرنماییاش در سبک وادوریو کاراته است. یگانهزهرا سیدی مبارزه را خوب یاد گرفته است، هم برای مدال و هم برای زندگی. همین موضوع هم سبب شده است یک نمونه موفق برای همکلاسیها و دوستانش باشد.
همه آن کلهقندی مثلثشکلِ تراشخورده و شاقولی که ۵۰ سال است بالا و دور و بر مقبره فردوسی تکان نخوردهاند کار دست آقای امیری است و کارگرهایش.