در اوایل دهه ۶۰ محله طرق بهدلیل فاصله زیادش تا شهر، از برخی امکانات بیبهره بود و تنها امید ساکنانش در روزهای سخت مریضی، به افرادی، چون دکتر عبدالحسین یاوری بود.
سجاد اوسط لطفی میگوید: من تقریبا تا کلاس دهم بچه درسخوانی نبودم. نمیدانم آن سال چه فکری توی کلهام میپیچید که تصمیم گرفتم خودم را برای کنکور آماده کنم و به درسها بیشتر اهمیت بدهم.
دکتر علی دایینژاد، پزشک فعال در حاشیه شهر است. او تا بهبودی بیمار تنها یک مرتبه هزینه ویزیت از او دریافت میکند.
دکتر سیدکاظم مظفری هنگام اقامه نماز کیفش را هم به مسجد میبرد تا نمازگزاران را رایگان ویزیت کند و رسالت بزرگ فرهنگیاش را به انجام برساند.
الهه قاسمینژاد میگوید: اختراع را از سال دوم دبیرستان شروع کردم. من و خواهر دوقلویم دنبال این موضوع بودیم که بتوانیم کاری مفید و بزرگ انجام دهیم تا اینکه از مقطع راهنمایی فعالیتهایمان را آغاز کردیم.
او فقط یک دکتر نیست! همراه بیمار است. گاهی بیمارش را آرام میکند و گاهی برای خرج درمانش کارت میکشد. بعد هم که بیماران درمان میشوند گاه با یک شماره ناشناس مواجه میشوند. خانم دکتر پشت خط است.
بهنام بهادی میگوید: وقتی میبینم با تخصصی که دارم، میتوانم به مردم خدمت کنم، حس خوبی پیدا میکنم. در فعالیتهای جهادی که به روستاها یا حاشیه شهر میآییم، با سبکهای مختلف زندگی مردم آشنا میشویم.