دهه50 بخشی از محله خواجهربیع مشهد که خارج از شهر قرار داشت مرکز صنف آهنگران بود و بیشترین مغازههای آهنگری در آنجا قرار داشت. آهنگران به همراه خانوادههایشان در این محدوده ساکن بودند. ساخت ابزار کشاورزی مانند داس، بیل، خیش و خرخره و دوکارد و چاقو کار مهم آهنگرها بود.
کلاته «مرشد قلی» که از حدود صد سال قبل به نام «کلاته مشهدقلی» و از سال ۸۵ به نام «محله مشهدقلی» شناخته میشود در جوار اراضی ابراهیمآباد قرار داشته است.در گذشته زمینهای مشهدقلی متعلق به اعتمادزاده، ارباب پاچنار، بوده است. اعتمادزاده مشهدقلی را به دخترانش داده بود و اراب این روستا به نام کدیور، شوهر یکی از دختران اعتمادزاده بوده است که بیشتر اهالی خاطره خوبی از ارباب روستا دارند.

نزدیک به 700برگه که هر کدامشان بخشی از تاریخ مشهدقلی و حتی شهرمان است در جعبه مهمات روی هم ریخته شده است: نزدیک به 5سال است از اسناد قدیمی گرفته تا سماور و ظروف قدیمی را از پستوها و زیرزمینها جمع کردهایم. در این بین هر عکس را که از دفاع مقدس پیدا کردیم به بنیاد حفظ آثار تحویل دادیم تا اسکن کرده و از آن به عنوان تاریخ جنگ حفاظت کند. اما هنوز نتوانستهایم با کل اسناد کار خاصی انجام بدهیم. این بخشی از روایت محمود جنگی درباره هویت محله است.
مولاداد محمدی بهیاد دارد که قبل از رفتن علیمحمد به سوریه به او میگفت تو همه چیز داری، چرا میروی؟ آنوقت علیمحمد طوری درباره رفتن با پدر صحبت کرد که اگر مانعش میشدند، انگار گناه کبیره کرده بودند! مولاداد دوست داشت علیمحمد را هم مثل بقیه پسرهایشان داماد کند، اما او زیر بار نمیرفت. این پدر صبور میگوید: علیمحمد در سالهای آخر بعد از حضور در سوریه، وقتی اصرار ما را برای داماد شدنش میدید، چندباری به شوخی میگفت برای من از سوریه زن بگیرید. اگر در ایران ازدواج کنم، آنوقت همسرم نمیگذارد برای جنگیدن به سوریه بروم.
بعد از محله مشهدقلی ، سهراه دانش پرجمعیتترین محله توس 71 تا 95 محسوب میشود که به نوعی شلوغ است. این محله بافت جمعیتی مهاجر دارد و در سالهای اخیر بر تعداد مهاجرانش افزوده شده است. این مهاجرت به دلیل وجود زمینهای بایر در انتهای سه راه دانش شکل گرفت که مردم از شهرستانهای اطراف آمدند و ساکن شدند. زمینهای خالی زیادی در این محدوده وجود داشت که برای سکونت و ایجاد کسب و کار مناسب بود و کمکم رونق گرفت.
غفاری، یکی از معتمدان محله که کوچک و بزرگ او را میشناسند، میگوید: اوایل انقلاب بود که شوروی سابق به افغانستان حمله کرد و سبب بروز درگیری و ناامنی در این کشور شد. آن زمان افغانستانیهای زیادی به مشهد مهاجرت کردند و در جای جای آن ساکن شدند. یکی از آن مکانها، همین محله بود، که از سوی چند خانوار افغانستانی به روستای دیگری در توس تبدیل شد.توس یکی از قدیمیترین مناطق شهری مشهد است که در امتداد جاده قدیم قوچان واقع شده است.
از همان شروع، کار فروش کتاب درآمد چندانی نداشت و فقط هزینههای خودش مثل کرایه و هزینه آب وبرق را تأمین میکرد. از چندسال قبل درآمد ما از فروش کتاب به حدی کم شد که حتی تأمینکننده این هزینهها هم نبود. همکاران من حتی گاهی اوقات پول کرایه مغازه و قبض برق و آب را از جیب خودشان میدادند. اما به دلیل عشق و علا قهای که به کتاب داریم و آرامشی که محیط کارمان برایمان ایجاد میکند دوام آوردهایم. این بخشی از گفتههای محمدباقر توکلی جاغرق درباره این شغل است.
زمینهای این کوچه و بخش مهمی از محله مشهد قلی به «ارباب کدیور» تعلق داشته است. از گذشتههای دور «کدیور» مسجدی را در این کوچه میسازد. به همین دلیل این معبر از همان زمان یعنی حدود50سال پیش به کوچه مسجد معروف میشود. مدتی بعد و در دوران جنگ این معبر به نام شهید علی نبی خاکی که یکی از شهدای دفاع مقدس است نامگذاری می شود. این شهید ساکن محله نبود.