محله مشهدقلی

محله
منطقه ۲

مشهدقلی

محله مشهدقلی

کلاته «مرشد قلی» که از حدود صد سال قبل به نام «کلاته مشهدقلی» و از سال ۸۵ به نام «محله مشهدقلی» شناخته می‌شود در جوار اراضی ابراهیم‌آباد قرار داشته است.در گذشته زمین‌های مشهدقلی متعلق به اعتمادزاده، ارباب پاچنار، بوده است. اعتمادزاده مشهدقلی را به دخترانش داده بود و اراب این روستا به نام کدیور، شوهر یکی از دختران اعتمادزاده بوده است که بیشتر اهالی خاطره خوبی از ارباب روستا دارند.

محله مشهدقلی
ماجرای ازدواج گل‌محمد؛ ساکن قدیمی مشهدقلی
گل‌محمد محمدی هنوز سربازی نرفته بود که خیال ازدواج با دخترخاله‌اش را داشت. او متولد سال1329 و ساکن محله مشهدقلی است. ازدواج عاشقانه او با همسرش ماجرایی شنیدنی دارد.
رسوم ازدواج‌های قدیم؛ از بدلکاری تا کشتی
علی‌اکبر چند روز قبل از مراسم عروسی، یک کیسه آرد و یک گوسفند را به عنوان خرج مطبخ برای طبخ غذای عروسی به خانه پدرعروس می‌برد و تعریف می‌کند: میهمان‌های ما و میهمان‌های آن‌ها جدا از هم بودند. غذای رایج عروسی در آن‌زمان بیشتر آبگوشت و قیمه بود. بعد از خوردن شام با یک مینی‌بوس برای بردن عروس به شاندیز رفتیم.یکی از رسوم رایج در مراسم عروس‌کشان کشتی گرفتن بود. وقتی خانواده داماد برای بردن عروس می‌رفتند در نزدیکی محل یا خانه عروس چند نفر که از آشنایان عروس بودند، جلو کاروان داماد را می‌گرفتند و اجازه عبور به آن‌ها نمی‌دادند، درخواست آن‌ها این بود که برای عبور یا باید پول می‌دادند یا کشتی می‌گرفتند. معمولا همراهان داماد ابتدا کشتی‌گیری را می‌فرستادند اگر طرف داماد کشتی‌گیر طرف عروس را می‌زد اجازه عبور داده می‌شد
فراغت دانش‌آموزان در تعمیرگاه «مشهدقلی»
سجادحسن‌زاده استاد مکانیک می‌گوید: از هفت شاگرد چهار نفرشان فقط در تعطیلات تابستان به تعمیرگاه می‌آیند. یکی از شاگردان هم از چند روز قبل کارش را شروع کرده است. شاگردی هم دارم که امسال سومین تابستان است که اینجا مشغول به کار است. او در کارش پیشرفت خوبی داشته است و تعمیر و باز و بسته کردن موتور خودرو را انجام می‌دهد و به یک استاد نیمه‌ماهر تبدیل شده است.در گذشته شغل مکانیکی به دلیل سروکارداشتن دائمی‌ با روغن و بوی بنزین چندان مورد استقبال دانش‌آموزان نبوده است. اما چندسالی است که این دیدگاه تغییر کرده است.
محرم‌های مشهدقلی با یاد حاج یدالله
آقا یدالله سال‌ها شله و حلیم هیئت را می‌پخت وتا 15دیگ و حتی بیشتر را هم می‌توانست آماده کند. نه فقط شله و حلیم بلکه برای هیئت آبگوشت و غذاهای پلویی را هم خیلی خوب درست می‌کرد. کم کم آوازه او در غذا درست‌کردن در هیئت‌ها پیچید و خیلی از محله‌های دیگر مشهد هم غذای هیئت و میهمانی‌هایشان را به او می‌سپردند.
۳ نوبت پذیرایی با چای در مسجدالرضا(ع)
مساجد از دیرباز افزون بر اینکه جایگاه پرستش و نیایش بوده، محل برگزاری فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی نیز بوده است و مساجد توانسته‌اند با استفاده از ظرفیت‌های خود به امور اجتماعی نیز توجه داشته و به پایگاه‌های محلی تبدیل شوند. یکی از این مساجد «مسجد الرضا» واقع در محله توس است که با کمک‌های مردمی ساخته شده است و هنوز بعد از گذشت حدود 30سال یکی از پایگاه‌های اصلی محله محسوب می‌شود.
روایت بی‌سیمچی شهیدکاوه از شجاعت فرمانده‌اش 
حاج محمود همیشه خودش را بسیجی می‌دانست تا فرمانده! شجاعت و صلابتی که در کارش داشت زبانزد همه بود، شاید بتوان گفت خصلت خوب فرمانده ارتباط خوب او با کُردهای کردستان بود و با همکاری همان‌ها توانست عملیات والفجر 4 را در خاک عراق انجام دهد. کومله و منافقین در کردستان ساکن شده بودند و برای آشوب از هیچ کاری دریغ نمی‌کردند و وقتی می‌دیدند که فرمانده‌های خودشان با چند نفر محافظ رفت و آمد می‌کنند، در صورتی که شهید کاوه بسیاری از مواقع به تنهایی برای شناسایی می‌رفت و حاضر نبود جان کسی را به خطر بیندازد،بیشتر از او می‌ترسیدند!
چترباز ارتش و فرود از ارتفاع 12 هزار‌پایی
کار در ارتفاع هم علاقه و عشق است و هم اوج ترس و هیجان؛ چون هیچ تکیه‌گاه و دست آویزی در هوا وجود ندارد فرد باید بر خودش تکیه کند و با اعتماد به نفس تصمیم بگیرد و با توجه به اینکه ذات انسان هیجان طلبی است بر ترس خود غلبه می‌کند تا پرواز را تجربه کند، به همین دلیل چتربازی اعتماد به نفس بالایی به آدم می‌دهد چون باید برای جان خودت تصمیم‌‌گیری کنی!