محله مشهدقلی

محله
منطقه ۲

مشهدقلی

محله مشهدقلی

کلاته «مرشد قلی» که از حدود صد سال قبل به نام «کلاته مشهدقلی» و از سال ۸۵ به نام «محله مشهدقلی» شناخته می‌شود در جوار اراضی ابراهیم‌آباد قرار داشته است.در گذشته زمین‌های مشهدقلی متعلق به اعتمادزاده، ارباب پاچنار، بوده است. اعتمادزاده مشهدقلی را به دخترانش داده بود و اراب این روستا به نام کدیور، شوهر یکی از دختران اعتمادزاده بوده است که بیشتر اهالی خاطره خوبی از ارباب روستا دارند.

محله مشهدقلی
محرم‌های مشهدقلی با یاد حاج یدالله
آقا یدالله سال‌ها شله و حلیم هیئت را می‌پخت وتا 15دیگ و حتی بیشتر را هم می‌توانست آماده کند. نه فقط شله و حلیم بلکه برای هیئت آبگوشت و غذاهای پلویی را هم خیلی خوب درست می‌کرد. کم کم آوازه او در غذا درست‌کردن در هیئت‌ها پیچید و خیلی از محله‌های دیگر مشهد هم غذای هیئت و میهمانی‌هایشان را به او می‌سپردند.
۳ نوبت پذیرایی با چای در مسجدالرضا(ع)
مساجد از دیرباز افزون بر اینکه جایگاه پرستش و نیایش بوده، محل برگزاری فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی نیز بوده است و مساجد توانسته‌اند با استفاده از ظرفیت‌های خود به امور اجتماعی نیز توجه داشته و به پایگاه‌های محلی تبدیل شوند. یکی از این مساجد «مسجد الرضا» واقع در محله توس است که با کمک‌های مردمی ساخته شده است و هنوز بعد از گذشت حدود 30سال یکی از پایگاه‌های اصلی محله محسوب می‌شود.
روایت بی‌سیمچی شهیدکاوه از شجاعت فرمانده‌اش 
حاج محمود همیشه خودش را بسیجی می‌دانست تا فرمانده! شجاعت و صلابتی که در کارش داشت زبانزد همه بود، شاید بتوان گفت خصلت خوب فرمانده ارتباط خوب او با کُردهای کردستان بود و با همکاری همان‌ها توانست عملیات والفجر 4 را در خاک عراق انجام دهد. کومله و منافقین در کردستان ساکن شده بودند و برای آشوب از هیچ کاری دریغ نمی‌کردند و وقتی می‌دیدند که فرمانده‌های خودشان با چند نفر محافظ رفت و آمد می‌کنند، در صورتی که شهید کاوه بسیاری از مواقع به تنهایی برای شناسایی می‌رفت و حاضر نبود جان کسی را به خطر بیندازد،بیشتر از او می‌ترسیدند!
چترباز ارتش و فرود از ارتفاع 12 هزار‌پایی
کار در ارتفاع هم علاقه و عشق است و هم اوج ترس و هیجان؛ چون هیچ تکیه‌گاه و دست آویزی در هوا وجود ندارد فرد باید بر خودش تکیه کند و با اعتماد به نفس تصمیم بگیرد و با توجه به اینکه ذات انسان هیجان طلبی است بر ترس خود غلبه می‌کند تا پرواز را تجربه کند، به همین دلیل چتربازی اعتماد به نفس بالایی به آدم می‌دهد چون باید برای جان خودت تصمیم‌‌گیری کنی!
مربی دلسوز آینده
بنیامین مقدسی بعد از سه‌سال تلاش در ورزش ژیمناستیک با تعطیل‌شدن باشگاه به توصیه استادش، این‌بار ورزش تکواندو را شروع می‌کند. بعد از نشان‌دادن استعدادش در‌‌ این رشته، با دعوت مربی باشگاه، آموزش شاگردان تازه‌کار و مبتدی را برعهده می‌گیرد. او می‌گوید: در‌‌ این رشته در مسابقات لیگ و باشگاهی مشهد شرکت و چند مقام اول و دومی‌ مسابقات را به دست آوردم. قبل از کرونا خودم را برای مسابقات استانی تکواندو آماده کرده بودم اما به‌دلیل شیوع این بیماری مسابقات برگزار نشد. مهدی شهیدی استادی مجرب و توانا هستند و با دلسوزی و توجه خاصی با بچه‌ها تمرین و مهارت‌های آن‌ها را کشف می‌کنند.
پلاک ۱۸۰؛ پایگاه پشتیبان جنگ بود
فاطمه درویشی با تبدیل زیر زمین خانه‌اش به پایگاه کمک‌های مردمی، نقش پررنگی در تشکیل یک گروه داشت؛ گروهی متشکل از بانوان کوچه و محله که هر کدام عزیزی در میدان نبرد داشتند.
روسپیدی پدر از رشادت پسر مدافع حرمش
در آستانه دومین سالروز شهادت علی‌محمد محمدی و روز پدر در‌ نیم‌روزی زمستانی و سرد راهی خانه محمد محمدی می‌شویم. علی‌محمد محمدی در عملیات آزاد‌سازی خان‌طومان سوریه در تاریخ 15 بهمن 1398 به دست داعشی‌ها به ضرب گلوله به شهادت می‌رسد. پسری که به گفته پدر بسیار مهربان بود و باایمان. حرف دروغ بر زبانش جاری نمی‌شد و به‌شدت از غیبت پرهیز داشت، خصلت مهربانی‌اش چنان بود که پدر به وقت تعریف از خاطرات خوش با او بودن، چشمانش به اشک می‌نشیند. محمد محمدی از دانه کردن تسبیح، یک زندگی هشت نفره را می‌چرخاند. شش پسر‌ش کم‌کم بزرگ شده و هر کدام از همان نوجوانی به دنبال کسب و کاری می‌روند.