کد خبر: ۵۷۱۶
۲۸ تير ۱۴۰۲ - ۱۶:۱۶

شام غریبان؛ رسم آشنای اهالی مشهدقلی

بیش از ۵۰ سال است که حاج صفدر احمدی تمام خرج شام شب تاسوعا را یک‌نفره به‌عهده دارد و حتی یک سال هم نشده که هیئت ابوالفضلی‌ها بدون شام بماند.

حاج‌صفدر احمدی را همۀ اهالی مشهدقلی به‌خوبی می‌شناسند. وقتی صحبت از این ریش‌سفید محله می‌شود، همه به‌اتفاق از این می‌گویند که: «بیش از ۵۰ سال است که تمام خرج شام شب تاسوعا را یک‌نفره به‌عهده دارد و حتی یک سال هم نشده که هیئت ابوالفضلی‌ها بدون شام شب تاسوعا بماند.».

حاجی‌صفدری کشاورزی است که زندگی‌اش را با دام‌پروری و کشاورزی مختصری که انجام می‌دهد، می‌گذراند، اما به‌قول خودش، این جز عنایت امام‌حسین (ع) نیست که بتواند با ۱۰ میلیونی که از زمینش عاید دارد، هم خرج خانه را بدهد و هم خرج شام شب تاسوعا را.

هنگامی که برای گفتگو با این کشاورز ساده و صمیمی به توس ۸۱ رفتیم، او درحال فراهم کردن مقدمات نذرش بود. داخل کوچۀشان بنری بزرگ پهن کرده بود و کیسه‌های گندم را روی آن خالی می‌کرد.

بانوان همسایه بدون اینکه حاجی‌احمدی آن‌ها را صدا کند، خودجوش برای تمیز کردن گندم‌ها یکی‌یکی از منازلشان بیرون می‌آمدند. بوی خوش اسپند و صدای صلوات‌های پی‌درپی، نشان از شروع کارشان بود. در کنار حاجی‌احمدی نشستیم تا از نذرش بگوید و از هیئت صدوپنجاه‌سالۀ ابوالفضلی‌ها که او شام شب تاسوعایش را قبول کرده است.

 

مشکلگشایی حضرت ابوالفضل(ع)

۱۲۰سال پیش مردمان روستای مشهدقلی درکنار قنات پرآبی دورهم جمع شدند و چهار قلعه را بنا کردند. آن‌ها کشاورزان و دام‌پرورانی بودند که اگر برایشان مشکلی پیش می‌آمد، برای کارگشایی پیش ریش‌سفیدهای قلعه می‌رفتند.

 روزگاری که کسی به‌درستی به‌خاطر ندارد، چهار قلعه دچار مشکلی می‌شوند که بزرگ‌ترها و ریش‌سفیدان به حضرت ابوالفضل(ع) توسل می‌کنند تا این مشکل برطرف شود. بعد از مدتی مشکل و گرفتاری قلعه برطرف می‌شود.

این رفع گرفتاری سبب می‌شود که بزرگ‌ترها و ساکنان چهار قلعه‌، زمینی را که از همه لحاظ مطهر و بدون شک و شبهه‌ای بود، از صاحبش بخرند و بنای مسجد را در آن پایه‌گذاری کنند و همان‌طور که ذکر شد، به‌دلیل اینکه حضرت ابوالفضل(ع) سبب رفع گرفتاری و حل مشکل شده بود، اسم هیئت روستا را می‌گذارند هیئت ابوالفضلی؛ البته حاجی‌صفدری آن موقع در مشهدقلی نبوده و این تعاریف را از بزرگ‌ترها شنیده، زیرا او تا ده‌سالگی در شهرستان زندگی کرده است.

خودش می‌گوید: «از زمانی که به این روستا آمدم، مسجد جوادالائمه(ع) و هیئت ابوالفضلی‌ها وجود داشت. مسجد بنای گِلی داشت، بدون اینکه گلدسته‌ای داشته باشد اما مردم چهار قلعه برای اقامۀ نماز و مراسم مذهبی به این مسجد می‌آمدند و امور مسجد با پول‌هایی که مردم می‌دادند، می‌گذشت. خودم برای کمک به مسجد، مزد یک روز کارم را می‌دادم که یک تومان بود.».

 

هیئت و عزاداری محرم    

محرم برای کشاورزان و دام‌پروران این خطه کمی متفاوت‌تر از دیگر مردمان شهر است، زیرا به‌گفتۀ حاجی‌احمدی، آن‌ها باید از طلوع خورشید تا غروب آفتاب روی زمین ارباب کار می‌کردند.

بعد از آن برای مراسم عزاداری آماده می‌شدند: «باید تا دیروقت کار می‌کردیم؛ به همین خاطر دو یا سه ساعت بیشتر نمی‌خوابیدم، زیرا باید دوباره برای کار آمده می‌شدیم و به سرِ زمین می‌رفتیم، با این حال هیچ‌وقت عزاداری امام‌حسین(ع) یا سایر مراسم‌ مذهبی را کنسل نمی‌کردیم. در سایر شب‌ها هم قرآن می‌خواندیم.».

 

نذر بیریا

حاجی‌احمدی شب‌هایی را که برای محرم عزاداری می‌کردند، به‌خوبی به یاد دارد که بعد از مراسم، هیئت‌ها بدون پذیرایی شدن به خانه‌هایشان روانه می‌شدند.

او با خودش عهد می‌کند که از سال آینده شام شب تاسوعا را بدهد و این قرار ساده و بی‌ریا مبنای نذری پنجاه‌ساله می‌شود که او هر سال آن را با جان دل ادا می‌کند: «اعضای هیئت‌ها بعد از مراسم، روانۀ خانۀشان می‌شدند. یک شب به دلم افتاد که از سال آینده شام را به‌عهده بگیرم.

آن زمان توان مالی نداشتم، چون کشاورز ساده‌ای هستم که تمام دخل‌وخرج زندگی‌ام از راه فروش محصولات زمینم می‌گذرد، بااین‌وجود از سال آینده‌اش، بانی مجلس شدم.

۱۵ کیلو گوشت برای حلیم آماده کردم و دو من آرد که خمیر کردم برای نان. اولین‌بار با این مقدار کم، هیئت را شام دادم، اما هر سال بر این ارقام اضافه شد تا حالا که ۵ گوسفند برای ۵ دیگ حلیم و ۲۰۰ کیلو بلغور گندم برای شام هیئت آماده می‌کنم. علاوه‌بر این ۱۰ کیلو لپه، ۱۰ کیلو گوشت گاو و... درکنارش برای قیمۀ حلیم آماده می‌شود.».

یکی از خصوصیات دیگ حلیم حاجی‌احمدی که آن را از سایر نذری‌ها متمایز می‌کند، این است که خودش گوسفند را از چهار ماه قبل محرم خریداری و بزرگ می‌کند.

علوفۀ دام را خودش با همان گاری چوبی و قاطرش از صحرا‌های اطراف تهیه می‌کند و برای حیوان‌ها می‌آورد، حتی گندم، محصول زمین خودش است: «از همان اولین سالی که نذرم را آماده کردم، با خودم عهد کردم آنچه در راه امام‌حسین (ع) خرج می‌کنم، باید طیب و پاک باشد؛ به همین خاطر خمس مالم، زکات و سهم امام را هر سال از درآمدم جدا می‌کنم و بعد از آن، گوسفند و بقیۀ ملزومات را خریداری می‌کنم.».

 

بوی خوش نذری

 

ماجرای گوسفندهای نذری

خودش می‌گوید نمی‌دانم اسم این اتفاق را چه باید بگذارم. خودتان هرچه می‌خواهید، اسمش را بگذارید: «چند سال قبل طبق روال سال‌های قبل، پنج گوسفند خریدم.یکی از هم‌محله‌ای‌ها آمد و گفت که یکی از گوسفندان را به من بده. هرچه گفتم برای دیگ نذری گرفته‌ام، فایده‌ای نداشت. مرا در رودربایستی گذاشت و آخرسر یک گوسفند را برد. چند روز بعد یکی از بستگانم آمد و او هم با اصرار فراوان یک گوسفند را برد.

با خودم گفتم امسال دیگر فرصتی برای خرید گوسفند و پرورشش ندارم. گوشت دیگمان کم است و باید از بازار گوشت تهیه کنم. روز موعود فرارسید و آشپزی که از روز اول، آشپزیِ مراسم را قبول کرده است و از هم‌محله‌‌ای‌هاست، آمد.

رفتم که گوسفندها را بیاورم برای ذبح. دیدم به‌جای سه گوسفند، چهار گوسفند در حیاط است. آمدم داخل خانه و از دخترم پرسیدم آیا آن‌ها در حیاط را باز گذاشته‌اند و گوسفند دیگری وارد حیاط شده، آن‌ها گفتند خیر، ما در را باز نگذاشته‌ایم.

ازطرفی در حیاط قفل بود و کلیدش دست خودم بود. سه گوسفند را برای ذبح بردم و ماجرا را برای پاینده، آشپزمان، تعریف کردم. او گفت برو و گوسفند دیگر را بیاور تا ذبح کنیم. اگر صاحبش پیدا شد، پولش را می‌دهی. گوسفند را آوردم و ذبح کردم. شام را توزیع کردیم اما هیچ‌کس به‌دنبال گوسفند نیامد.».

 

 بینیاز از مال دنیا

حاجی‌احمدی زندگی ساده و درویشی‌اش را به زندگی پرتجمل ترجیح می‌دهد و با خنده می‌گوید: «وقتی با گاری‌ام برای جمع‌آوری علوفه می‌روم یا به سر زمینم می‌روم، اهالی می‌گویند حاجی! ماشین شاسی‌بلندت کجاست؟ به آن‌ها می‌گویم این گاری و قاطرم از تمام ماشین‌های شاسی‌بلند برایم بیشتر ارزش دارد. با همین گاری‌ام به‌اندازۀ همان ماشین آخرین سیستم عشق می‌کنم.».

 

هیئت ۱۵۰ سالۀ ابوالفضلی‌ها

صحبت از هیئت صدوپنجاه‌ساله می‌شود که محمد محمدزاده، مسئول هیئت ابوالفضلی‌ها، از آداب و رسوم خاص این هیئت می‌گوید: «در هیئت ابوالفضلی‌ها آیین عزاداری، درون‌مایه‌‌های سنتی و دست‌نخورده‌ای دارد. در این هیئت، خرافه‌پردازی یا تندروی وجود ندارد، چون هیئت عجین با مسجد محله است و همیشه روحانی مسجد بر مراسم عزاداری و برگزاری آداب و رسوم نظارت دارد.».

یکی از مراسم‌ ویژۀ این هیئت، علم‌بندان است: «علم این هیئت یک تیرک چوبی است و خبری از علم‌های سنگین فلزی با شکل حیوانات و علم‌های تجملاتی در این هیئت نیست.». برافراشتن علم در شب اول محرم در محله، خبر از ورود کاروان سیدالشهدا(ع) و آغاز مصائب نوۀ پیامبر می‌دهد. علم را ریش‌سفیدان که همگی سیاه‌پوش هستند، طی مراسم باشکوهی با گلاب شستشو می‌دهند و آماده می‌کنند.».

 

بوی خوش نذری

 

 مراسم تزیین علم

محمدزاده اشاره می‌کند: «هر آنچه به علم می‌آویزند، دارای بار معنایی خاصی است. خود علم به‌تن‌هایی یادآور علمدار کربلاست و ۷۲ قطعه پارچه‌ای که بر آن می‌بندند، نماد یاران امام‌حسین (ع). اعضای هیئت بعد از تزیین، دور علم حلقه زده و به رسم همیشه شال عزا را بر کمر خویش می‌بندند و به‌صورت زنجیروار از شال‌های هم می‌گیرند و دور علم می‌چرخند و شروع به عزاداری می‌کنند.

علم رو به قبله در حیاط مسجد قرار گرفته و تا عصر عاشورا برپاست. در ظهر عاشورا نیز مراسم خیمه‌سوزان برگزار می‌کنند و قبل از به آتش کشیدن خیمه‌ها دور علم حلقه زده و با اشعار حماسی، مصیبت و گریه، علم را بر زمین می‌گذارند؛ درست مانند ظهر عاشورا که علم از دست ابوالفضل‌العباس (ع) بر زمین افتاد.».

 

 مراسم حسن، حسین زدن

یکی دیگر از مراسم هیئت ابوالفضلی‌ها که محمدزاده به آن اشاره می‌کند، مراسم حسن، حسین است: «این سنتِ سینه‌زنی هر شب بعد از روضه‌خوانی و به‌خصوص در ظهر عاشورا دور علم و با مداحی ذاکر هیئت انجام می‌شود. مردها با دست چپ، کمر یا شال عزای نفر دیگر را می‌گیرند و با دست راست بر سینه می‌زنند و هم‌زمان به دور علم می‌‌گردنند. سینه‌زنان برای مدد گرفتن از خاندان پیامبر(ص) در حین مداحی، نام‌های متبرک امام‌حسن(ع) و امام‌حسین(ع) را هماهنگ زمزمه می‌کنند.».

 

مراسم تاسوعا و عاشورای حسینی

مراسم تاسوعا و عاشورا هم در این هیئت رسم خاصی دارد که محمدزاده دربارۀ آن می‌گوید: «هیئت ابوالفضلی روز تاسوعا بعد از خواندن نماز صبح و خواندن زیارت عاشورا از مسجد محله، حرکت می‌کند و تا ابتدای محله می‌رود و علم در جلو، پرچم هیئت پشت‌سر و عکس‌های شهدای جنگ بعد از آن قرار دارد و در ادامه، افراد براساس سن‌وسالشان به زنجیرزنی می‌پردازند و در ابتدای محله ماشین‌هایی را که از قبل آماده شده است، سوار می‌شوند و به‌سمت حرم مطهر می‌روند و مراسم را آنجا ادامه می‌دهند و ظهر موقع نماز به مسجد محله بر می‌گردند.

در روز عاشورا نیز به همین شکل، هیئت در محله، حرکت می‌کند و این‌بار به‌سمت مزار شهدای بولوارتوس رفته و بعد از بازگشت و اقامۀ نماز و صرف ناهار، مراسم خیمه‌سوزان و سینه‌‌زنی بر دور علم را برگزار می‌کنند. هنگام غروب دهم محرم هم به روشن کردن شمع و مراسم سینه‌زنی در محله می‌پردازند.».

 

سه خادم قدیمی هیئت

«در این هیئت افراد بسیاری خدمتگزار عزاداران حسینی هستند. در این میان سه نفر از آن‌ها موسفیدکردۀ هیئت هستند که از آن‌جمله حاج‌احمدی است که با بیش از ۵۰ سال نذری شب تاسوعایش، همه او را به‌خوبی می‌شناسند.».

محمدزاده، نفر بعدی را حاج‌آقا پاینده معرفی می‌کند و دربارۀ او می‌گوید: «از همان روزی که حاجی‌احمدی نذرش را شروع کرد، حاجی‌پاینده هم آشپزی‌اش را به‌عهده گرفت؛ و برای آشپزی ابتدا وضو می‌گیرد و در عین درست کردن هم ذکر مصیبت می‌خواند.

او معتقد است که باید پاک و طیب و طاهر برای عزاداران آشپزی کرد. نفر سوم که از بزرگان هیئت ماست، حاج‌آقا علیزاده است. ایشان پدر شهید هستند و  نزدیک ۵۰سال است که روضه‌خوانی هیئت را به‌عهده دارند.».

 

* این گزارش شنبه ۱۵ مهر ۹۶ در شمـاره ۲۶۳ شهرآرا محله منطقه دو به چاپ رسیده است.

 

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44