کبری اکبری میگوید: دستمان تنگ بود. برای درستکردن جهاز به خیلیها رو انداختم، اما کمکی نکردند. همان موقع نذر کردم اگر بتوانم جهازی آبرومند به دخترانم بدهم، تا وقتی که در توانم باشد، به آنهایی که دختر شوهر میدهند، کمک کنم!
خانمهای پایگاه بسیج امام هادی(ع) عزمشان را جزم کردند تا زوج جوانی را که مدتهاست میخواهند زیر یک سقف بروند و زندگی شیرینشان را شروع کنند، تا قبل از شب چله راهی خانه بخت کنند. بهترین قسمت این مشارکت مربوطبه مردم بود.
حسین ایوبی تعریف میکند: مرد همسایه دختری را به بهانهای صدا زد تا حسینآقا او را ببیند؛ «دختر باکمالات و بسیار مؤدبی بود. همان شب وقتی به خانه رسیدم، به همسرم گفتم یک دختر خوب برای پسرمان پیدا کردهام.»
عباس آقا مدیر آژانسی در محله امام خمینی(ره) بانی وصلتهاست. میگوید: در این سالها در ۷۵ مجلس عروسی شرکت کردهام. ۲۴ بار به خواستگاری رفته ام و در تحقیقات ۲۹ ازدواج هم به سوالات دیگران پاسخ دادهام.
اهالی محله سجادیه پا پیش گذاشتند و جای خانواده عروس و داماد را پر کردند. از خودرو و دستهگل عروس گرفته تا شیرینی، میوه، شام و تالار و حتی آرایش ساقدوشهای عروس را هم که مانند خودش بچههای بهزیستی بودند، برعهده گرفتند.
مجید سالاری از سال۶۷ تاکنون ساکن محله آزاد شهر مشهد شده و سالهاست که خانهاش را برای مراسم عروسی در اختیار نوعروسان قرار میدهد. او با همکاری خیران، جهیزیه این زوجها را هم تهیه میکند.
قاسم فارسی میگوید: مردم قدیم معتقد بودند وقتی وسیلهای بهعنوان عقل عروس از خانه پدری او برداشته میشود، فکر و ذهن عروس از آنجا بریده میشود.