منطقه ۶ - صفحه 88

منطقه ۶

رنگین‌کمان قومیت‌ها

حضور قومیت‌های بلوچ، کرد، ترک، فارس، عرب و... رنگین‌کمانی از قومیت‌های مختلف را در منطقه ۶ به وجود آورده است. مجتمع شهید بهشتی که محل سکونت خوزستانی‌های مشهد است در چند سال اخیر یکی از مناطق گردشگری مشهد شده است. سکونت بلوچ‌ها، سیستانی‌ها و افغانستانی‌ها در شهرک‌های شهید رجایی و باهنر ترکیب قومیتی این منطقه را کامل کرده است. بنای تاریخی مصلی در خیابان مصلی که روزگاری محل برگزاری نماز‌های جمعه مردم مشهد بوده و ثبت‌ملی نیز شده از ظرفیت‌های منطقه ۶ است که اکنون پاتوق و کارگاه هنرمندان صنایع‌دستی است. بخشی از خیابان سرخس (شهدای فاطمیون) که فعال‌ترین راسته مشاغل سنتی و قدیمی مشهد است، در منطقه ۶ قرار دارد. بزرگ‌ترین مشکلات منطقه۶، زمین‌های بلاتکلیف، نداشتن اگو، وجود افراد بدون هویت و شناسنامه و بیکاری جوانان است. شهرداری منطقه ۶ مشهد  سال ۱۳۷۰ شکل گرفته و در مساحت ۱۸۶۹ هکتاری آن ۲۳۲ هزار نفر زندگی می‌کنند.

سرباز سلامت محله کارمندان دوم
آلودگی هوا و تغذیه نادرست مشکلاتی هستند که با تغییر ساختار زندگی جوامع بشری گریبانگیر انسان مدرن شده‌اند. با آگاهی بخشیدن و اصلاح سبک زندگی اما می‌توان از بروز بسیاری از این مشکلات پیشگیری کرد. این موضوع نیاز به مشارکت نهادها و افراد مختلف دارد. عده‌ای از این افراد رابطان سلامت هستند. افرادی که در بین مردم حضور دارند، ارتباطی صمیمانه با اهالی محله دارند و می‌توانند اطلاعات مختلف را برای ارتقای سلامت در جامعه به افراد انتقال دهند. با شیوع ویروس کرونا نقش این افراد در جامعه پررنگ‌تر هم شد. از تشویق اهالی یک محله برای واکسیناسیون بگیرید تا توزیع بروشورها و... نصرت بابایی رابط سلامت خیابان شهید رستمی در محله کارمندان دوم از تجربیات خود در این ۲سال شیوع ویروس کرونا می‌گوید.
روایت پهلوان مهربان محله و پسرخاله‌اش
خاطرات مهم‌ترین عناصر این خانه هستند. خاطراتی که یاد 2عزیز را در دل ساکنان آن زنده نگه می‌دارند. این را می‌شود از یادگاری‌هایی که در گوشه و کنار خانه قرار دارند فهمید. اما بیشتر از هر چیز دیگری قاب عکس‌های 2شهید روی در و دیوار خانه به چشم می‌خورند. انگار تصویرشان از ازل روی این دیوار‌ها بوده و حالا توی تن و روح خانه ریشه دوانده است. ربابه خانم خواهر یکی از 2شهید این خانه است. ذهنش یک انبار مهمات پر از خاطرات است. کافی است نام سید احمد و اسماعیل را بشنود، پرت می‌شود به روزهای دور و همه چیز را واو به واو تعریف می‌کند. انگار که همین دیروز اتفاق افتاده باشند. از 2شهید خانه برایمان می‌گوید، اینکه مادربزرگ، مادر، پسرخاله‌ها و دخترخاله‌ها همگی توی یک خانه کنار هم زندگی می‌کردند و همگی مثل خواهر و برادر بودند.
پایِ دوچرخه‌سوار پارالمپیکی در ده سالگی زیر ماشین جاماند!
میلی به ایستادن ندارد. ماجرای زندگی‌اش پر از رفتن است. رفتن و ادامه‌دادن آن هم با یک پا. پایی که سال‌ها پیش در ده‌سالگی طی حادثه‌ای تلخ، زیر یک ماشین سنگین جا می‌ماند. او روزها با پایی له شده روی تخت بیمارستان با مرگ دست و ‌پنجه نرم می‌کند تا جایی که سرانجام مجبور می‌شوند پای عفونت کرده و کرم‌خورده او را قطع کنند. این شاید آغاز ماجراجویی‌ها و تکاپوهای روح پرتلاطم «محمود میلی» باشد. ورزشکار دوچرخه‌سواری دنیادیده و سرد و گرم چشیده، با کوله‌باری از تجربه‌های تلخ و شیرین که سرانجام به‌عنوان یکی از 3نماینده ایران در رشته دوچرخه‌سواری به مسابقات پاراالمپیک آتن در سال2004 راه پیدا می‌کند. او اکنون خادم یار مسجد بقیه‌الله(عج) و از اهالی محله کارمندان است.
از کارآفرینی تا نخبه‌پروروی در مسجد چند منظوره طفلان مسلم
این یک مسجد معمولی نیست. منظورم از معمولی یعنی همان مسجدهایی که صبح، ظهر و شب نماز جماعتی در آن می‌خوانند، فوق فوقش کلاس قرآنی در آن برگزار می‌کنند و تمام. این را از صحبت‌های امام جماعت جوان و پرانرژی مسجد طفلان مسلم، محمدصادق دارائی در محله شهید معقول می‌فهمم. او معتقد است که فعالیت مسجد باید در راستای رفع نیاز محله باشد. مسجد طفلان مسلم هم چند زیرمجموعه دارد که کنار هم زیر لوای مسجد فعالیت می‌کنند. هیئت هفتگی، فعالیت فرهنگی و مذهبی، پایگاه بسیج، مرکز نیکوکاری شهید جهاندیده، دارالقرآن ولایت و... این مسجد از سال 1397 تبدیل شده به مکانی برای انعقاد فعالیت‌های خوب.
همسایگی با کتابخانه قزوینی «یگانه» را شاعر کرد
درست از کلاس هشتم ابتدایی سرودن شعر را شروع می‌کند. می‌گوید که فقط قالب مثنوی را دوست دارد و مضامین اشعارش هم بیشتر اخلاقی و تعلیمی هستند. چند بیتی را می‌خواند. آن‌قدر استخوان‌دار و قوی هستند که به‌سختی می‌توان باور کرد یک دختر هفده ساله آن‌ها را سروده باشد. گپ و گفتی با یگانه رضایی در کتابخانه آیت‌الله قزوینی در محله محمدآباد داشتیم. شاعر جوان همین محله که از کودکی عضو کتابخانه بوده است. او یکی از دلایل علاقه‌اش به کتاب، مطالعه و نوشتن را هم همین کتابخانه می‌داند. البته خانواده و مطالعه مستمر پدر و مادرش هم در ایجاد این علاقه نقش بسزایی داشتند.
هنر ما دیده‌نشدن است!
نقاش‌ها معمولا امضای خودشان را پای کار می‌زنند، مرمت‌کارها قسمتی را که مرمت کرده‌اند با رنگ و اشکال مختلف از بنای اصلی متمایز می‌کنند. خلاصه هر هنرمندی ردی از خودش را در اثرش به جا می‌گذارد، اما او می‌گوید: «هنر ما در دیده‌نشدن است، در فراموش شدن. جوری که انگار از ابتدا نه قالی آسیب دیده است و نه رفوگری آن را رفو کرده است.» او که می‌گویم منظورم «مجتبی راشدی» است. رفوگر خیابان چمن متولد1352 است و از 10 سالگی وارد این شغل شده است و الان با تجربه، قدیمی و کارکشته این کار محسوب می‌شود. هنرمندی که هم نقاشی می‌کشد و هم معرق‌کاری می‌کند اما رفوگری را هنر و پیشه اصلی خود می‌داند. پیشه پدری که با جان و دل آن را ادامه داده است. او که علاوه‌بر تسلطش در رفوگری، 2دستگاه هم در همین زمینه ساخته است، گپ و گفتی داشتیم تا از چم و خم این هنر مغفول مانده و کمتر شناخته شده سر در بیاوریم.
عزتمندی «عزتمند» با شکستن 1000سنگ
مشت‌های گره‌کرده‌اش را یکی‌یکی روی سنگ‌ها فرود می‌آورد و آن‌ها را تکه‌تکه می‌کند. زمان چندانی نمی‌گذرد که با هر مشتی که فرود می‌آورد، خون هم روی سنگ‌ها فواره می‌زند، اما او از حرکت نمی‌ایستد و تا آخرین سنگ ادامه می‌دهد. سنگ هزارم که شکسته می‌شود، سالن فرهنگ‌سرای غدیر می‌رود روی هوا. دخترها با چشمانی خیس از اشک شوق، چشم از استادشان برنمی‌دارند و او را تشویق می‌کنند.فاطمه عزتمند، نماینده سبک کیوکوشین‌ساکاماتو خراسان‌رضوی و مربی رزمی‌کار دختران محله پورسینا، چهارشنبه ٢٨مهرماه 1400 در سالن ورزشی فرهنگ‌سرای غدیر موفق به شکستن رکورد جهانی در رشته تمشیواری (هنر شکستن اجسام) شد.