مادر شهید مهدی کرمانی میگوید: بعداز شهادت مهدی، میگذاشتم خانه خالی شود؛ آن وقت میرفتم به اتاقی که توی آن صندوقچه لباسهای مهدی بود. لباسهایش را برمیداشتم و آنقدر گریه میکردم تا عقده دلم باز شود.
فرمانده گروهان، خبرِ قطعی شهادت محمدجواد را به من داد. به خانه برگشتم؛ ولی چیزی نگفتم. تصمیم گرفتم تا پیداشدن پیکر محمدجواد، از این موضوع چیزی به خانوادهام نگویم.
مجلس، مجلسِ خاطره گویی از آدمهایی بود که دو دهه پیش، رفتن را به ماندن ترجیح داده بودند و همین بهانه ماندگاری اسم و رسمشان شده بود.
علی بختی پدر شهید ان مدافع حرم، مصطفی و مجتبی بختی است. او از همان چهلم شهادت فرزندانش مصطفی و مجتبی بیمار شد و سه سکته مغزی را همان زمانی زد که داغدار شهادت دو فرزندش شد.
حاج اسماعیل روز حاجیها در سال۱۳۱۰ به دنیا آمده است؛ برای همین نامش را حاجاسماعیل گذاشتهاند. او در طرق به دنیا آمده و سالهاست که در همین محله سکونت دارد.
مادر شهید جواد رضایی میگوید: پسرم خواب دیده بود که سیدی با شال سبز آمده به محله ما و میخواهد کوچه سیو پنجمتری را به نامش بزند. لحظه خداحافظی خوابش را تعریف کرد و گفت اینبار به شهادت میرسد.
خانواده شهیدجاویدالاثر قاسم شیرعلینیا آخرین بار او را در فیلمی از اسرای خیبر دیدند، جوان برومندی که دست شکستهاش وبال گردنش بود و پای زخمیاش را روی زمین میکشید.