صدیقه دائمینژاد، مادر شهید ان دوران دفاع مقدس حمید و مجید نجفی، در جوار فرزندان شهیدش در خاک آرام گرفت. نوه مرحومه میگوید: فاصله شهادت عموهایم یکسال بود و این موضوع، ضربه بزرگی به مادربزرگم وارد کرد.
شهیدسیفالله درحالی به دنیا آمد که مادرش روزه بود، همین مسئله در زمان شهادتش هم اتفاق افتاد، در ماه رمضان سال ۶۴ با دهان روزه به شهادت رسید.
شهیدمحمدرضا خلیلزاده برای رفتن به جبهه مبلغی پول درخواست کرد که پدرش، چون میدانست برای ثبتنام در جبهه این پول را میخواهد، به او نداد. او هم با پولِ رنگ کردن دیوارهای خانه همسایه، هزینه سفرش را جور کرد.
مادر شهید قائمی هنوز هم لباسهای پسرش را درون ساکی که همراه همیشگی راه مشهد-کرمانشاهش بود، نگه میدارد. لباسهایش بعد از گذشت ۳۰ سال هنوز نو و اتوکشیده است.
شهید صابر زمانی هرسال تاسوعا و عاشورا را در حرم میگذراند و آن سال هم تاسوعا به همراه همسر و پسر دو سالهاش حرم رفته بودند؛ روز عاشورا، اما انگار میدانست قرار است اتفاقی بیفتد، تنهای تنها رفت.
خانواده میرزا مصطفی رضوی، از ابتدای شروع جنگ خودشان را وقف آن کردند تا در پایان با یک شهید و دو جانباز شناخته شوند.
مادر شهید علیاکبر اصغرزاده با گلایهای تلخ میپرسد: چطور بعداز ۳۰ سال حالا سراغمان را گرفتهاید؟ کسی دلنگران خانواده رزمندههایی نیست که شناسنامههایشان را دستکاری میکردند تا نوزدهساله به نظر برسند.