مادر شهید - صفحه 10

فکر نمی‏ کردم روزی عباسم را بی‌دست بیاورند
شهید عباسعلی دهقان در کوچه وحدت ۱۱ بزرگ شد، به مدرسه رفت و از همین جا بود که آسمانی شد، رفت و از خودش تنها یک قاب عکس سیاه و سفید در خانه پدری به یادگار گذاشت.
بی‌خداحافظی رفت تا نگویم: نرو
شهید عباسعلی غفوریان سیستانی آن روز‏ها سن و سالی نداشت؛ نه همسری داشت و نه دلبستگی به چیزی. فقط برای رضای خدا رفت و جانش را هم فدا کرد.
محمداحسان‌پور در اسارت جندالله به شهادت رسید
شهید محمد احسان‌پور سال ۸۶ به سربازی رفت. بعد از ماه‌ها برای دو هفته مرخصی رفت و از آن روز به بعد پدر ومادرش چشم به راه بازگشت او به خانه هستند. آنها می‌گویند که شهادت محمد باورمان نمی‌شود.
نهم دی‌۱۳۵۷ هفتمین روز شهادت فریدون بهارلو بود
فریدون بهارلو از شهدای انقلاب اسلامی در مشهد است. او دوست داشت درسش را ادامه دهد و ۴۰ روز پس از شهادتش، دعوت‌نامه دانشگاه انگلستان برای پذیرفته شدن او در رشته هتلداری به دست خانواده‌اش رسید.
تعبیر خواب نخستین شهید محله المهدی
مادر شهید جواد رضایی می‌گوید: پسرم خواب دیده بود که سیدی با شال سبز آمده به محله ما و می‌خواهد کوچه سی‌و پنج‌متری را به نامش بزند. لحظه خداحافظی خوابش را تعریف کرد و گفت این‌بار به شهادت می‌رسد.
نوجوان محله امام‌رضا(ع)، شهید عملیات کربلای5 شد
طاهره آینه‌دار، مادر شهید غلامرضا ابراهیمی تعریف می‌کند: بیرون از خانه بودم که گفتند چند نفر برای دیدنت آمده‌اند. قلبم گواهی می‌داد که آمده‌اند خبر شهادت پسرم را بدهند. هنگامی‌که وارد خانه شدم پرسیدم «غلامرضایم شهید شده؟»
سه شهید خانواده شعرباف زینت‌بخش ورودی مشهد شده است
چندوقتی است که تصویر سه شهید خانواده شعرباف در ورودی مشهد، زینت‌بخش این شهر شهیدپرور است و قصه زندگی و شهادت هرکدام از آن تمثال‌ها در آن بنر بزرگ، روایتی خواندنی و پردرس دارد.