مهدی سیدی مینویسد: «این روستا در حاشیه شمال شهر مشهد و جوار موقوفات آستانقدس واقع بود. چون صحرایی موقوفه نبوده، نامش در وقفنامهها نیامده و قدمتش نامعلوم است».
محمود خادمالخمسه میگوید: یکربع به غروب آفتاب بود و هنوز نماز ظهر را نخوانده بودیم و دنبال امام (ره) میدویدیم. بعد فهمیدیم امام (ره) رفتهاند به مدرسه علوی.
رضا صادقی میگوید: بسیاری از حسینیههای مشهد، دستخوش تغییر و معاصرسازی شدهاند. اما این تکیه با اینکه ۱۵۰ سال قدمت دارد، ساختار اصلیاش حفظ شده است که آن را بسیار خاص میکند.
اینجا درکنار نماز و دعا و نیایش، مباحثه داشتیم، مسابقه اجرا شد، تفریح و سرگرمی و بازی هم برقرار بود. این برنامهها، اعتکاف معنوی پرخاطرهای را برای ما رقم زد، به ویژه که همه بچههای سمپادی و نخبه بودند.
خادم تکیه که از خاندان اقوامشکوهی است، میگوید: «این ساختمان اصلا در نداشت و دورتادور غرفهها به یکدیگر راه داشت که مردم مینشستند پشت در حسینیه حصیر و پلاس میانداختیم تا روضهخوانی را بشنوند».
از ۲۱ هزارو ۶۰۰ مترمربع فرش دستبافت که در رواقهای حرممطهر پهن شدهاند، رواق امامخمینی (ره) با ۴ هزارو ۷۳۳ مترمربع فرش دستبافت، بیشترین مساحت فرششده را در میان رواقها به خود اختصاص داده است.
در مزرعه سمزقند، کارگاههای دباغی، رونق فراوان داشت که بیشترشان موقوفه آستانقدس بود و بهاجاره دراختیار صاحبان این شغل قرار میگرفت.