در میان مزارعی که آب قنات آنها، ناجی تشنگان مشهدی میشد، نام مزرعه «سَرده» از جایگاه ویژهای برخوردار است؛ هرچندکه در گذر تاریخ، این نام تحتتأثیر نام مزارع بزرگ اطراف خودش، مانند «سعدآباد»، قرار گرفت.
محله آبکوه به احتمال زیاد باید همان «کاریز لبِ کوهی» نام برده شده در وقفنامه گوهرشاد، باشد. زمینهای این روستا، چون از رودخانه بند گلستان و بازه طلخان مشروب میشده، به اراضی آبِ کوهی و بعدها به آبکوه شهرت یافته است. قلعه آبکوه از موقوفات قدیمی آستان قدس رضوی است.
![محله آبکوه](/files/fa/tags/43/26515_870.jpg)
حمید صداقت میگوید: پنجشش سال قبل به این فکر کردیم کاری برای درگذشتگانمان انجام دهیم؛ تصمیم گرفتیم عکسهایشان را روی دیوار حسینیه نصب کنیم. برای گرفتن عکسها خانهبهخانه رفتیم تا از خانوادههایشان عکس بگیریم.
حاج محمد جلایریخیابانی تعریف میکند: قدیم مثل الان پول دست مردم نبود. پدرم برای اینکه حسابش درست باشد، پول حلبی با اسم خودش درست کرده بود.
خانه پدریام چهارراه عامل بود. آنجا برق و نفت بود، اما قلعه آبکوه هنوز نه برقی داشت و نه نفت در آن به فراوانی شهر بود. هیزم بود و کبریت. ما تا سالها روی آتش غذا درست میکردیم تا کمکم چراغ نفتی گرفتیم.
سیدقاسم حسینی معروف به «سید آسیابان» آخرین آسیابان زنده محله آبکوه است. او گذشتهای را به خاطر میآورد که سنگ بیشتر آسیابها با نیروی حیواناتی مثل الاغ و گاو یا با نیروی آب به حرکت درمیآمد.
حاجمحمدمحسن طیرانی، عطارزادهای است که علم طبابت را از پدرش، حاج احمد و او از پدر و پدربزرگش، ملاعلی و ملااحمد عطار آموخته است.بناست خاندان طیرانی فرمولهای ترکیبات تجویزی پدربزرگشان را گردآوری کنند.
سیدعلیرضا طالبیان میگوید: تعداد لباسهای توزیعشده در اولین سال زیاد نبود، اما در سالهای بعد بیشتر شد، سال گذشته، نزدیک به هزار دست لباس شامل لباس گرم، چادر و... بین خانوادههای نیازمند توزیع کردیم.