حمید صنعتی که مغازه بزرگی از لوازم قنادی دارد میگوید: «کرونا که آمد برگزاری جشنها و مهمانیها هم بسیار کمرنگ شد. اکنون کمتر کسی است که برای تهیه وسایل قنادی به ما مراجعه میکند. در گذشته مدرسهها و ادارهها هم برای برگزاری مراسمهای مختلف و تهیه وسایلی مانند لیوان و ظروف یکبار مصرف نزد ما میآمدند. اکنون از آنها هم خبری نیست.
محله آبکوه به احتمال زیاد باید همان «کاریز لبِ کوهی» نام برده شده در وقفنامه گوهرشاد، باشد. زمینهای این روستا، چون از رودخانه بند گلستان و بازه طلخان مشروب میشده، به اراضی آبِ کوهی و بعدها به آبکوه شهرت یافته است. قلعه آبکوه از موقوفات قدیمی آستان قدس رضوی است.

کوچه شهید صادقی6 در محله آبکوه یکی از قدیمیترین کوچههای منطقه است. در گذشته این کوچه به کوچه اصلی محله آبکوه - سعدآباد معروف بود. خانههای 500متری آن اکنون یا کوچک شده و یا تخریب شده است و تنها درختان توت حیاطشان به جا مانده است. رسم نیک آن دوران جمعآوری توت و گذاشتن آن در ظرفی به همراه گلهای محمدی و بردن آن نزد همسایگان بوده است.
قدمت قلعه آبکوه طبق کتاب «روزی، روزگاری آبکوه» از علی دشتبان به ۴۰۰ سال قبل میرسد که البته عدهای از قدیمیهای محل قدمت آن را به بیش از هزار سال نسبت میدهند.قلعه قدیمی آبکوه را در ابتدا چهاربرجی مینامیدند و دلیل آن داشتن ۴ برج بلند در اطراف روستا بوده است. این قلعه شامل ۳ محدوده قلعه کهنه، آبکوه و سعدآباد بوده است. قلعه کهنه محدوده چهاربرجی قدیم است و در قسمت غرب قلعه آبکوه فعلی قرار داشته که مردم پس از خرابشدن قلعه نام آن را قلعه کهنه گذاشتند.
محمدجواد گازرانی میگوید: شغل ما متکی بر دستگاه و شناخت درست آن است. اصلی که متأسفانه بیشتر کاسبان به آن توجهی ندارند. همین امر رقابت را زیاد کرده و ما در یک راسته خیابان با تعدد این شغل رو به رو هستیم. اینکار گرچه در یک مغازه انجام میشود اما کاری تولیدی است و نیاز به تخصص دارد. بیشتر کتابهایی که در بازار وجود دارد نیز غیراستاندارد و غیرعلمی است. در حالیکه آشنایی و کار با دستگاهها درصد ضرر را کاهش میدهد و به سود میافزاید.
حمام ساعت نداشت و خیلیها بدون اینکه برایشان اهمیتی داشته باشد تمام ساعات روز را در حمام میماندند، اما سالها بعد وقتی پدرم به رحمت خدا رفته بود، بعضی آمدند و گفتند از ما راضی باشید که گاهی آب بیشتری استفاده کردیم و حواسمان نبوده که هزینه آن را پرداخت کنیم.
الهام صمدی مقدم میگوید: سال ۹۷ در یک ورکشاپ که در تهران برگزار شد شرکت کردم. در آنجا یک پته از دوران زند به نمایش گذاشته شده و توضیحاتی درباره آن ارائه شد. من از آن کار عکس گرفتم. وقتی به مشهد برگشتم همان عکسها را در کامپیوتر قرار دادم، صفحه را بزرگ کرده و تمام ابعاد کار را به دست آوردم و سپس روی پارچه اجرا کردم. در نهایت توانستم آن را روی پارچه انجام دهم. کار سادهای نبود، اما توانستم آن را انجام دهم و اینگونه موفق شدم کار پته دوره زند را احیا کرده و به خاطر همان کار که طرح چهاربته بود نشان ملی کیفیت و اصالت کالا را دریافت کنم
وضعیت حجاب در جامعهمان چندان خوب نیست. دلیل آن هم به خودمان برمیگردد. خانوادهها نباید به فرزندانشان سفت و سخت بگیرند چون در نهایت، بچهها را بیشتر از حجاب دور میکنند. زمانی که ما چادرهای رنگی و طرحدار را برای بچهها تولید کردیم، بعضیها مخالفت میکردند، اما ما هدفمان این بود که کودک از حجاب زده نشود زیرا هیچکس در فطرت خود از حجاب گریزان نیست، اما شاید آنطور که باید در این زمینه فرهنگسازی نشده است. ما اینجا با خیلی از بانوانی برخورد داشتهایم که غیرچادری هستند اما وقتی وجهه حجاب و مدلهای متنوع را میبینند، استقبال میکنند.