علی انوریان یزدی ماجرای گرفتن نقش در سریال نوروز را اینطور تعریف میکند: یک روز عصر یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت علی مسعودی میخواهد در مشهد سریال بسازد برای تست بیا. روز بعد قبل از رفتن پیش علی اول به حرم رفتم. به امام رضا(ع)گفتم خودت میدانی چقدر دلم میخواهد این کار را بگیرم. خودت میدانی علی مسعودی سختگیر است و اگر بازی بلد نباشم ردم میکند خودت کارم را درست کن. از همانجا پیش علی رفتم. تا من را دید گفت تو نیازی به تست نداری تعریفت را خیلی شنیدهام. فقط بیا با من عکس بگیر میخواهم برای رضا عطاران بفرستم. آنجا بود که فهمیدم رضا سفارشم را کرده است.
اگر چهره یا سن و سالش را نمی دیدیم گفتن اینکه فقط 17سال دارد برای ما نیز جای تعجب داشت، با دقت و وسواس زیاد از کلمات استفاده می کند و حواسش کامل جمع است که پاسخ هر سؤالی را باید چگونه بدهد، چهار سال کار کردن به عنوان مجری رادیو به او یاد داده که صحبتش را به موقع تمام کند و از زیاده گویی بپرهیزد. سیده محدثه شفیع زاده نوجوان محله 17شهریور است که با وجود سن کم، تجربه اجرای رادیویی در صدای خراسان و رادیو ملی زیارت و همچنین اجرای روی صحنه را دارد.
سارا الهی 32سال دارد و ساکن محله امام رضا(ع) است. از کودکی به نوازندگی علاقه داشته و همین موضوع سبب شده است که به سمت آموختن ساز پایه پیانو برود. او برای اولین بار در هشتسالگی مقابل پیانو قرار میگیرد و از آن روز تا به حالا آموختن و نواختن این ساز را ادامه داده است. الهی در این مدت 5کتاب در زمینه موسیقی تدوین و تألیف کرده است. همچنین آلبوم بیکلامی به نام «پرواز خیالانگیز» را تنظیم و منتشر کرده است.
همه چیز از انتخابات شورای اسلامی شهر تربت حیدریه در سال92 آغاز شد. من چراغ خاموش در انتخابات کاندیدا شدم. تنها ابزار تبلیغاتیام در این انتخابات، یک فیلم کوتاه بود که در قالب یک سیدی تبلیغاتی بین شهروندان توزیع شد، این سیدی تبلیغاتی که در قالب یک کار هنری تولید و بهطور زیبایی تدوین شده بود، به دست محسن وکیلی یکی از تهیهکنندگان زحمتکش صدا و سیما ی مرکز خراسان رضوی رسیده بود که از من دعوت کردند که برای مجریگری در برنامه زنده امتحان بدهم.
با آنکه فقط 13سال دارد، اما فصیح و مسلط به کلمهها و واژهها صحبت میکند. صدای دلنشین و گرمی دارد، آنقدر خوشبیان است که دلمان نمیخواهد صحبتکردنش را قطع کنیم. سراسر شور و انرژی است و از آینده و آرزوهایی که دارد میگوید. او که 3سال پیش میخواست بازیگر شود، اکنون گوینده نمایشنامه است.
گیشه از قدیم یکی از آرزوهای دیرینه ما هنرمندان تئاتر بوده است. همیشه با خودمان فکر میکردیم آیا میشود در مشهد هم گیشهای داشته باشیم و تماشاگران در صف انتظار برای تهیه بلیت بایستند! در گذشته اصلا گیشهای نبود، حتی با کارت دعوت هم بهزور افراد را جمع میکردیم، اما حالا شرایط تغییر کرده است، شنیدهام برخی نمایشها بیش از 250میلیونتومان هم فروش رفتهاند که اتفاق بسیار نادر و مبارکی برای تئاتر است.
فکر میکردم صدا و سیما فقط من را کم دارد و ورود به این سازمان راحت است و حتما من را قبول میکنند! با همین فکر یک روز به خیابان نوفل لوشاتو و سازمان صدا و سیما میرود و از آنها میخواهد به عنوان مجری با او همکاری کنند! آنجا از او میخواهند ابتدا کلاسهای این حرفه را بگذراند و به او کلاسهای گویندگی باشگاه خبرنگاران جوان را پیشنهاد میدهند. یگانه به همراه مادرش در کلاسهای این باشگاه ثبتنام می کند. بعد از اتمام این دوره با پاتوق گویندگی مشهد هنرمند آشنا میشود و از این دورهمی دوستانه درسهای زیادی میآموزد.