علیاکبر اسدی که خودش متولد روستایی در تربت حیدریه است، در دوران کاریاش به گزارشگر دهکده معروف شده بود.
لشکر خراسان با خرید و نصب یک دستگاه فرستنده رادیویی، اتفاق تازهای را برای مشهد رقم میزند و رادیولشکر ۱۹ شهریور ۱۳۲۸ افتتاح میشود.
امیر هادیزاده زرگر ۶۳ سال دارد. او پیش از آنکه چهره معروفی باشد، صدای آشنایی دارد. خراسانیها سالهاست که برنامههای طنز او را از رادیو خراسان دنبال میکنند.
احمد قربانی، یکی از هنرمندان مشهدی، همسایه ما در محله صیاد شیرازی است؛ هنرمندی که شاید صدایش را بارها و بارها از رادیوخراسان یا شبکههای مختلف استانی و ملی شنیده باشید.
سیبچه را از سالها قبل میشناسم و گاه و بیگاه داستانهایش را از قاب تلویزیون دنبال میکردم. مرد ساده میانسالی که با رفتار و گفتاری خودمانی از جنس مردم کوچه و بازار موضوعهای اجتماعی خرد و کلان را در قالب طنز به ما گوشزد میکرد. حالا هر جای دیگر در برنامهها و آیتمهای مختلف که او را میبینم باز با همان نام سیبچه میشناسم و همان آدم ساده و بیغل و غش برایم تداعی میشود.
باوجود تصورم قرار مصاحبهمان در یک لوکیشن هنری نیست و کلاس درس یک مدرسه رسانهای محل صحبت ماست.
در حوزه که درس میخواندم موضوع ادیان و مذاهب مرا به فکر فروبرد، یک حوزوی میتواند کاری فراتر و ماندگارتر از وظایف منبر و سخنرانی انجام دهد. روزها و ساعتها فکر میکردم، اینکه در منبر و سخنرانیها داریم مسیری تکراری را پیش میرویم، آن هم در شرایطی که دشمن با جدیدترین روشها حمله میکند و مقابله با روشهای سنتی جواب نمیدهد و قادر به مقابله با آن نیستیم.دنبال ایدهای بودم که بتوانم کارم را بهتر انجام دهم. برای حل دغدغههای تلنبار شده در ذهن با آدمهای مختلف حرف میزدم و راهکار میخواستم. هرچه جلوتر میرفتم مصممتر میشدم که با توجه به ناهنجاریهای پیشروی نسل جدید باید کاری انجام داد. میدانستم باید از بچهها شروع کرد.
فاطمه رادمرد، مجری خوشخلقی است که با تسلط کارش را اجرا میکند. آنقدر ذوق و اشتیاق برای صحبتکردن دارد که خستگی را از تن شنونده بگیرد. اعتقاد دارد: اجرای رو در رو خیلی مؤثرتر است چون با زبان دست و اشاره میشود حرف زد اما در گویندگی خبر رادیو، فقط صداست که باید همه حس را منتقل کند. لازمه کارش این است که بتواند سریع با آدمها ارتباط بگیرد و این مردمدوستی حلاوتی در زندگیاش دارد که خستگیهای اجرا را میگیرد.