تاریخ شفاهی

 خاندان افشارلاهوری؛ فرمانروایان دلاور «نادر» و خیاطان هنرمند کنسولگری
افشار لاهوری‌ها کسانی بودند که با شمشیر زدن و نشان دادن شجاعت، خودشان را به نادرشاه اثبات کردند و شدند فرمانروای قندهار و کابل، اما همه هنر آن‌ها دلاوری و جنگاوری نبود. آن‌ها بعد از مدتی از بخش غربی خراسان بزرگ (افغانستان کنونی) مهاجرت کردند و به بخش شرقی آمدند و سال۱۲۸۱ هجری‌شمسی در چهارباغ مشهد ساکن شدند. هنر خیاطی به کمکشان آمد و یکی از پسران اکبرخان به نام محمد ابراهیم، خیاط کنسولگری شد که همگان او را به نام «ابراهیم‌خان خیاط» می‌شناختند.
پسیان، سیاوش خراسان بود
فریده پسیان، تنها بازمانده خاندان پسیان در مشهد، نوه برادر کلنل محمدتقی‌خان پسیان است که ۲۷ سال پس از شهادت عموی پدرش به‌دنیا آمده، اما ازآنجاکه همیشه پایِ ثابتِ خاطره‌گویی بزرگان فامیل بوده است، این روز‌ها با اینکه حدود یک قرن از شهادت کلنل پسیان می‌گذرد، می‌تواند زبان خاندانش در بیان شرح حالشان باشد. او پسیان را «سیاوش خراسان» توصیف می‌کند و می‌گوید: عموی بزرگم، محمدتقی، دومین فرزند یاور محمدباقر عنایت‌السلطان، بود که مثل خیلی از مردان خاندان پسیان وارد نظام شد. او تا سال ۱۲۹۶ در ایران بود، اما پس از این تاریخ ازآنجاکه در یکی از درگیری‌هایش با قوای روس مجروح شده بود، برای معالجه راهی آلمان شد.
در جستجوی هویت بولوار توس تا زیر زمین
نزدیک به 700برگه که هر کدامشان بخشی از تاریخ مشهدقلی و حتی شهرمان است در جعبه مهمات روی هم ریخته شده است: نزدیک به 5سال است از اسناد قدیمی گرفته تا سماور و ظروف قدیمی را از پستوها و زیرزمین‌ها جمع کرده‌ایم. در این بین هر عکس را که از دفاع مقدس پیدا کردیم به بنیاد حفظ آثار تحویل دادیم تا اسکن کرده و از آن به عنوان تاریخ جنگ حفاظت کند. اما هنوز نتوانسته‌ایم با کل اسناد کار خاصی انجام بدهیم. این بخشی از روایت محمود جنگی درباره هویت محله است.
خاطراتی با طعم فرنی و نان قندی
حسین خانپور فرنی پز هفتاد و سه ساله کوچه «مشاق» از دوره کودکی سروکارش با شیر و شکر و آرد و نان قندی گرده خورده است. او فرنی‌پزی را از پدرش حاج محمدتقی به ارث برده و حالا در خیابان امام خمینی (ره) جزو آخرین بازماندگان این شغل است و کام مردم را شیرین می‌کند. حسین سال 1327 در محله جنت یا همان خیابان امام خمینی (ره) به دنیا می‌آید و از همان کودکی با نگاه به دستان پدر با نحوه پخت فرنی آشنا می‌شود.
کوچه‌ای به یاد وزیر سلجوقیان
همه خیابان آیت‌الله شیرازی4 را با نام چهارباغ می‌شناسند؛ که اولین کوچه آن به نام مؤسسش، خواجه نظام‌الملک طوسی وزیر سلجوقیان است.
چهاربرج؛ ایستگاه اول گردشگری توس
سید عباس رضوی با اشاره به اینکه قرارگرفتن محله چهاربرج بر سر راه گردشگران داخلی و گردشگران خارجی مجموعه آرامگاه فردوسی به آن موقعیت گردشگری برجسته‌ای داده و در سالیان اخیر به عنوان قطب گردشگری منطقه معرفی شده است، می‌گوید: «عمارت اربابی» با معماری اواخر قاجار و اوایل دوره پهلوی، «یخدان قدیمی چهاربرج» با قدمت دویست ساله، «انبارهای قدیمی غلات»، «موزه هنرهای پهلوانی شه لافتی» و «خانه‌های بوم‌گردی» متعدد در کنار تفرجگاه‌ها، باغات و آب و هوای مطبوع روستا موقعیت ویژه گردشگری را به روستای چهاربرج بخشیده است.
من در تظاهرات بودم و پدرم در گارد شاه!
علی پیراسته هم‌زمان با قیام مردمی به گروه‌های انقلاب می‌پیوندد و در جریان انقلاب سعی و تلاش زیادی دارد که پدرش را جذب نیرو‌های انقلاب کند. او می‌گوید: من تنها پسر خانواده بودم و پدرم برای زندگی و آینده‌ام برنامه‌های زیادی داشت، اما از طرف دیگر من با روحیه مذهبی و انقلابی بزرگ شده بودم. اوج تناقض اینجاست که من در حال پخش اعلامیه بودم و در تظاهرات شرکت می‌کردم، درحالی که پدرم به عنوان یک ارتشی وظیفه حفاظت از باغ ملک‌آباد را برعهده داشت. گاهی اوقات که فرصت حرف‌زدن با پدر را پیدا می‌کردم، از جریان وقایع انقلاب برای پدرم و اینکه همکاران او چگونه انقلابیون را به گلوله می‌بندند، صحبت می‌کردم، پدرم با ناراحتی می‌گفت: «پسر جان ما داریم نون شاه را می‌خوریم، باید به این روزی احترام بگذاریم»