
روایتهای دهه شصتی از بازی در محله المهدی
عباس عباسزاده از کودکی در محله المهدی بزرگ شده است. پدرش این خانه را اواخر سال۵۹ خرید و عباس و برادرهایش در همین خانه متولد و بزرگ شدند. بعد ازدواج هم در همین محله، زندگی جدیدشان را شروع کردهاند.
او از آن فوتبالیهای تند و تیز است که اغلب خاطراتش هم بر محور فوتبال در کوچهپسکوچههای محله در دهه۶۰ میچرخد. به گوشهوکنار محله المهدی که نگاه میکند، کودکی خودش و پیشرفت محلهاش را به خاطر میآورد. زمانیکه او در این معابر بازی میکرد، هنوز خاکی بودند و خانهها یکیدرمیان ساخته شده بود.
چهار برادر دارم که همگی اهل فوتبال هستیم. کوچک که بودیم، بهمحض اینکه مادر و پدرم از خانه بیرون میرفتند، جورابهای زمستانی را توی هم فرو کرده و یک توپ فوتبال درست میکردیم. دروازهای با بالش، در دو طرف سالن خانه درست میکردیم و پنجنفری، خانه را میگذاشتیم روی سرمان. تابستانها هم حیاط خانه و درختها از دستمان امان نداشتند، بس که با توپ به در و دیوار و درختها میکوبیدیم.
با بچههای محله، در خیابان «شصتمتری» بازی میکردیم که حالا خیابان شهیداصلانی است. آن موقع خیابانی خاکی بود که ماشینی از آن عبور نمیکرد. در یکی از همین بازیها بود که متوجه آمدن موتوری از پشت سرم نشدم. در یک لحظه که آمدم توپ را شوت کنم، به موتور برخوردم و بیهوش شدم. بچهها من را به کنار زمین بردند و آب به صورتم زدند تا حالم جا آمد.
در حاشیه خیابان اصلی، روبهروی خانه یکی از همسایهها، گــودالی پنجاهشصتسانتی بود. در عالم کودکی تصور میکردم میتوانم در آن گودال برای خودم خانه بسازم. دوروبر را گشتم و چند آجر شکسته و نصفهنیمه پیدا کردم. دور گودال را آجر چیدم. از خستگی همانجا خوابم برد. نمیدانم چقدر زمان گذشته بود که پسر همسایهمان، من را در آن وضعیت دید و بیدارم کرد.
یکی دیگر از جاهایی که در آن بازی میکردیم، کالی بود که در حال حاضر در خیابان شهیداصلانی۲ قرار دارد. پلخمون (تیروکمان) درست میکردیم و به کال میرفتیم. آنجا پر از گنجشک یا به قول خودمان چُغوک بود. یکبار تیرم به چغوکی خورد. فوری آن را حلال کردیم و به همراه برادرم، پرهایش را کندیم و روی آتش کباب کردیم.
بخشی از خیابان قائم۱۰ که در حال حاضر تبدیل به سالن ورزشی حافظ شده است، زمینی رهاشده بود. این زمین بین دو مدرسه ابتدایی پسرانه و راهنمایی دخترانه قرار داشت. تیم ما در آن زمین تمرین میکرد. مسابقههای فوتبالمان را هم در این زمین برگزار میکردیم. اسم تیم ما پرسپولیس بود. بارها با این تیم، قهرمان مسابقات مدارس محلهمان شدیم.
در خیابان شهیداصلانی۴ حسینیه امامجعفرصادق (ع) قرار دارد. این حسینیه سال۱۳۶۶ تأسیس شد و ما از همان ابتدا با بچههای محله و برادرانم به آنجا رفتوآمد داشتیم. هنوز هم در این حسینیه فعالیت میکنیم. چندسال است اگر غذایی در حسینیه اضافه بیاید، با خیریههایی که میشناسیم، تماس میگیرم تا غذاها را به دست نیازمندان برسانند.
* این گزارش سهشنبه ۴ شهریورماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۲۵ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.