منطقه ۴

منطقه ۴

پاتوق طلبه‌های مشهد

محله طلاب از معروف‌ترین محله‌های منطقه ۴ است که بسیاری نام منطقه را به این محله می‌شناسند. پیشینه نام‌گذاری این محله به سکونت طلبه‌های مشهدی در طلاب برمی‌گردد. محله تلگرد در منطقه ۴ قطب جاروبافی مشهد است. بسیاری از شهروندان این محله، جاروبافی را از بزرگان خود به ارث برده‌اند و امروزه جارو‌های تولیدی‌شان را به گوشه‌وکنار ایران می‌فرستند. یکی‌دیگر از محصولات تولیدی این منطقه کیف است. خیابان‌های «وحید» و «شهید حسینی‌محراب»، بورس تولید کیف است و بسیاری از زائران این خیابان را برای خرید کیف انتخاب می‌کنند. بازار خطی شهید مفتح، بازار مانتو ایثار، مجتمع تجاری فردوسی، بازار طلا و جواهر و... از جمله بازار‌های منطقه ۴ است که مشتریان پروپا‌قرصی از گوشه‌وکنار ایران و جهان دارد. گلشور، قدیمی‌ترین گورستان عمومی مشهد، که امروز بوستان بهشت بر روی آن قرار گرفته است، در این منطقه قرار دارد. بیشترین جمعیت این منطقه در بافت کم‌برخوردار ساکن‌اند، بافتی که حاشیه شهر محسوب می‌شود. منطقه چهار شهرداری مشهد سال ۱۳۷۳ تاسیس شده است و در مساحت ۱۳۴۲ هکتاری آن ۲۶۲ هزار نفر زندگی می‌کنند.

انجمن «دُر دری»؛ خانه مودت شاعران افغانستانی و ایرانی
25سال است که شاعران و نویسندگان ایرانی و افغانستانی در انجمن «دُر دری» دست برادری داده اند و اینجا پاتوق مهربانی و تراوش شعر میان دو فرهنگی شده است که خیلی به هم نزدیک اند. هنوز مکان انجمن استیجاری است و هر سال دغدغه سرپناه دارند، اما تخصص ادبی، بسیاری از ایرانیان و افغانستانی های اهل ادب و شعر را در کنار هم قرار داده است. اینجا سرای امن شعر است.
روایت زائران اربعین؛ حدیث پاک بازی در خاک مطهر
گرمای هوا 40 درجه بود و لباس به تنمان می‌چسبید. یک مسیر را برای نظافت مشخص کرده بودند و در قالب چند شیفت خدمتگزاری می‌کردیم. اصلا تعارف نیست. این همه محبت را یکجا ندیده بودم. وقتی دیگران را می‌دیدم که با چه ذوق و شوقی دارند به زائر امام حسین(ع) خدمت می‌کنند، شرمنده می‌شدم. کف پای خیلی از زائرها آبله و تاول بسته بود اما می‌گویند عشق که باشد، حریف همه چیز می‌شود. فقط عشق این معجزه را می‌کند. هیچ‌کدام دوست نداشتیم زمان خدمت به پایان برسد.
 ابرار، خیابان استخر شهید قربانی
وارد پنجتن 48 که بشوید،‌ در شهید قربانی3 به خیابان ابرار می‌رسید، این خیابان بخشی از محله شهید قربانی است و روزگاری در آن گندم،‌ جو و جارو کشت می‌شده است. این محدوده در گذشته روستامانند بوده و آب و برق و گاز نداشته است. گفته می‌شود آب این خیابان در گذشته نه‌چندان دور مالک شخصی داشته و از اهالی بر حسب میزان مصرف پول می‌گرفته است. خیابان ابرار در کنار همه مجموعه‌های فرهنگی‌ای که دارد، ‌از آذرماه امسال صاحب تنها مجموعه‌ آبی منطقه4 می‌شود.
مونا پیشتاز در نقالی
مونا لوخی متولد 1389 و ساکن محله شهید قربانی است و دبستان غیردولتی شکوفه‌های انتظار درس می‌خواند. او یک برادر دارد که پنج سال از خودش بزرگ‌تر است و در رشته‌ مکاترونیک هنرستان مشغول تحصیل است. هم‌چنین دو خواهر دوقلو دارد که پنج سال از خودش کوچک‌ترند. می‌گوید: «عاشق شعر خواندن هستم و این عشق سبب شده است در نقالی هم موفق باشم. معلم‌ها هم بی‌تأثیر نیستند. خانم بیات، معلممان، هم تشویقم کرد تا در مسابقات در رشته نقالی شرکت کنم.»
احیای عصر استعدادیابی
نه‌تنها زیرزمین کیف‌دوزی سید در نقطه شروع خیابان وحید، که همه کارگاه‌های این محدوده و بازارهای اطراف در تابستان‌های بلند یک جور کلاس تعلیمی بود برای آن‌هایی که در این سه ماه افسانه‌ای، می‌خواستند خرج یک سال تحصیلشان را به دست بیاورند، دانش‌آموزانی که فصل کیف و کتاب برایشان به پایان رسیده بود و به میدان کار آمده بودند. کارگاه‌ها محل استعدادیابی به حساب می‌آمد. یکی نجاری دوست داشت، یکی تعمیرات لوازم برقی. بعضی‌ها هم عاشق معماری بودند و کار بنایی را با جان و دل انجام می‌دادند.
همراهی آسیه‌خانم با اجاره‌نشین‌هایش
«همسایه‌به‌همسایه» بخش جدیدی است که در آینده درباره آن بیشتر در مشهدچهره خواهید خواند. برای نوشتن این بخش به سراغ شما در هر گوشه از شهر می‌آییم و از نام همسایه خوبتان می‌پرسیم. در اولین قدم،‌ به محله وحید رفتیم. برای پیدا کردن همسایه خوب، از یک روضه خانگی در خیابان وحید15 شروع کردیم، از همان خانه‌های قدیمی و کوچکی که مساحت زیادی ندارند و زن‌ها تا لب پرده‌های سفید پشت پنجره‌ها، زیر طاقچه‌های گچی، کیپ‌به‌کیپ هم نشسته‌اند. از بودن بین این همه همسایه در دو اتاق کوچک حس خوبی داشتیم.
مجموعه شهید اشرفی اصفهانی،کانونی برای همه فصول
برای هرکس با هر علاقه و استعدادی که دارد، در کانون شهید اشرفی اصفهانی محله گلشور شرایط یادگیری فراهم است. شکل‌گیری این مجموعه که مثل خیلی از مجموعه‌های دیگر در روزهای نخست امکانات چندانی نداشت، به سال 1384 برمی‌گردد. بچه‌های کانون مجبور بودند جلسات کوچک و مختصرشان را هر جایی که ممکن است برگزار کنند. سال‌های سال زمان برد تا در قالب مجموعه فرهنگی و هنری متبلور شود.