حسین طلوع صادقزاده میگوید: کارگاه قالیباف ی پدرم در خانه بود و ما بچهها باید همگی به او کمک میکردیم. من تا سال چهارم دبیرستان نصف روز قالیباف ی میکردم و نصف روز مدرسه بودم.
بین چند انبار ضایعاتی، پلاک ۷۷ دنیای دیگری است. دیدن آن همه گل و گلدان که رنگ سبز روستا را روی آن پاشیدهاند، رؤیایی مبهوتکننده است و پایمان را سست میکند.
قرارگرفتن توس درزمره مراکز قالیبافی ایران، حاصل تلاش بیبیربابه تقویشاندیزی معروف به بیبی شاه حسینی و همسرش بوده است.
علاقه نوجوان محله گلشور به قالیبافی، بعد از شرکت در جشنواره دانشآموزی بیشتر شد.
این چهار پیرمرد، با کولهباری از تجربه حالا به این نقطه رسیدهاند، به این کارگاه کوچک بیستمتری و یک دار قالی.
قالیبافی مشهد بعد از صفویه تا اواسط دوره قاجاریه، یک مرحله از رکود را پشتسر میگذارد و تا سال ۱۲۸۴ خورشیدی از صنایع مهم صادراتی مشهد بهشمار میرود.
ابراهیم رضوانی وقتی به مشهد آمد، در کوچهای به نام ادیب صابر ساکن شد؛ این استاد قالیبافی از تبریز به مشهد آمده و با حدود چهلدستگاه کارگاه بزرگی راه انداخته بود.






