در مشهد نیز بین سناباد و نوغان و در همسایگی حرم مطهر بازاری شکل گرفته بود که در آن بیش از 10سرا و راسته با تنوع شغلی فراوانی همچون بزازی و پارچهفروشی، قهوهخانه و رستوران، شیرینیفروشی، طلا و نقرهفروشی، کلاهدوزی، کفاشی، نانوایی، پوستینفروشی، عطاری، ترهبار، خرازی، بلورفروشی، بافندگی، صنایعدستی، زعفرانفروشی، آهنگری، رنگرزی و... وجود داشت. این بازار بزرگ قدیمی در دورههای مختلف تخریب شد، اما بخش کوچکی از آن با نام بازار فرش مشهد بهجای مانده است.
هاجر طاهریمقدم هنرمند قالی باف محله سیس آباد متولد سال1355 است. او از همان هفتهشتسالگی کنار مادرش پای دار بوده و این هنر را از مادرش به ارث برده است. خانم طاهری مقدم آن قدر در کارش مهارت دارد که بدون دست کشیدن روی قالی، تعداد گرههای قالی را تشخیص میدهد. طرحهای قالی را از بر، رج به رج میبافد و با هنرش کمک خرج خانواده است.
فاطمه نیازی یکی از دانشآموختگان رشته صنایع دستی(گرایش فرش) هنرستان فنی و حرفهای راهنور واقع در بولوار شاهنامه است. او که درحال حاضر 18سال دارد و چندین بار در رشتههای «بافت فرش» و «بافت زیلو» عناوین برتر استان و کشور را از آن خود کرده است، میگوید: آرزو دارم با راهاندازی کارگاه قالیبافی حامی زنان آسیبپذیر جامعه باشم که شرایط اقتصادی سختی را تحمل میکنند
تعداد زیادی از تاجران و بازاریان، قالیبافی را به چشم یک صنعت نگاه میکنند، البته افراد دیگری هم هستند که حرفه قالیبافی از نظر آنها یک هنر است. من به این موضوع که قالیبافی هنر است یا صنعت خیلی فکر کردهام، من یک بافنده هستم که هنر سر پنجه خود را بر روی دارقالی خرج میکند. بارها متوجه این موضوع شدهام که روزهایی با حال و هوای پاییز و یا روزهایی با حال هوای بهاری و همچنین احساس شادی یا غم، در انتخاب رنگ و همچنین کوبش دفتین (ابزاری که وظیفه آن کوبیدن گرههای فرش و همچنین پودهای آن است) اثر میگذارد. بنابراین به نظر من حرفه قالیبافی پیش از اینکه یک صنعت باشد، یک هنر است که به عواطف و احساسات درونی هنرمند بستگی دارد.
برادران عمو اوغلی همراه پدرشان از کهنموی آذربایجان (روستایی مابین اسکو و کندوان) از فرش به عرش رسیدند. خانواده هنرمند عمواوغلی از بافندگان زبردست کهنمویی است که مکتب جدیدی را در بافت فرش پایهگذاری کرد، صاحب سبک شد و آثار بسیاری از خود به یادگار گذاشت.