مونا لوخی متولد 1389 و ساکن محله شهید قربانی است و دبستان غیردولتی شکوفههای انتظار درس میخواند. او یک برادر دارد که پنج سال از خودش بزرگتر است و در رشته مکاترونیک هنرستان مشغول تحصیل است. همچنین دو خواهر دوقلو دارد که پنج سال از خودش کوچکترند. میگوید: «عاشق شعر خواندن هستم و این عشق سبب شده است در نقالی هم موفق باشم. معلمها هم بیتأثیر نیستند. خانم بیات، معلممان، هم تشویقم کرد تا در مسابقات در رشته نقالی شرکت کنم.»
برای هرکس با هر علاقه و استعداد ی که دارد، در کانون شهید اشرفی اصفهانی محله گلشور شرایط یادگیری فراهم است.
شکلگیری این مجموعه که مثل خیلی از مجموعههای دیگر در روزهای نخست امکانات چندانی نداشت، به سال 1384 برمیگردد. بچههای کانون مجبور بودند جلسات کوچک و مختصرشان را هر جایی که ممکن است برگزار کنند. سالهای سال زمان برد تا در قالب مجموعه فرهنگی و هنری متبلور شود.
برخی از بازیکنان و ستاره های سابق فوتبال مشهد که از همان زمین های خاکی ورزش خود را شروع کرده اند پای کار آمده اند و برای ورزش نوجوانان آستین بالازده اند، افرادی مانند تراب منصوری، شهروند محله مهرمادر که به کشف و دادن فرصت به افراد با استعداد شهرت دارد و با تمرکز برروی محلات حاشیه شهر می کوشد ضمن رفع کمبود آکادمی های آموزشی فوتبال در این منطقه، نوجوانان با استعداد را با کمک دوستان و همراهانش آموزش دهد و به سطح فوتبال کشور برساند.
محمد حداد، زابلی است، اما به قول خودش از وقتی چشم باز کرده، در مشهد بوده است، در محله قلعهساختمان. کارگاه دوتارسازی او همیشه خدا، زیر تلی از تراشههای چوب گم است؛ زیرانبوهی از کاسههای دوتار. یک دوتار کندهکاری نگینشده هم به دیوار آویزان است که نشانه هنرنمایی اوست.
استاد حداد، سرشناسترین دوتارساز مشهدی است. بسیاری از دوتارسازهای دیگر افتخار میکنند که شاگرد او بودهاند. او دوتارسازی را از یک هنردستی به یک صنعت نزدیک کرده است.
یگانه پورمنافی هنرجوی هنرستان فنیوحرفهای راهنور در بولوار شاهنامه است؛ دختر هجدهسالهای که در رشته خیاطی تحصیل میکند و دنیایش با طراحی، پارچه، لباس و دوختودوز زیباتر شده است. او از کودکی بهسراغ نخ و سوزن رفته و اکنون هر هنری را که مستقیم یا غیرمستقیم به پارچه، لباس، دوخت، تزئینات و طراحی آن ارتباط دارد، استادانه بلد است. او در سال1396 وقتی که فقط سیزدهسال داشت، مدرک فنیوحرفهای خیاطی را دریافت کرد و از همان موقع این هنر را به بانوان محلهشان آموزش میدهد.
حمیدرضا کامل عباسی یکی از پسربچههای دهه شصتی است که فوتبال را از زمینهای خاکی شروع کرد، اما جنس استعداد او با بقیه همبازیهایش تفاوت داشت. حمیدرضا بیشتر از اینکه نقش یک فوتبالیست ماهر و حرفهای را در زمین داشته باشد، به عنوان یک ناظر، هماهنگکننده و مربی در بازیهای فوتبال محله ظاهر شده و شاید به همین دلیل است که در دوران نوجوانی تیمی را از بچههای فوتبالیست پایینشهر به نام «تیم فوتبال سینا» تشکیل داده و در مسابقات محلات مشهد شرکت میکند. او درحال حاضر مدرک مربیگری (A) آسیا را دارد و بازیکن هایی مستعد فراوانی چون عرفان مرادیان، ارسلان فریدون، امیر مرادی، سجاد رفعتی، امیر سرشار و آرش همایونی را به تیم های پایتخت و ملی معرفی کردهاست.
سعید ادهمدوست در یکی از رفتوآمدها به مدارس روستاهای تبادکان با معلم ریاضی جدید مدرسه یکی از مدارس به نام خانم منیره قاسمنیان آشنا شده و به قول قدیمیها با یک نگاه عاشقش میشود. این دو در سال 1384 ازدواج کرده و همراه هم در مدارس روستاهایی همچون خور، بلغور، کشف و... تدریس میکنند.