تعطیلی استخرها فرصت خوبی به این نوجوان ورزشکار محله سجاد داده است تا برای کنکور آماده شود گرچه او در رشته علومتجربی در مدرسه تیزهوشان تحصیل میکند و هیچگاه در درسش کم نگذاشته است. خودش میگوید: پس از مدرسه ساعتهای طولانی را به تمرین میگذراندم. تمام تلاش خود را کردهام که هر دو را در کنار هم پیش ببرم و رسیدگی کامل به هر دو سخت است. با این حال شنا سبب شده خود را در چند بُعد پرورش دهم و به استعدادهای دیگرم توجه کنم.
٢٥سال بیشتر ندارد، اما در همین سن و سال کولهباری از تجربه و خاطره روی شانههایش دارد. در کودکی به واسطه پدر و برادر کشتیگیرش به این رشته ورزشی علاقهمند میشود و پس از آن در ردههای مختلف موفق به کسب مدالهای رنگارنگ میشود. اما همه چیز به همین خوبی و خوشی پیش نمیرود و مصدومیتی ناخواسته در روزهای اوج زندگی ورزشیاش، انرژی و انگیزه او را میگیرد و از میادین دورش میکند. اما او که آدم کنار کشیدن و یک جا نشستن نبوده دوباره سرپا میایستد و این مسیر را به شیوهای دیگر طی میکند.
در یوگا تعادل بین جسم، ذهن و تنفس برقرار میشود و سیستم عصبی در حالت تعادل قرار میگیرد چراکه در این ورزش ابتدا حرکات گرمکننده انجام میشود که سیستم سمپاتیک مغز را فعال میکند و سپس حرکات خنککننده و تنفسی داریم که سیستم پاراسمپاتیک را فعال میکند و در آخر تعادلی بین این دو برقرار میشود بنابراین یوگا نه تنها از لحاظ جسمی بلکه از نظر روحی و فکری نیز به افراد کمک میکند تا سلامت بیشتری داشته باشند.
من هیچ وقت احساس نکردم که در فعالیتهای روزانه از دیگر بچهها عقب میمانم. هرچند بعضی وقتها افرادی باعث ناراحتیام میشدند اما ناامید نمیشدم. به یاد دارم برای ورود به دبستان با مشکلات بزرگی روبه رو بودم. مدیر مدرسه من را ثبت نام نمیکرد. این قضیه خیلی ناراحت کننده بود، اما هیچ وقت دلسرد نشدم.
چیزی که در مسابقات رزمی حائز اهمیت است، وجود مبارز با اخلاق حرفهای است. یک مبارز خوب کسی است که خودش را با هر سبکی وفق میدهد و توانایی مبارزه در هر استایلی را دارد. در واقع با هر نوع تکنیکی که یاد میگیرد و تمرین میکند با استفاده از آن حریفش را از هر استایلی زمینگیر میکند. به نظر من اگر برای هر شغل و حرفهای هنجارها و اخلاقها و رفتاری تعریف شود به صراحت و با قاطعیت میتوان گفت پسندیدهترین و زیباترین منش و رفتار را میتوانید در ورزش بهویژه ورزش رزمی بیابید.
حاج آقا برای همه ما الگو بود. یادم است پدرم یک بار معامله سنگینی با او انجام داد و قلهای را به پهلوان حسنعلی غلامی فروخت. بعد فهمیدیم قیمت قلهها گران شده است. مرحوم غلامی آمد به پدرم گفت: اینطوری ضرر میکنی، بیا یک چیزی بیشتر بگیر که پدرم گفت: نه دیگر، صحبت کردیم. چند نفر بیشتر نبودند در شهر سنگ که بچهها قلبا دوستش داشتند. یک روز خانه یکی از کارگران شهر سنگ آتش گرفت و با خاک یکسان شد. ظرف 3 روز برایش پول جمع کرد و از نگرانی و استرس درآمد. اول خودش مبلغی میگذاشت، بعد میرفت سراغ بقیه.
فاطمه میری توضیح میدهد: آن زمان که دانشجو بودم فاصله خانه تا دانشگاه را با یکی از همکلاسیهایم با دویدن طی میکردیم. این باعث شده بود تا قدرت بدنی و آمادگی جسمانیام در سطح خوبی باشد. در دانشگاه هم رشتههای مختلف ورزشی را تمرین میکردم. به طور کلی از هر فرصت برای ورزش استفاده میکردم. ورزش کردن نه زمان خاصی میخواهد و نه امکانات خاصی. از کوچکترین زمانها میتوان برای این امر استفاده کرد.