آنطور که ذوالفقار ذوالفقاری نقل میکند در مسابقهای یکی از مربی ها همدورهای تختی بود و او را بهخوبی میشناخت. او تعریف میکرد در محلهای که این پهلوان زندگی میکرد پسری دانشگاه قبول شده بود و توان پرداخت شهریهاش را نداشت. دکهدار روزنامهفروشی سرکوچه متوجه ماجرا شده بود و به این جوان پیشنهاد داد که شهریهاش را به عنوان قرض به عهده بگیرد تا هر وقت او به جایی رسید بدهیاش را پس بدهد. همینطور هم شد. آن جوان پزشک شد و بعد از تمامشدن درسش بهسراغ دکهدار رفت. به او گفت دستش به دهنش میرسد و میخواهد بدهیاش را پرداخت کند. این ماجرا زمانی اتفاق افتاد که جهان پهلوان تختی از دنیا رفته بود.
وقتی به شکل گیری گروهشان فکر می کنند می بینند چقدر زود گذشت، پنج سال!
بعد از این مدت حالا به پختگی رسیده اند و اجراهایشان مقبول همه واقع می شود. نه تنها خانواده هایشان، بلکه دوست و آشنا به کار آن ها افتخار می کنند.
این را بچه های گروه سرود خادم الرضا(ع) می گویند که به مناسبت دهه ولایت در بوستان ها و مساجد شهر برنامه دارند و در این 10شب اجراهای مختلفی داشته اند. این گروه سرود از یک حرکت کوچک در دل مسجد امام رضا(ع) در محله طرق شکل گرفت.
رحیم برگی از چهارسالگی پا در عرصه ورزش گذاشت. آنزمان پدرش باشگاه کشتی داشت و در این باشگاه فوت و فن این ورزش را تمرین میکرد. کلاس دوم دبستان که بود با ورزشهای رزمی آشنا شد و از آنزمان کیوکوشین کاراته را به کشتی ترجیح داد و بر آن متمرکز شد. باشگاهی در نزدیکی خانهشان بود که به آنجا میرفت و تمرین میکرد. او خیلی زود استعدادش در این رشته را نشان داد و سال79 به مسابقات استانی راه پیدا کرد و مقام سوم را به دست آورد.
سیدعلی حسینی که اکنون 15سال از فعالیتش در قرائت و اذان میگذرد سال گذشته مقام ممتاز مسابقات کشوری نیروهای مسلح را در رشته اذان کسب کرده است. او که متولد 1380 است توانسته مقامهای مختلفی را در مسابقات استانی و کشوری کسب کند. با حسینی از ساکنان محله آبشار همکلام شدیم تا از علاقه و رمز موفقیت خود بگوید.
پنج سالی میشود که ورزش کاراته را شروع کرده است و توانسته مقام سوم استانی مسابقات نوجوانان هیئت کاراته را کسب کند. یونس یوسفی ساکن محله کوشش 19سال دارد و هدفش را مربی گری در کاراته تعیین کرده است. او که مشوق بسیاری از دوستان و هممحلهایهایش برای پرکردن اوقات فراغتشان با ورزش بوده است از انتخاب رشته کاراته میگوید.
روزگار کودکی ما یعنی دهه60 اوج فیلمهای بروسلی، جکی چان و دیگر ورزشکاران هنرهای رزمی بود. همه پسربچههای همسن وسال من بعد از دیدن این فیلمهای رزمی با صداهای عجیب و غریبی همان حرکات را تکرار میکردند. چند دقیقهای به در و دیوار خانه میپریدیم تا اینکه با صدای پدر یا مادر آرام و ساکت میشدیم. من تحتتأثیر همین فیلمها به ورزشهای رزمی علاقهمند شدم. چون اتفاقا در نزدیکی خانه ما یعنی خیابان موسوی قوچانی یک باشگاه ورزشی رزمی وجود داشت آنقدر اصرار کردم تا پدرم اسمم را در این باشگاه نوشت و از کودکی ورزش تکواندو را شروع کردم.
حمیدرضا کامل عباسی یکی از پسربچههای دهه شصتی است که فوتبال را از زمینهای خاکی شروع کرد، اما جنس استعداد او با بقیه همبازیهایش تفاوت داشت. حمیدرضا بیشتر از اینکه نقش یک فوتبالیست ماهر و حرفهای را در زمین داشته باشد، به عنوان یک ناظر، هماهنگکننده و مربی در بازیهای فوتبال محله ظاهر شده و شاید به همین دلیل است که در دوران نوجوانی تیمی را از بچههای فوتبالیست پایینشهر به نام «تیم فوتبال سینا» تشکیل داده و در مسابقات محلات مشهد شرکت میکند. او درحال حاضر مدرک مربی گری (A) آسیا را دارد و بازیکن هایی مستعد فراوانی چون عرفان مرادیان، ارسلان فریدون، امیر مرادی، سجاد رفعتی، امیر سرشار و آرش همایونی را به تیم های پایتخت و ملی معرفی کردهاست.