مربی

حرف مربی‌ انگیزه‌ای شد تا نشان دهم در والیبال حرفی برای گفتن دارم
زهرا اکبری یک خاطره منفی اما تأثیرگذار در زندگی ورزشی‌اش را این‌گونه روایت می‌کند: در آن زمان هر چند برای مسابقه‌های مدارس و ناحیه بازی می‌کردم، اما آن‌قدر اعتماد به نفسم بالا بود که به اردوی تیم ملی و... فکر می‌کردم. سال اول راهنمایی بودم که برای مسابقه‌های المپیاد کشوری بازی می‌کردیم در آن مسابقه‌ها باختیم و مقامی کسب نکردیم. یادم می‌آید مربی ‌مان به من گفت: تو نمی‌خواهد ورزش کنی. در این ورزش هیچی نمی‌شوی؛ این حرفش ملکه ذهنم شده بود و به جای اینکه دلسردم کند سبب شد تا خوب تمرین کنم.
گریه در سکوت چشم‌بادامی‌ها
با اینکه سال‌ها از آن روزگار می‌گذرد، شیرینی دوران نوجوانی و قرائت قرآن با پدر همراهش است و هیچ‌گاه آن را از خاطر نمی‌برد. می‌گوید پدرم و پدربزرگم چنددهه در همین محله طلاب قصابی داشتند. غلامحسین قصاب را تقریبا همه قدیمی‌های طلاب می‌شناسند. شاید بی‌تناسب باشد و کمی عجیب، اما یکی از بهترین سرگرمی‌های من و برادرم در مغازه، آموختن الفبای قرآنی بود و همراهش مشق تنوین و تشدید و مد و گوش‌دادن به تلاوت آیاتی که بیشتر عصر‌ها و در ساعتی خاص از رادیوقرآن پخش می‌شد. من هنوز آن دفتر‌ها و سرمشق‌هایی را که از پدر گرفته‌ام، مثل گنجینه‌ای نگه داشته و حفظ کرده ام.
مربی کوچک «امیرآباد»
شرح فعالیت‌هایش را که بشنوی به‌سختی می‌توانی سن و سال کمش را باور کنی. ١٢سال بیشتر ندارد اما در همین سن و سال به فعالیت‌های متفاوتی پرداخته و در هر کدام مهارتی را کسب کرده است. عروسک‌گردانی را از همان دوران کودکی دوست داشته و چند تئاتر عروسکی را توی مدرسه به روی صحنه برده است. در همین دوران قرنطینه اوقات فراغتش را به حفظ قرآن پرداخته و حالا حافظ کل قرآن است.
پسران باستانی‌کار «ارغوانی» رهرو راه پدر شدند
هاشم ارغوانی، پدر خانواده، از کودکی 2فرزندش را همراه با خود به گود زورخانه می‌برد تا با دیدن آیین و منش پهلوانی آن‌ها را با رسم مردانگی و جوانمردی آشنا کند. اکنون 25سال از آن زمان می‌گذرد و این حرکت او باعث شده‌است تا پسر ارشدش در جوانی مرشد بنام محله شود و پسر دومش باستانی‌کار و مایه افتخار او باشد.
مصدومیت، امیررضا وظیفه‌دان را از تشک کشتی به کرسی دانشگاه کشاند
٢٥سال بیشتر ندارد، اما در همین سن و سال کوله‌باری از تجربه و خاطره روی شانه‌هایش دارد. در کودکی به واسطه پدر و برادر کشتی‌گیرش به این رشته ورزشی علاقه‌مند می‌شود و پس از آن در رده‌های مختلف موفق به کسب مدال‌های رنگارنگ می‌شود. اما همه چیز به همین خوبی و خوشی پیش نمی‌رود و مصدومیتی ناخواسته در روز‌های اوج زندگی ورزشی‌اش، انرژی و انگیزه او را می‌گیرد و از میادین دورش می‌کند. اما او که آدم کنار کشیدن و یک جا نشستن نبوده دوباره سرپا می‌ایستد و این مسیر را به شیوه‌ای دیگر طی می‌کند.
زمین‌ خاکی ورزشگاه ما بود
حمید مروی حالا اسمی شناخته‌شده بین اهالی فوتبال خراسان است. سیاه‌جامگان، ابومسلم، پیام خراسان و... این‌ها فقط چند تیمی است که او در آن‌ها دوره‌ای از زندگی حرفه‌ای‌اش را فوتبال بازی کرده است. علاوه بر این‌ها چندین سال هم در شهر‌ها و تیم‌های مختلف فعالیت ورزشی‌اش را ادامه داده است. او حالا مدرک مربی گری درجه ۳ آسیا را دارد و در آکادمی سنگچولی به مربی گری مشغول است، اما معتقد است که تمام این موفقیت‌ها و تجربه‌ها در دوران کودکی‌اش ریشه دارد. با افتخار می‌گوید که بچه پایین‌شهر مشهد است و فوتبال را از زمین‌های خاکی شهرک شهید باهنر شروع کرده است.
پرواز تا آرامش به روایت مربی موفق یوگا
در یوگا تعادل بین جسم، ذهن و تنفس برقرار می‌شود و سیستم عصبی در حالت تعادل قرار می‌گیرد چراکه در این ورزش ابتدا حرکات گرم‌کننده انجام می‌شود که سیستم سمپاتیک مغز را فعال می‌کند و سپس حرکات خنک‌کننده و تنفسی داریم که سیستم پاراسمپاتیک را فعال می‌کند و در آخر تعادلی بین این دو برقرار می‌شود بنابراین یوگا نه تنها از لحاظ جسمی بلکه از نظر روحی و فکری نیز به افراد کمک می‌کند تا سلامت بیشتری داشته باشند.