سرلوحه همه افکارش این یک جمله است: «خراب کردی، عیب ندارد؛ دوباره جبران کن!» با همین تفکر نهتنها مسیر زندگی خودش عوض شده، بلکه مسیر زندگی خیلی از شاگردانش را هم تغییر داده است.
وقتی که هنوز اصلا نمیدانست هندبال چه رشتهای است و چه قوانینی دارد، فقط شوت میزد و گل میشد. بعد که مربیاش یکییکی قوانین را یادش داد، خیلی وقتها اشتباه میکرد، اما میدانست باید جبران کند و این جبرانکردن او را به سکوی قهرمانی رساند.
حالا سمیه نجفی درحالیکه بیستونهسالگی را پشت سر میگذارد، حدود بیستمقام قهرمانی استانی و کشوری در رشته هندبال دارد. هم بازیکن است و هم مربی. یکی از ویژگیهایی که این ورزشکار محله دانشجو را متمایز کرده، توجه همزمان به روانشناسی و ورزش است که این موضوع خیلی برایش پربرکت بوده است.
سمیه نجفی استعدادش را در حیاط مدرسه کشف کرد. او تعریف میکند: کلاس چهارم که بودم، در زنگ ورزش بسکتبال بازی میکردم. ضرب دستم زیاد بود و، چون پرتابهایم محکم بود، معمولا نمیتوانستم گل بزنم.
معلم ورزشم، خانم دلقندی، من را فرستاد به رشته هندبال. آن موقع حتی اسم این رشته به گوشم نخورده بود. وقتی پرسیدم چه رشتهای است، گفتند مثل فوتبال است، فقط به جای پا با دست شوت میزنی. من هم با این ذهنیت وارد زمین شدم. هیچکدام از قوانین آن را نمیدانستم؛ فقط توپ را میگرفتم و بهسمت دروازه پرتاب میکردم و گل میشد. آنقدر گل زدم که خودم هم خوشم آمده بود. از همانجا که معلمم قدرت و جسارت شوتزدنم را دید، من را عضو تیم هندبال مدرسه کرد.
او از این پس کمکم قوانین بازی را از معلمش، مهلا حیدری، یاد میگیرد و راهی مسابقات مدرسه و ناحیه میشود. کلاس پنجم اولین مسابقه ناحیهای را تجربه میکند و در آن، همراه تیم مدرسه مقام دوم را کسب میکند. سپس به مسابقات استانی راه پیدا میکند و در اولین تجربه مسابقه استانی هم لذت کسب مقام اول را میچشد.
نجفی در همین کلاس پنجم برای اولینبار وارد مسابقات کشوری میشود و با مقام چهارم بازمیگردد، اما همیشه این تلنگر را به خودش میزده: «هر اشتباهی کردی عیب ندارد؛ جبرانش کن.»
از هفدهسالگیام که باشگاهها کموبیش فعال شدند، تازه من تمرین در باشگاه را آغاز کردم
سمیه میگوید: از اول راهنمایی هندبال برایم جدی شد و سعی میکردم بهطور حرفهای آن را یاد بگیرم. از پیشدانشگاهی هم وارد لیگ شدم. البته آن زمان چندان باشگاهی در این رشته فعال نبود و من فقط ازطریق معلم مدرسهام یاد میگرفتم و تمرین میکردم. از هفدهسالگیام که باشگاهها کموبیش فعال شدند، تازه من تمرین در باشگاه را آغاز کردم.
او برخلاف تصور خیلیها که گمان میکردند سمیه در رشته تربیت بدنی ادامه تحصیل دهد، وارد رشته حسابداری شد و دربارهاش اینطور میگوید: دوست داشتم دو مدرک داشته باشم که در مواقع لزوم بتوانم از هر دو استفاده کنم. بین دانشجویان حسابداری «خواهر ورزشی» صدایم میکردند. خیلی وقتها هم به خاطر تمرینات ورزشی مجبور به غیبت از کلاس بودم. حتی برای حضور در مسابقات لیگ برتر سال ۹۳ ناچار شدم یک ترم مرخصی تحصیلی بگیرم.
البته تحصیل در رشته حسابداری به اینجا ختم نمیشود و باعث ورود او به دنیای روانشناسی میشود. نجفی بعداز فارغالتحصیلی، در یک مؤسسه روانشناسی بهعنوان حسابدار مشغول به کار میشود و همینجا دیدگاه او به این علم تغییر میکند.
این مربی برتر هندبال تعریف میکند: راستش را بخواهید ابتدا خودم آشنایی و اعتقاد چندانی به علم روانشناسی نداشتم، اما در آن مؤسسه به تجربه دیدم این رشته چقدر میتواند زندگی فرد را متحول کند. مطالعه کتابهای روانشناسی را از آنجا آغاز کردم و همین الان هم در اتاقم کلی کتاب روانشناسی دارم.
برخی کتابها هم هستند که همیشه به ورزشکاران پیشنهاد میکنم بخوانند. به نظرم هر ورزشکاری اگر مهارتهای کنترل ذهن، خشم، هیجان و... را یاد بگیرد، نهتنها در ورزش، بلکه در زندگی شخصیاش هم موفقتر میشود.
او میگوید: از وقتی با روانشناسی آشنا شدم، ذهنم بازتر شد. اعتمادبه نفسم افزایش یافت و با اراده و انگیزه بیشتری بازی میکنم. قبلا وقتی در بازی عقب میافتادیم، روحیه نداشتم و میگفتم دیگر میبازیم، اما الان نهتنها خودم روحیه دارم، بلکه به دیگران هم روحیه میدهم.
نجفی یاد یکی از خاطراتش میکند و میگوید: امسال در طول بازی با تیم اصفهان دائم یا یک امتیاز عقب یا مساوی بودیم. بازی پراسترسی بود و هر لحظه نگران باخت بودیم، اما سهدقیقه مانده به پایان بازی، گل پیروزی را زدم که خیلی برای خودم و همتیمیهایم جذاب و خاطرهساز شد، بهویژه که تیم حریف قوی بود و وقتی بردیم، خودمان باورمان نمیشد آنها را شکست داده باشیم.
او همچنین به بازی با تیم تهران اشاره میکند که در آن دائم امتیازشان بالاتر بوده است، اما در آخرین دقایق عقب میافتادند و با اختلاف یک امتیاز، بازی را باختند. به نظر سمیه، هندبال بازی لحظههاست. در هر ثانیهای ممکن است نتیجه تغییر کند، ولی آنچه اهمیت دارد، این است که بازیکنان تا آخرین لحظه روحیهشان را نبازند.
علاقه و اعتقاد او به مباحث روانشناسی تا آنجا پیش میرود که سال۹۸ در دورههای روانشناسی ورزشی دانشگاه فردوسی شرکت میکند و مدرکش را میگیرد. او همچنین مدرک مربیگری و داوری رشته هندبال را دارد.
سمیه از سال۹۳ مشغول مربیگری هندبال است و سال۹۹ باشگاه اختصاصی خودش را تأسیس کرده است. حالا کسانی که از کودکی شاگرد او بودهاند، مربی باشگاهش هستند. او با شاگردانش در مسابقات شرکت میکند و تجربههایش را منتقل میکند.
وقتی معلمم بهدرستی استعدادم را تشخیص داد، مسیر زندگیام عوض شد
معلم ورزش مدارس هم هست و معتقد است هنوز هم رشته هندبال برای خیلی از خانوادهها ناشناخته است؛ بههمیندلیل یکی از دغدغههایش این است که دانشآموزان را با این رشته آشنا سازد.
این بازیکن تکنیکی، دبیر کمیته استعدادیابی بانوان استان است و از آنجاکه استعداد خودش در مدرسه کشف شده است، به این بخش کارش اهمیت بسیار میدهد. او میگوید: اگر در همان رشته بسکتبال میماندم، چهبسا اصلا از ورزش زده میشدم، اما وقتی معلمم بهدرستی استعدادم را تشخیص داد، مسیر زندگیام عوض شد. اکنون هم خودم پایههای استعدادیابی را از معلمهایم، مهلا حیدری و نفیسه پیلهور، یاد گرفتهام و مدیون آنها هستم.
سمیه که به هندبال ساحلی هم خیلی علاقه دارد، میگوید: هندبال ساحلی از هندبال سالنی جذابتر است، اما متأسفانه معدود زمینهایی که در مشهد دارد، دراختیار آقایان است. همین موضوع باعث شده است که مشهد تیمی برای بانوان نداشته باشد و اگر بخواهیم در این رشته باشیم، باید عضو تیمهای شهرهای دیگر شویم.
او امیدوار است یک زمین هندبال ساحلی هم برای بانوان مشهدی در نظر گرفته شود تا کسی از علاقه و استعدادش دور نماند.
* این گزارش پنجشنبه ۷ دیماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۳۴ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.