«پاچنار» از آن روستاهای قدیمی نزدیک شهر است که امروز فقط اسمی از آن باقی مانده است و دیگر هیچ آثاری از پاچنار قدیم وجود ندارد.
در بهار سال1376 برای اینکه سردر مدرسه در طرح نوسازی و بهسازی اطراف حرم مطهر خراب نشود، در یک جابهجایی بزرگ، کل سردر از نقطه اولیه به نقطه دیگری تغییر مکان داد. این طرح نجاتبخش فقط همان یکبار در بافت قدیمی مشهد انجام شد و با وجود موفقیت، دیگر تکرار نشد تا امروز افسوس بخوریم به آنچه که از خانه و مکانهای تاریخی در نوسازی اطراف حرم مطهر خراب کردیم.
پاکستانیهایی که 200سال قبل از کشور همسایه راهی این شهر شدند در مجاورت حرم مطهر ساکن شدند. پرجمعیت، شلوغ و پررفتوآمد بودند و خیلی زود توانستند نام محله را در پایینخیابان به نام خودشان یعنی «کشمیریها» ثبت کنند. محلهای که این روزها فقط نامی از آن باقی مانده است، اما تا همین چهل، پنچاه سال پیش یکی از محلههای بهنسبت بزرگ مشهد و خارجینشین به شمار میرفت.
سکونت خانواده توانا در تپلمحله به ابتدای دوره قاجار بازمیگردد. از همین رو روایتهایش را از قدمت همین سکونت آبا و اجدادش و حق آب و گلی که در این محله دارد، شروع میکند: سال۱۳۳۹ در تپلمحله به دنیا آمدم. حدود ۵۰سال هم در همین محله زندگی کردم. پدرم در میدان حرم مغازه میوهفروشی داشت و مادرم یکی از زنان فعال اینجا بود، اما قبل از اینکه من در تپلمحله به دنیا بیایم، مادرم میگفت بیش از ۴۰۰سال است که خانوادهمان در این محله ساکن بودهاند.
محله پروین اعتصامی با قدمتی بیش از 6دهه جزو محلات قدیمی و ریشهدار منطقه محسوب میشود. اولین ساکنان این محله کارگران و کارکنان کارخانه نخریسی بودند که با ساخت منازل خود در این محله باعث شکلگیری و رونق آن شدند به طوری که امروز بالغ بر 21هزار نفر در این محله زندگی میکنند.
روزی روزگاری قابلهها جایگاه مهمی در میان مردم داشتند. در هر محله و روستایی حتما یکی دو تا از آنها پیدا میشد تا بیدرنگ خودشان را به خانه زائو برسانند و بچه را صحیح و سالم به دنیا بیاورند. آنها ناجی بودند و میان اهالی ارج و قرب خاصی داشتند و گاهی بدون هیچ چشمداشتی در تولد نوزادان نقش داشتند اما حالا مدتهاست تمام این مناسبات تغییر کرده است. با بازشدن بیمارستانها نقش قابلهها روز به روز کمرنگتر شد تا جایی که حالا میتوان گفت قابلگی تقریبا فراموش شده است. ننه شیرین یکی از همین قابلههاست. پیرزنی باتجربه و همه فن حریف که کنار پسر و عروسش در خانهای کوچک در خیابان ذاکری در محله شهید باهنر زندگی میکند.
سالهای طولانی است که دستی در پخت شله دارند. شله حاج محمد و پسرانش که دستور پختش خانوادگی و کار دست و بدون ابزار مکانیکی است. علی، احمد، محمود و جبار حالا با پا به سن گذاشتن پدر، اجاق شلهپزی را در محله مهرآباد روشن نگه داشته و نگذاشتهاند این رسم دیرین خانوادگی فراموش شود. رسمی که حاج محمد سرورینیا از پدرش حاج رمضان به ارث میبرد و معلوم نیست این پخت شله چند پشت در خانوادهشان رسم بوده است. حاج محمد از مهرآبادیهای قدیمی و متولد همین محله است و 4پسرش که استاد شلهپزی هستند، هر سال 6دیگ بر پا میکنند و آن را با کیفیتی میپزند که خیلی از مهرآبادیها طعم آن را هرچند یکبار چشیدهاند.