ربابه عابدینزاده، زنی است که زندگیاش با تلاش، عشق و مسئولیتپذیری گره خورده است. او نهتنها یک کارآفرین موفق در روستای فریزی است، بلکه بهعنوان مددکاری دلسوز، حامی زنان سرپرست خانوار است.
پدربزرگم غلامرضا طیّرانیدستمالچی از کودکی در اطراف حرم به دستفروشی پارچههای عزای دهه محرم مشغول بود، او بعدها حجرهای در آن محدوده میخرد و در آن به کلیشهدوزی و شمایلدوزی مشغول میشود.
«فهمیه صوفی» ساکن محله مهرآباد ۱۱ سال است که سوزن و قلاب از دستش نیفتاده تا هر هنری را که به این دو مربوط میشود، بیاموزد و به دیگران نیز آموزش دهد.
بتول اصلی میگوید: کارگاه خانوادگی در خانه داشتیم و کارهایی که سفارش میگرفتیم را تولید میکردیم. سفارشها که زیاد شد، از سال ۹۰ کارگاه زدیم و از چند نفر از خانمها دعوت به کار کردیم.
اعظم رضوی میگوید: گروه خیاط ان صیانه را تشکیل دادیم تا لباسها را به پوششی اسلامی برگرفته از هویت خودمان برگردانیم. در مرحله اول شروع به شناسایی و اعلام کردیم هر خیاط ی طرحی برای پوشش اسلامی بدهد از آن حمایت میکنیم.
مجموعه زکیه سادات حسینی در عین زیبایی سنجی و بکارگیری هنر، نیاز بانوان محجبه به لباسهای استاندارد را پاسخ میدهد. بانوی موفق شهرما که این ایده اجرایی کرده، کاری کرده که لباسهای خاصش تا آن سوی مرزها رفته است.
حسین بیدمشکی، جوانی سیساله، یکی از معدودکارآفرینانی است که نهتنها از حاشیه شهر دل نکنده، بلکه همینجا دو کارگاه خیاط ی راه انداخته و برای ۳۷نفر بهصورت مستقیم و غیرمستقیم بازار کار فراهم کرده است.