صاحبدلان2 که به نام شهیدعلیرضا روستایی است، با ظرفیتهایی که دارد، یکی از کوچههای خاص تلگرد است. اهالی میگویند زمینهای آن مربوط به طاهر احمدزاده، نخستین استاندار خراسانرضوی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است که خیلیها در این زمینها کار و در خانههای خشتیوگلی آن زندگی میکردهاند. کوچه صاحبدلان2 بهدلیل وجود مراکز درمانی و بیمارستان 22بهمن و همچنین مدرسه و کتابخانه و مسجد، یکی از محدودههای شلوغ و پرترافیک این حوالی است.
در گنجینه رضوی 65برگ از قرآن فوقالعاده نفیس به خط بایسنقرمیرزا نگهداری میشود که حاوی آیاتی از 53سوره قرآن کریم است.
کرکراقخانه مکانی بود که در آنجا پوشاک مورد نیاز پس از خریداری نگهداری میشد و به کسی که وظیفه خرید و حفظ و نگهداری پوشاک و اهدای آنها به افراد مختلف و مستحق را در این مکان برعهده داشته، کرکراق یا صاحب جمع کرکراقخانه گفته میشد. موقعیت مکانی کرکراقخانه بهطور دقیق مشخص نشده است، اما از آنجا که در اسناد، این مکان بهعنوان زیرمجموعه بیوتات آستانه معرفی شده است، بنابراین میتوان گفت که این مکان در مجموعه اماکن متبرکه آستان قدس واقع بوده است.
بلدیه ازجمله نهادهای جدیدی بود که فعالیتش را از دوره مشروطه آغاز کرد و در دوران رضاشاه هم گستره خدماتش رو به فزونی گذاشت؛ از شهرسازی و نظافت شهرها بگیرید تا تأمین احتیاجات آنها و توجه به بهداشت عمومی.
اسناد باقیمانده از آن دوران هم گواهی میدهد که بلدیه برای سروسامان دادن بـه وضعیت بهداشت جامعه، تلاشی جدی صورت داده است.
عسکریه مانند دیگر بناها و مدارس مرحوم عابدزاده است که در شکلگیری عقاید سیاسی و مذهبی و هویتبخشی به بافت تاریخی که در آن واقع شده نقش مهمی داشته و دارد. همین امر هم مسئولان میراث فرهنگی استان را مجاب به ثبت آن در فهرست میراث ملی کرد.
پرندهشناسان میگویند سارها پس از سالها غیبت و حضور کمرنگ امسال با این جمعیت در مشهد حضور یافتهاند. در سالی که کرونا درهای مشهد را به روی زائران و گردشگران بسته، حضور مشهود این میهمانان شلوغ آسمان شهرمان را زیبا کرده است. سیدهاشم حسینی از قدیمیهای محله قائم که به طبیعت و محیطزیست علاقه و دغدغههای محیط زیستی دارد با من همراه میشود تا نشان دهد چرا امسال در منطقه ما و شاید مشهد تعداد سارها بسیار زیاد است؟
حسین افشار کرمانشاهی متولد سال ۳۹ و سالهاست دلش در گروی چوب است. عطر چوبی که مشامش را سالها پر کرده است. از پانزده سالگی رفاقتش را با چوب آغاز کرده است. پیش از اینکه پایش به کارگاه منبتکاری باز شود هیچ سابقه هنری در پیشینه تبارشان نداشته است و او آغازگر این مسیر است که دلش میخواهد با خودش پایان بگیرد.